حکم قصاص چشم مرد زندانی که در هواخواهی از برادرش مرد جوانی را کور کرده بود از سوی قضات دیوان عالی کشور نقض و وی دوباره در شعبه هم عرض محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران» رسیدگی به این پرونده از سال۹۶ با یک درگیری خونین در کارگاه چوب بری در پیشوای ورامین آغاز شد. پس از آن مأموران در محل حاضر شدند و معلوم شد پسر جوانی با دو برادر به نامهای شهرام و شاهرخ درگیر شده و از ناحیه چشم مجروح و به بیمارستان منتقل شده است. ساعاتی بعد چشم چپ وی به علت شدت جراحات تخلیه شد. او پس از ترخیص به دادسرا رفت و علیه یکی از برادرها به نام شاهرخ شکایت کرد و گفت: من با شهرام و شاهرخ اختلاف مالی داشتم روز حادثه برای تسویه حساب به کارگاهشان رفتم، اما کارمان به درگیری کشید وهمان موقع چند نفر دیگر به هواخواهی از آنها با من درگیر شدند. من هم در حال دفاع از خودم بودم که شاهرخ مشت محکمی به چشمم زد که باعث شد نابینا شوم.
بعد از طرح این شکایت شاهرخ بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: روز حادثه این مرد با چند نفر به کارگاه ما آمدند و از همان ابتدا به دنبال درگیری بود. بعد از چند دقیقه برادرم عصبانی شد و کار به درگیری کشید. من هم به حمایت از برادرم وارد درگیری شدم و ناخواسته مشتی بهصورت او زدم، اما عمدی در کارم نبود.
با اعتراف متهم، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و شاکی درخواست قصاص کرد.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: قبول دارم بهصورت شاکی ضربه زدم اما پزشکی قانونی اعلام کرده چشم شاکی قبل از حادثه مشکل بینایی داشتهاست و ممکن است این مشکل در نابینا شدن او نقش داشته است، سپس وکیل متهم در دفاع از موکلش گفت: در صورت قصاص چشم امکان سرایت زخم به سایر قسمتها وجود دارد ،به همین دلیل تساوی در قصاص رعایت نمیشود.
در پایان قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند، اما این حکم با اعتراض متهم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات شعبه هفتم دیوان عالی کشور حکم را نقض کرده و پرونده را به شعبه دهم هم عرض فرستادند و متهم دوباره پای میز محاکمه رفت.
در این جلسه قاضی به شاکی گفت: طبق نظریه پزشکی قانونی امکان قصاص چشم وجود ندارد. بنابراین باید خواسته دیگری را مطرح کند اما متهم قبول نکرد و گفت: من حاضرم طوری متهم را قصاص کنید که آسیب کمتری به چشم او وارد شود اما مثل من نابینا شود.
در ادامه متهم با تکرار اظهاراتش گفت: من از عمد این کار را نکردم حتی چند وقت پیش یکی از اقوامم را برای مصالحه پیش شاکی فرستادم اما او حاضر نشد حتی حرف بزند. او قبول نمیکند با من حرف بزند وگرنه من حاضرم از او عذرخواهی کنم.
شاکی هم گفت: من پیش از این ماجرا چشمم سالم بود و 2 بار گواهینامه رانندگیام را تمدید کردم و متهم دروغ میگوید که من مشکل چشم و بینایی داشتم. بعد از اظهارات متهم و شاکی و وکلای آنها قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.