برهان و خانوادهاش برای خروج از افغانستان التماس میکردندبی بی سی :شبی تاریک و سرد در آبردین در شمال شرق اسکاتلند است، اما در حالی که خانواده وصال در پایان سفر ۱۰ ساعته خود از خودرو پیاده میشوند، هلگا مک فارلین، منتظر آنهاست، گرمی حضورش پیداست.
او در حالی که آنها را در آغوش میگیرد، میگوید: "پس از انتظار طولانی، از دیدار شما بسیار خوشحالم."
این خانه جدید خانواده وصال خواهد بود که به دلیل یک مهربانی که به ۷۵ سال قبل برمیگردد، ممکن شده است.
این دختر اسکاتلندی، خودش نیز یک پناهنده آلمانی بوده است که حالا به یک خانواده افغان که به بریتانیا پناه آورده اند، کمک میکند.
برهان وصال مترجم نیروهای بریتانیایی در افغانستان بود.
زمانیکه طالبان قدرت را به دست گرفتند، از ترس اینکه او را بکشند، مخفی شد. برهان، مترجم نیروهای بریتانیایی در افغانستان بوداو گفت که اگر طالبان او را پیدا کنند "هیچ رحمی نخواهند کرد و من با مرگ روبرو خواهم شد".
ما در ماه آگوست از طریق زوم در کابل با او مصاحبه کردیم که از نخستوزیر بریتانیا درخواست کمک میکرد.
برهان گفت: "من فقط میخواهم که راهی به سوی امنیت برای من و خانوادهام فراهم کنند. از نخست وزیر خواهش میکنم."
ما با برهان در تماس بودیم، زیرا او جان خود و همسرش نارسیس، متخصص زنان و پسرش سپهر را برای ترک افغانستان به خطر انداخت.
آنها هرج و مرج در فرودگاه را تحمل کردند و یک روز قبل از انفجار بمبگذار انتحاری در فرودگاه کابل توانستند، سوار یک پرواز هواپیمای نیروی هوایی بریتانیا شوند. برهان و خانوادهاش با هواپیمای نظامی بریتانیایی از کابل خارج شدندبرهان با ارسال تصویری از خانواده در هواپیمای نظامی بریتانیا به ما گفت که "این خوشترین لحظه زندگی من" بود.
زمانی که خانواده برهان در هتلی نزدیک فرودگاه قرنطینه شده بودند، دوباره با برهان مصاحبه کردیم.
سپهر فقط میتوانست از پنجره به کشور جدیدش نگاه کند و با اسباببازیاش بازی کند، همه چیزهایی که میتوانست با خود بیاورد.
آنها بسیار سپاسگزار بودند و برهان، همان طوری که در هلمند کار کرده بود، قول داد که "من به این کشور خدمت خواهم کرد".
مانند هزاران افغان دیگر که به بریتانیا آورده شدهاند، آنها صد روز گذشته را در اتاقهای هتل سپری کردهاند. برهان و پسرش سپهر در هتل پناهندگان در لندنسپهر در نهایت رفتن به مدرسه را شروع کرده است، اما هفته گذشته، به صدها پناهنده ساکن در هتل مرکزی لندن گفته شد که باید به هتل دیگری در شهر کراولی در جنوب انگلستان نقل مکان کنند، بنابراین همه بچهها مجبور به ترک مدرسه شدهاند و تا ژانویه دوباره شروع نخواهند کرد.
هنگامی که خانواده وصال هنوز در هتل لندن خود بودند، در ماه اکتبر، ایمیلی از هلگا مک فارلین، زنی ساکن آبردین، به صندوق پستی من رسید.
او نوشت: "داستان شما برای من جالب بود. مادرم یک پناهنده سیلسیایی در جنگ جهانی دوم بود که مترجم ارتش بریتانیا بود." مادر هلگا مک فارلین نیز پناهنده و مترجم ارتش بریتانیا بوداو نوشت: "من موفق شدم با آقای وصال تماس برقرار کنم و به او پیشنهاد خانه جدیدی در اینجا دادم."
"میخواستم از شما تشکر کنم که به خوبی در گزارش خود وضعیت ناگوار آنها را برجسته کردید که من را بر آن داشت تا کاری کنم که امیدوارم به نحوی بتواند آنچه را که آنها پشت سر گذاشتهاند جبران کند و تلاش آنها را برای یک زندگی جدید در اینجا را کمی راحتتر کند."
هلگا بعدا توضیح داد که مادرش به همراه مادر و خواهرش از آلمان فرار کرده بودند و تنها از طریق مهربانی سایر افراد در طول راه بود که آنها را پنهان کردند و به آنها غذا دادند و به کمک صلیب سرخ به بریتانیا رسیده بودند.
او گفت: "حالا، زمانی است که برای مهربانی و انسانیتی که برای نجات مادر و خانوادهام کمک کرده بودند، چیزی را جبران کنم." مادر هلگا، هلن، یک پناهنده سیلسیایی در جنگ جهانی دوم بودخانواده وصال از اینکه زنی را که هرگز ندیده بودند، به آنها آپارتمانی برای زندگی پیشنهاد کرده و با حمایت شورای شهر آبردین از تحصیل و آموزش آنها حمایت میکند، بسیار خوشحال بودند.
اما به این سادگی نخواهد بود.
در پایان اکتبر، وزارت کشور به این خانواده گفت که باید به شهر پیتربورو نقل مکان کنند.
هلگا که اغلب از تختش در حالی که با بیماری پارکینسون دست و پنجه نرم میکرد، تصمیم گرفت از طرف آنها با بوروکراسی مبارزه کند.
با دخالت نماینده محلی او، آنها با دولت بریتانیا لابی کردند.
خانواده وصال به پیتربورو فرستاده شدند اما در عرض چند دقیقه به آنها گفتند که اشتباهی رخ داده است و باید به هتل لندن بازگردند.
روز دوشنبه، سرانجام وزارت کشور به آنها اطلاع داد که میتوانند به آبردین نقل مکان کنند. سپهر با اسکوتری که یک خانواده محلی اهدا کرده بودبا چند چمدان و اسکوتر سپهر که یکی از خانوادههای محلی اهدا کرده بود، به شهر جدیدشان رسیدند.
این خانواده از کابل اکنون یک خانواده اسکاتلندی خواهد بود که از کمک و مهربانی غریبهها بهرهمند شد.
هلگا در حالی که اتاق جدیدش را با روتختی از اسباببازی به سپهر نشان میداد، صدا زد: "به خانه جدیدت خوش آمدی".
نارسیس در حالی که دور آپارتمان میچرخید، گریه کرد. هلگا و نارسیس در خانه جدید خانوادهپس از اینکه شغل خود را رها کرد، اقوام را پشت سر گذاشت و در سه ماه در سه هتل نقل مکان کرد، تا سرانجام اینجا مقداری آرام بگیرد.
هلگا در آشپزخانه چند خوراکی اسکاتلندی آورد: کیکهای چای تونوک و ایرن برو. برهان خندید و گفت: "ایرن برو را در افغانستان، در هلمند دیدهام."
برهان به سختی کلماتی برای تشکر از هلگا پیدا کرد و به او گفت: "سخاوت تو، قلب مهربانت هرگز فراموش نخواهد شد. ما هنوز انسانهای خوبی در این دنیا داریم و شما یک نمونه هستید."
"افراد سخاوتمند وقتی در یک قسمت تاریک هستید به شما کمک میکنند و میآیند و نوری را به اتاق شما میتابانند."
خانواده وصال افراد خوش شانس هستند. بیشتر پناهجویان افغان هنوز در هتلها به سر میبرند.
آنها از اینکه در جای امن هستند سپاسگزار اند، اما در بلاتکلیفی زندگی میکنند: ناامید از نقل مکان، اسکان فرزندان خود در مدارس دائمی، شروع آموزش یا یافتن شغل.
یک نفر توانایی تغییر زندگی دیگران را دارد.
هلگا یک پیام نهایی برای وصالها داشت که آنها زندگی جدید خود را در آبردین شروع کردند.
او میگوید: "شما اکنون عضوی از خانواده ما هستید. و خیلی خوش آمدید."
+50
رأی دهید
-10
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.