مالکوم بِرِنر امریکایی ادعا می کند که پس از این که یک دلفین او را اغوا کرده، با او رابطه برقرار کرده است. به گزارش Sun، او پیش از این نیز در کتابی به رابطه ی چند ماهه اش با این پستاندار دریایی که پس از اتمام «رابطه شان» دست به «خودکشی» زده، پرداخته بود.
برنر اعتراف کرده که در دهه ی ۱۹۷۰ به مدت ۶ ماه با دلفینی به نام «دالی» در پارک آبی محل زندگی اش در ساراسوتای فلوریدا رابطه داشته است.
برنر می گوید که این دلفین با حالتی که به بدن خود می داده، او را اغوا کرده. وی که در آن زمان دانشجو بوده به خاطر این که وظیفه ی گرفتن عکس از این دلفین را به عهده داشته، به حوضچه اش دسترسی نامحدود داشته است.
این مرد مدعی است که در ابتدای امر دلفین تمایل به برقراری رابطه از خودش نشان می داده. او مدعی است که در ابتدا سعی کرده دلفین را منصرف کند اما بعد این به ذهنش زده که اگر دلفین، یک زن زیبا بود نیز سعی در منصرف کردنش می داشت؟او می گوید آن دو توانسته اند دلفین مذکری را که در همان فضای محصور بوده را از سرشان باز کنند و هنگامی که پارک آبی بسته شده، زمانی را در خلوت با هم بگذرانند.
برنر می گوید: «یک چیز فراطبیعی در رابطه ی عاشقانه با یک دلفین وجود دارد. من به رابطه ام با دالی به این خاطر “رابطه” می گویم چون دقیقاً یک رابطه بود نه چیزی کمتر از آن.»
پس از این که پارک آبی ساراتوسا بسته شد، دالی به پارک تفریحی دیگری منتقل شد اما ۹ ماه پس از ملاقاتش با برنر مرد. برنر مدعی است که او از طریق توقف عمدی تنفس، خودکشی کرده است. توانایی دلفین ها در مردن از روی اراده در محافل علمی همواره محل بحث بوده است.
برنر می گوید که پس از مرگ دالی به مدت ۵ سال دچار افسردگی شده. در سال ۲۰۱۰ کتاب برنر با عنوان Wet Goddess (الهه خیس) که گفته می شود گزارشی بر اساس دیدارش با دالی است، منتشر شد.
این رمان داستان شخصیتی به نام زاخاری زیمرمان، دانشجوی هنر است که وظیفه ی عکاسی از یک نمایش دلفین ها در فلوریدا به وی محول می شود. در کتاب، زاخاری جذب «روبی» می شود و روبی کم کم خودش را در ذهنش زاخاری جای می دهد و او را به دنیای هوس انگیز خودش می کشاند…