تابناک : مصطفی نجفی (پژوهشگر سیاست خارجی و منازعات منطقه ای)
۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ارتش بعث عراق با فرمان صدام به کشور عزیزمان ایران حملهور شد. در سال اول جنگ، ارتش، عراق جزو مناطقی که همان روزهای ابتدایی جنگ به اشغال درآورده بود، قادر به پیشروی بیشتر نبود. اما ما نیز نتوانسته بودیم صدام را به عقب برانیم و بخش زیادی از پنج استان غربی ما در اشغال رژیم بعث بود.
از مهرماه ۱۳۶۰ (یک سال پس از شروع جنگ و دو هفته پس از انتصاب محسن رضایی به فرماندهی کل سپاه) در ۵ مهرماه عملیات ثامنالائمه آغاز شد و اولین پیروزی بزرگ ایران در جنگ رقم خورد؛ عملیاتی که منجر به شکسته شدن حصر آبادان و بازپسگیری ۱۵۰ کیلومترمربع از خاک وطن شد.
در ادامه در کمتر از یکسال، چند عملیات موفق و بزرگ دیگر از جمله عملیات طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس انجام و بخش قابل توجهی از اراضی اشغال شده آزاد و ارتش بعث به مرزهای بینالمللی عقب رانده شد.
آنچه گفته شد، مقدمهای بود بر موضوع اصلی که قصد دارم بدان بپردازیم. موضوع اصلی این بحث، تنهایی استراتژیک ایران، رنجهای این تنهایی در هشت سال جنگ و تغییر دکترین راهبردی ایران در برابر تهدیدهاست.
در دوران دفاع مقدس، ایران از یک سو با تحریمهای تسلیحاتی روبهرو بود و از سوی دیگر، در برابر دشمنی قرار داشت که تا دندان مسلح بود و توسط بازیگران منطقهای و بینالمللی حمایت میشد. سیاستگذاران ایرانی و به ویژه فرماندهان نظامی ایران که خود را در یک تنگنا و رنج راهبردی میدیدند و از سویی از هیچ کشوری جز سوریه، کره شمالی و تا مدتی لیبی حمایت دریافت نمیکردند، چارهای جز اتخاذ یک راهبرد درونزای نظامی نمیدیدند.
جنگ ایران و عراق نیاز شدید تهران به ایجاد توان بازدارندگی در مقابل دشمنانش را ثابت کرد. در این جنگ شلیک بیرحمانه موشکهای عراق به سوی شهرهای ایران و کوچ اجباری و کشته شدن هزاران شهروند ایرانی، سبب شد تا موشک در ساختار نظامی ایران از صرف یک سلاح، به یک شیوه کامل برای جنگ تبدیل و در نهایت به عنوان یکی از اجزای اصلی راهبرد بازدارندگی ایران مطرح شد.
ماموریت بزرگی که محسن رضایی به شهید تهرانی مقدم داد
بر همین مبنا بود که در بحبوحه دور دوم جنگ شهرها، محسن رضایی ماموریت بزرگی به حسن تهرانیمقدم داد. آن ماموریت چه بود؟ «تشکیل یگان موشکی سپاه و ساخت موشک با مهندسی معکوس.»
پس از صدور فرمان تاریخی امام (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سهگانه سپاه پاسداران، سردار محسن رضایی در سال ۱۳۶۴ حسن تهرانیمقدم را به سِمت فرماندهی یگان موشکی سپاه منصوب کرد و این ماموریتی بزرگ برای شهید تهرانیمقدم بود.
در حکم محسن رضایی خطاب به شهید تهرانیمقدم آمده است: «به موجب این حکم جنابعالی به عنوان فرمانده یگان موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب میشوید. امید است با نصبالعین قرار دادن تقوا و پیروی از ولایت فقیه و عنایت کامل به موازین شرع مقدس اسلام و همچنین با توجه به ضوابط سپاه و رعایت سلسله مراتب بتوانید گامهای موثر جهت رضای خداوند تبارک و تعالی بردارید.»
محسن رضایی در ذیل این حکم خطاب به محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه پاسداران تاکید کرده بود: «جهت آگاهی و ادامه پشتیبانی تا مرحله خودکفایی یگان مربوطه» که جهتگیری ماموریت تهرانیمقدم را مشخص کرده بود.
حکم و ماموریتی که در ابتدا جدی گرفته نمی شد!
یکی از فرماندهان دفاع مقدس در این رابطه در جمعی عنوان کرد: وقتی محسن رضایی ماموریت و حکم تشکیل یگان موشکی را به شهید تهرانیمقدم داد، ما تصور کردیم آقا محسن میخواهد تهرانیمقدم را اصطلاحا دنبال نخود سیاه بفرستد. اما به فاصله کوتاهی متوجه شدیم باور به ساخت موشک نزد فرمانده سپاه و استعداد و توان لازم از سوی شهید تهرانیمقدم و همکارانش برای این ماموریت راهبردی وجود داشت.
محسن رضایی در همین رابطه گفته است: «گروه سیزده نفرهای را با سرپرستی شهید حسن تهرانیمقدم برای آموزش موشکی به سوریه فرستادیم. سوریها گفته بودند ما به شما موشک نمیدهیم ولی حاضریم به نیروهایتان آموزش بدهیم، حتی در تعمیرات هم کمکتان میکنیم ولی از ما موشک نخواهید. میگفتند ما تعهداتی با شوروی داریم که شورویها به ما اجازه نمیدهند. بعدا معلوم شد قذافی میگفت شما کویت و عربستان را بزنید. آنها با مشورت شورویها میخواستند جنگ در حوزه خلیجفارس گسترش پیدا کند و جنگ با گذشتن از ایران و عراق، منطقهای بشود و یک منطقه بزرگتر را در بربگیرد. خب ما این موشکها را آوردیم، نفراتمان را هم فرستادیم در سوریه آموزش ببینند که دی ماه ۶۳ برگشتند و بحمدالله یگان موشکی سپاه در کرمانشاه مستقر شد.»
روایت دیگر محسن رضایی از این ماجرا بدین ترتیب است: «جنگ شهرها که آغاز شد، صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار میداد و فشار خیلی زیادی روی ما میآمد. من یک روز برادر محسن رفیقدوست را که مسئول لجستیک سپاه بود، خواستم و گفتم ما چارهای نداریم جز اینکه جواب موشکها را با موشک بدهیم، لذا ایشان را فرستادیم سوریه و لیبی و در آخر جنگ هم کره شمالی. بعد دیدم باید ساماندهی موشکها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدم که فرد مناسب برای این کار حسن تهرانی است. ایشان را فرا خواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیعزاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را میشد کاری کرد، ولی موشکها خیلی پیچیدهاند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم.»
نفت در برابر موشک
رضایی در جایی نیز گفته بود: به ذهنمان رسید برویم دنبال اینکه موشک بسازیم. اول هم بیشتر به این سمت رفتیم که لیبی که صنایع موشکی ندارد، پس چه کار باید بکنیم؟ ذهنمان رفت به سمت کره شمالی؛ چون فهمیدیم که کره شمالی خودش موشک میسازد. درست است که از ساختههای شوروی و چین استفاده میکنند، ولی خودشان هم موشک درست میکنند. به همین دلیل به کره شمالی نزدیک شدیم. فلسفه اینکه ما به کره شمالی نزدیک شدیم ابتدا به خاطر موشک نبود، بلکه برای در اختیار گرفتن دانش و امکانات ساخت موشک بود، چون فکر نمیکردیم قذافی که تعداد 30 فروند موشک را به ما داده بود، دیگر ندهد؛ اتفاقا فکر میکردیم این رابطه ادامه دارد. لذا اولین بحثها را با کرهایها شروع کردیم که بیایند کمک ما کنند در ساختن موشک. آنها هم مشکلات اقتصادی فراوانی داشتند. مثلا اینکه از ما نفت میخواستند. کمکم بحث نفت در مقابل موشک به بحثی تبدیل شد میان ما و کره شمالی تا مثلا به آنها نفت بدهیم و آنها هم بیایند به ما تکنولوژی ساخت موشک را یاد بدهند.»
زایش بازدارندگی موشکی از دل جنگ
ایران و تنهایی استراتژیک و تاریخی آن، جنگ و تنگناهای تسلیحاتی و نظامی و یک ملت و سرزمین محاصره شده توسط قدرتهای منطقهای و بینالمللی در یک محیط آنارشیک، تلنگر بزرگی در ذهن تصمیمگیران و فرماندهان نظامی جوان زد. ایران در این مقطع تاریخی به یک درک دقیق و راهبردی از تحولات آینده رسید. اینکه برای بقا و خوشخیم کردن معمای امنیتش، چارهای جز تقویت توان بازدارندگی ندارد.
بر همین مبنا بود که موشک به اساس بازدارندگی دفاعی ایران تبدیل شد؛ بنابراین، جنگ با همه مصائبی که داشت از دل خود، بازدارندگی موشکی را زایش کرد. موشکهای ایران قدرت بازدارندگی نامتقارتی در برابر نیروهای بزرگتر و مجهزتر ایجاد میکند. این توانایی نیازمند سرمایهگذاری مادی و فناورانه کمتری در مقایسه با دیگر قدرتهای نظامی به خصوص توانایی هوایی است.
بنابراین این توانایی همچنان گزینه برتر برای قدرتهای کوچک در راستای ایجاد بازدارندگی نسبی در برابر قدرتهای بزرگتر به شمار میآید. ایجاد این قدرت و توان را باید مدیون تجارب، درسها و درک استراتژیک ایران از تهدیدهای آینده در دفاع مقدس دانست. طی این دوران ایران تحت شدیدترین موشکبارانها قرار داشت، اما موشکی برای دفاع از خود نداشت. در این دوران ایران تمرین زنده ماندن و بقا کرد که بازدارندگی موشکی اساس آن بوده که بیشک یک دارایی ملی است.