عکس روز : وزیر نفت با دمپایی در یک جلسه کاری در وزارت نفت

سال پنجاه و هفت من و دوستم یوسف در حالی که داشتیم در اوج شورشهای ضد شاهی تمثال مبارک شاهنشاه را همراه با پیامهای ملی و میهنی در محلات شهر و داخل منازل توزیع می کردیم توسط تعدادی جوگیر ابله غافلگیر و مورد حمله و زدو خورد واقع شدیم و در نهایت با سر و تن خونین محل را ترک اما عشق به شاه و میهن را تا کنون ترک نکرده ام ( از یوسف دوستم سالهاست بیخبرم ) ایکاش میشد که از آن افرادی که به ما حمله کردند و به تنمان چاقو و مشت زدند میشد الان بپرسم که حالتان چطور است آیا فقر و فحشا و دزدی و قتل مخالفین را که به شاه به دروغ نسبت می دادید از میان رفت و یا پول نفت و برق و آب و مسکن و اتوبوس مجانی را بطور کافی دریافت می کنید یا مال خودم را هم تقدیمتان کنم ؟! شاه رفت اما فرشته از در نیامد ! فرشته رفت و دیو و اجنه و جلادان آمدند ! بیچاره آنان که خشک بودند و به تر جوگیران و ابلهان این ملک سوختند ! بیچاره ما ..حیف از ما نسلهای سوخته… لعنت خدا بر تبهکاران حکومت اسلامی و حامیانشان

لابد تازه وضو گرفته بوده و میخواسته پیش از زنا نماز بخونه!

با این سر و وضع کسی نفت میفروشه

باید خدا را شکر کرد که با شورت مامان دوز در جلسه حاضر نشده بوده.

انسانها به مرور شخصیت واقعی خودشون و نشون میدن