متهمان قتل یک مادر و دختر در حالی در بازداشت به سر میبرند که تحقیقات از آنها ادامه دارد. این جنایت به دست شوهر و دایی زن جوان به وقوع پیوسته و این دو اختلاف خانوادگی را انگیزه قتل عنوان کردهاند.
رسیدگی به این پرونده از حدود یک ماه پیش در پی کشف اجساد این مادر و دختر در یک باغ آغاز شد. کارآگاهان جنایی استان فارس وقتی به محل حادثه رفتند، ابتدا جسد زن میانسال را مشاهده کردند که هدف گلوله قرار گرفته و جان باخته بود. کمی آنطرفتر جنازه دختر او رها شده بود.
این زن ۲۰ ساله نیز با شلیک گلوله از پا درآمده بود و شواهد نشان میداد هر دو آنها توسط فرد یا افرادی آشنا به کام مرگ کشانده شدهاند.
قاتلان بیشک از حضور این مادر و دختر در باغ اطلاع داشتند و بهواسطه آشنایی قبلی بهراحتی توانسته بودند وارد آنجا شوند و در اقدامی غافلگیرانه دست به سلاح ببرند. کارآگاهان بعد از انتقال اجساد به پزشکی قانونی به بررسی روابط خانوادگی زن ۵۵ ساله و دخترش پرداختند و پی بردند زن میانسال از مدتی قبل با برادرش اختلافاتی داشت.
به همین دلیل این مرد به نام مهران بهعنوان مظنون اصلی پرونده شناخته شد، اما وقتی مأموران سراغش رفتند تا از او تحقیق کنند، فهمیدند مهران فراری شده است.
فرار مظنون مهر تأییدی بر دستداشتن او در این جنایت خانوادگی بود. به همین سبب تجسسها برای یافتن این مرد گستردهتر شد و در ادامه شواهدی به دست آمد که نشان میداد مقتول ۲۰ ساله نیز از مدتی قبل با شوهرش اختلاف داشت و احتمالا این مرد به نام نیما نیز در جنایت مشارکت داشته است.
مردان فراری در شرایطی تحت تعقیب قرار گرفتند که کارآگاهان با پرسوجو از نزدیکان آنها و همچنین شواهد دیگر گام به گام به حل این معمای جنایی نزدیکتر میشدند. در نهایت هر دو متهم دستگیر شدند و بعد از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفتند.
آنها اعتراف کردند با همدستی یکدیگر این جنایت را تدارک دیده و آن را اجرا کردهاند. نیما در اعترافاتش گفت: من و همسرم از مدتی قبل با هم دچار اختلاف شدیم. من به رفتارهای او مشکوک بودم و همین موضوع اختلاف ما را بیشتر کرد تا آنجا که زنم چند بار قهر کرد و به خانه پدریاش رفت.
من که اوضاع را وخیم میدیدم با دایی همسرم صحبت کردم و از او کمک خواستم و در نهایت نیز نقشه قتل را کشیدیم. مهران نیز گفتههای همدستش را پذیرفت و درباره جزئیات جنایت چنین گفت: نیما با من درباره اختلافاتی که با خواهرزادهام داشت و سوءظن به او صحبت کرده و گفته بود باید کاری انجام بدهیم.
او پیشنهاد قتل را داد، اما من بار اول قبول نکردم. او مدتی بعد دوباره نزد من آمد و همان حرفهای سابق را تکرار کرد و گفت راه چاره انجام قتل است.
نیما یک کلت کمری به من داد تا با استفاده از آن نقشه خود را اجرا کنیم. روز حادثه ما دو نفری به باغ رفتیم. قصدم این بود که با خواهر و خواهرزادهام صحبت کنم، اما آنها بد با ما برخورد کردند و مطمئن شدیم گفتگو هیچ فایدهای ندارد. به همین دلیل ما نیز عصبانی شدیم و شلیک کردیم. بعد هم با رهاکردن اجساد فراری شدیم.
بنا بهر این گزارش، متهمان درحالحاضر در زندان هستند و تحقیقات از آنها برای افشای جزئیات کامل این جنایت ادامه دارد.