محمدرضا شاه : تنها توصیه پدرم به من این بود که هرگز از چیزی هراس نداشته باش

شاه به هیچ احدی محل نمیگذاشت. فقط ارتشیان و فرماندهان عادت داشتند تا کمر خم بشوند، دست بوسی ملوکانه را بجا بیاورند. سپهبد ها تیمسارها در نوبت می ایستادند، تا دست یک کودک چون ولیعهد را ببوسند. شما کجای دنیا هم چنین رسمی دیده اید؟ فقط در کشورهای دیکتاتوری. شاه بعد از فرارهای متعدد هیچوقت به خود نیامد. دولت قانونی مصدق را با نقشه خارجی ها سقوط کردند. در زمان شاه خفقان سیاسی از یکطرف عیش و نوش درباریان و پولداران از طرف دیگر فراوان بود. با افزایش قیمت نفت و ولخرجیهای اطرافیان شاه ، گرانی مردم را علیه شاه منسجم کرد. در کشور یک حزب سیاسی و جراید آزادی وجود نداشت. وقتی که خبرنگار غربی از تک حزبی بودن کشور پرسید شاه گفت! آزادی افکار و احزاب و دمکراسی و این واژه ها یعنی چه؟ ادامه داد نیرویی مرا همراهی میکند که دیگران قادر به مشاهده آن نیستند. من پیام هایی از خدا پیامبران و علی دریافت میکنم. شخص شاه از مدافعان اسلام بود. حتی تا جایی رفت که گفت تمام مواد انقلاب ما استوار بر اصول اسلام است. دیدیم که بدبختانه چگونه این پیام ها و اصول اسلامی ایران را به ایرانستان تبدیل کرد.

نیک بختی در این است که حرف مفت و بی پایه مالیات ندارد. به حضور تاریک و متعصب شما برسانم ، که بسیاری از نزدیکان بنده در زندانهای شاه پوسیدند و اعدام شدند. بسیاری از اعضای خانواده ام فراری شدند. زندانها پر از سیاسیون بودند. بعد شما منکر همه چیز میشوید؟ شاه چرا خمینی را تبعید کرد وچرا نکشت؟ شما با اینگونه دفاعیات خود از گذشته همه را از بازگشت ، و نزدیکی به پهلوی فراری میدهید.هیچ هاله ای مقدس دور مصدق نبود. بلکه شاه گفت که من با پیامبران در تماسم. شاه گفت که نیروی عرفانی دارم. شاه گفت هرکس رستاخیزی نیست برود بیرون. گفت یا نگفت؟ برو جزوه های حزب را بخوان! بنده با وجود مشکلات با دوستان سلطنت طلب رابطه حسنه ای دارم. با آنها خصومتی ندارم. ولی برخورد شما و روش شما فقط بدرد جالیزکاری می خورد. شما دنبال شریک جرم میگردید. شما آن فحاشی و حرفهای رکیکی که به آن خانم از آلمان نثار کرده اید باید از خجالتی چون روغن نباتی آب می شدید. شما آبروی سلطنت و شاهنشاهی را برباد دادید. بنده دوستانی دارم که در زمان شاه جایگاهی داشتند.آدمهایی واقع گرا انتقاد پذیر باشخصیت هستند. ولی شما متاسفانه هیچ چیز ندارید.

[::نگاهی دیگر - وین، اتریش::]. کاملا درسته شاه وحشت بی نهایتی از کمونیستها داشت و همین او را از مذهبی غافل کرده بود تعداد کل کمونیستها در سال 57 به 50 هزار نفر نمی رسید و شاه آنها را می دید ولی میلیونها مذهبی را نمی دید و در نهایت هم آن حمعیت میلیونی او را سرنگون کرد گرچه هنوز هم سلطنت طلبان محترم اعتقاد دارند کمونیستها انقلاب کردند این حرف درست مثل این است که بگوییم در جنگ جهانی دوم فرانسه هیتلر را شکست داد . بله فرانسه هم نیرویی داشت ولی آن نیروی اصلی آمریکا و شوروی و انگلیس بودند . دیدیم که خمینی هم در سال 67 حدود 5 هزار نفر از اینها را قتل عام کرد و کمونیسم در ایران به پایان رسید چون تعدادشون همین قدر بود