زن میانسال برای تصاحب ارثیه میلیاردی همسرش، سناریوی ربودن و اسارت دختر جوانش در یک کمپ ترک اعتیاد را طراحی و اجرا کرد.
سپیده درباره این سناریوی عجیب گفت: پدرم تاجر بود و وضع مالی خوبی داشت، وقتی فوت کرد بیشتر ارثیهاش به من رسید و مادرم از این موضوع بشدت ناراحت بود. همین مسأله هم آغاز اختلافهای ما شد. روز حادثه مادرم با من تماس گرفت و خواست در رابطه با ارثیه پدریام صحبت کنیم. من مقداری طلا و سکه داشتم که میخواستم آنها را بفروشم اما مادرم گفت آنها را نیز میخرد. به محل قراری که مادرم گفته بود رفتم و چون احتمال میدادم مشکلی پیش بیاید به همکارم گفتم اگر تا دوساعت خبری از من نشد، به پلیس خبر دهد.دختر جوان ادامه داد: وقتی به محل قرار با مادرم رفتم، در حال صحبت بودم که ناگهان خودرویی در کنار ما توقف کرد و دو مرد و یک زن از داخل ماشین پیاده شده و با زور مرا سوار خودرو کرده و به راه افتادند. هر چقدر داد و فریاد و التماس کردم و از مادرم کمک خواستم او توجهی نکرد. آدم ربایان مرا به کمپ بردند و مدعی شدند که من اعتیاد دارم. در کمپ هر چقدر گفتم که معتاد نیستم هیچ توجهی نکردند و تصور میکنم که مسئول کمپ هم با مادرم همدست باشد.
دوربینهای مداربسته در ادامه کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محلی پرداختند که سپیده مدعی بود او را ربودهاند. بازبینی دوربینها ادعای دختر جوان را تأیید کرد و بدین ترتیب به دستور بازپرس جنایی، مادر سپیده، دو مرد و زن جوانی که در آدم ربایی نقش داشتند و مسئول کمپ بازداشت شدند.مادر سپیده در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد و گفت: با مرگ همسرم، تقریباً همه ارثیه به سپیده میرسید و این موضوع برای من قابل قبول نبود. من سالها زحمت کشیده بودم تا شوهرم این اموال را جمعآوری کند، آن وقت تمام آن به دخترم میرسید. برای همین به مسئول کمپ پول دادم و با اجیر کردن سه نفر، دخترم را به کمپ منتقل کردند. میخواستم او مدتی در کمپ باشد تا با سند سازی، تمام اسناد را بهنام خودم بزنم و بعد هم از کشور خارج شوم و به امریکا بروم.