گفت‌وگو با آریانا فرشاد؛ ۱۷ سال تلاش برای ساختن مستند «در جستجوی مولانا»

رقص گروهی سماع، شهر قونیه، ترکیهآریانا فرشاد نویسنده، کارگردان، و تهیه‌کننده ایرانی آمریکایی که با آثار مستند خود درباره عرفان و معنویت شناخته می‌شود، پس از سال‌ها تلاش، سرانجام تولید فیلم مستندی درباره مولانا را به پایان رساند.

این مستند «در جستجوی مولانا، طلب جانم آرزوست» نام دارد و در کشورهای ایران، ترکیه، افغانستان، و آمریکا فیلمبرداری شده است.

آریانا فرشاد در این‌ فیلم، داستان مولانا جلال‌الدین بلخی، مشهور به مولوی که در کشورهای غربی بیشتر «رومی» شناخته می‌شود، مردی عارف را به تصویر می‌کشد که پیام عشق و صلح او سده‌ها است که به نسل‌های مختلف منتقل می‌شود.

آریانا فرشاد در این اثر، که راوی آن شهره آغداشلو هنرمند نامدار ایرانی است، به زبان‌های فارسی و انگلیسی به بیان نظرات و دیدگاه‌های تعدادی از کارشناسان مذهبی و معنوی درباره زندگی مولانا می‌پردازد.

آریانا فرشاد در آستانه هفدهم دسامبر، سالروز درگذشت مولانا، در گفت‌وگو با بهنود مکری از صدای آمریکا درباره مولانا و فیلم مستند خود توضیحاتی داد.
«شب عرس» یا «شب عروس» در طریقت مولویه چیست؟مولانا جلال الدین رومی بلخی در هفدهم دسامبر ۱۲۷۳ میلادی در شهر قونیه در ترکیه چشم از جهان فرو‌بست ‌و از آن پس مریدانش، شب وفات مولانا را شب عرس یا شب عروس می‌نامند.

آنها در هشتصد سال گذشته این شب را سماع و ذکر کرده، و جشن می‌گیرند. در واقع مرگ مولانا را از زمین خاکی و این دنیای جسمانی و مرئی، سفر به اقلیم اصلی انسان و یا جهان نامرئی، و پیوند به دلدار می‌دانند و جشن می‌گیرند. البته این مراسم از لحاظ عرفانی بسیار عمیق است و ریشه قدیمی‌تری دارد.
درب ورودی آرامگاه مولانا در شهر قونیه، ترکیهچرا تصمیم گرفتید مستندی درباره مولانا بسازید؟از سال‌ها پیش و از زمان زندگی در پاریس، ایران، و بعد لس آنجلس همیشه یوگا و مدیتیشن (مراقبه) می‌کردم و بعدها توسط یک دوست، به خانه سماع دراویش دعوت شدم که شروع یک سفر درونی دیگر بود. بعد از این تجربه، فیلم مستند «ایران اسرار آمیز، دنیای ناشناخته» را ساختم. آن مستند بیشتر در کردستان ایران بود و از دراویش زن و مرد فیلمبرداری کردیم، با درویش‌های زن وقت گذراندم و از راهنمایی آنها استفاده کردم.

در آمریکا در مراسم سماع در لس آنجلس شرکت می‌کردم و اگر موقعیتی بود، فیلمبرداری می‌کردم. در سال ۲۰۰۷، مراسم هشتصد سالگی مولانا در قونیه را که توسط سازمان یونسکو برنامه ریزی شده بود، فیلمبرداری کردیم و در این مدت، ضمن ساختن فیلم‌های دیگر، در کلاس‌های مولانا هم شرکت می‌کردم.

در سال ۲۰۱۶ سرطان، بار دیگر باعث شد تا تولید فیلم به تأخیر بیفتد، ولی در تمامی مراحل درمان از جراحی گرفته تا شیمی‌درمانی و پرتودرمانی، فیلم را در خانه تدوین می‌کردم و با پیام‌های مولانا زندگی می‌کردم.

در این مدت، رازهای زندگی و مرگ را که مولانا برایمان تصویر می‌کند، برایم آسان شد و این عامل مهمی بود تا سلامت خود را به دست آورم و همزمان تدوین فیلم نیز به پایان رسید.

مولانا، اسرار طبیعت، زندگی، و کهکشان‌ها را به زبان شعری خود در خفا می‌گوید و این برای من مسحور کننده است. ما در زمانی زندگی می‌کنیم که عرفان و دانش بهم رسیدند، بنا بر این هر فهمی از این اشعار، لایه‌های پیچیده‌ای دارد که باید درون قلب باز کرد، مثل معمایی است که هر لحظه باید باز شود.
آریانا فرشاد همراه با کودکان بلخی در مدرسه مولانا در شهر بلخ، افغانستان، زادگاه مولانادرباره رویکرد و سمت‌و‌سوی این مستند توضیح دهیدساخت این فیلم حدود ۱۷ سال طول کشید ‌و علاوه بر مشکلات مالی، مسافرتی، و گردآوری مولاناشناسان در نقاط مختلف جهان، بزرگترین چالش، فهم خود فیلمساز از مطالب و به تصویر کشیدن آنها بود.

من مولاناشناس نیستم و ظرفیت زیادی هم برای نگهداشتن «اشعار» در کامپیوتر حافظه‌ام ندارم (به جز اعداد)، ولی متن شعرها را از لحاظ تجربه عرفانی می فهمم که کمک زیادی به ساخت فیلم کرد.

سعی کردم با رویکردی بسیار ساده، داستان‌های ساده را در فیلم بیاورم که قابل فهم برای خودم و مردم عادی، نه فقط ایرانی‌ها بلکه همه مردم جهان باشد.

در ابتدا نیز به زندگی مولانا می‌پردازیم تا به دعواهایی بر سر اینکه او اهل کجا بوده، خاتمه دهیم، ایرانی، ترک، افغانستانی، یا گرجی ؟

خود مولانا از قبل این دعوا را پیش‌بینی کرده بوده و به همین دلیل می‌گوید که از این سرزمین‌ها و وادی‌ها نیست، بلکه بالاتر از این‌ها است.

در ادامه چند شعر را از مثنوی بازگو و تفسیر کردیم، و سکانس کاملی هم در باره سماع و مراسم عرس در قلب فیلم هست.
آریانا فرشاد در هتلی در شهر کابل، افغانستاناز تولید و جزئیات دیگر مانند محل فیلمبرداری بگوییدهمانطور که شرح دادم من سال‌ها مراسم سماع دراویش مولویه را در لس‌ آنجلس و شمال کالیفرنیا در چند مرحله فیلمبرداری کرده بودم ولی هنوز فیلم درست در ذهنم شکل نگرفته بود، تا اینکه در سال ۲۰۰۷ مراسم بزرگ «شب عروس» را در قونیه فیلمبرداری کردیم و از آن زمان تقریبا هر سال مقداری از مصاحبه ها را در آمریکا و ایران انجام دادیم.

درسال ۲۰۱۴ بار دیگر برای فیلمبرداری به ایران و افغانستان سفر کردیم. در ایران به نیشابور، خوی، و کاشان، و در افغانستان به شهرهای کابل، مزار شریف، و بلخ مسافرت کردیم.

من عاشق فضاهای معماری کاشان هستم و چندین بار در این شهر فیلمبرداری کردیم.

موقعیت آن زمان افغانستان آرام تر از حال حاضر بود ولی برایمان یادآور تجربه زندگی خطرناک زمان جنگ و یا انقلاب ایران بود. در هر محلی باید از هفت تا چهل پست نگهبانی عبور می‌کردیم. بدترین رفتار مردان، در شهرهای بلخ و مزار شریف بود که آن موقع مرکز طالبان بود.

تدوین و مراحل پسا تولید را در لس ‌آنجلس انجام دادیم. متن فیلم را هنرمند و دوست عزیز خانم شهره آغداشلو خواندند و هنرمند عزیز شاهرخ مشکین قلم، به صورت انفرادی برای فیلم سماع کردند. موزیک نیز توسط سید آرش شهریاری، در ایران خلق شد.

داستان فیلم با کمک مصاحبه با مولاناشناسان ایرانی، ترک، و امریکایی، و فیلمبرداری در ترکیه، ایران، افغانستان، امریکا، و مزار مولانا و شمس تبریزی در قونیه، و مقام شمس در خوی گفته می‌شود تا مردم تاریخ زنگی این مردان بزرگ را به صورت تصویری تجربه کنند.

مولانا می‌گوید :«هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم.»
آریانا فرشاد و شاهرخ مشکین قلم در صحنه فیلمبرداری، لس آنجلس، آمریکابرای این مستند و نحوه پخش و انتشار آن چه برنامه‌هایی دارید؟در حال حاضر مشغول برنامه ریزی یک تور در آمریکا، اروپا و برخی کشورهای دیگر هستیم.

در همین حال شرایط جدید پس از کووید ۱۹ را بررسی می‌کنیم و و با پخش کننده‌های متخصص این نوع فیلم‌ها تماس می‌گیریم تا در آینده نزدیک از طریق تلویزیون یا شبکه‌های اینترنتی پخش شود.

فیلم‌های عرفانی بسیار کم به بازار می‌آید چون منافع مادی ندارد، ولی به نظرم لازم است که افرادی نیز باشند که به سراغ چنین سوژه‌‌هایی بروند و از دوستی، محبت، و عشق حرف بزنند.
+13
رأی دهید
-4

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.