دوربین مادر و پسری را نشان میدهد که مقابل هم نشستهاند؛ پسر زار میگرید و التماس مادری میکند که جلوی او نشسته است و میگوید: «وقتی محارب خدا باشی، نمیخواهمت...» و از لزوم «توبه» و وقوع «اعدام» به فرزندش خبر میدهد. گوینده در ابتدای گزارش تصویری آنچه از این مادر و پسر ضبط شده، میگوید: «بعضیها توی این راه، برای آرامش کشور و ملت حتی از فرزند خودشان میگذرند.»

گزارشگر اما نمیگوید که آنها فریب خوردند، انگار هم مادر و البته پسری که از توطئه بیخبر بود. گزارشگر هیچ نمیگوید از قرار میان شکنجهگران و مادر زندانی. در حالیکه مادر در همدستی با شکنجهگران، پسرش را بیخبر از ضبط این ملاقات به توبه دعوت کرد و در مقابل، قول گرفت که فرزندش اعدام نمیشود اما چند ماه بعد از این توطئه، پسر را در همان محل ملاقات یعنی «باغ کاشفی» تیرباران کردند. گزارشگر این را هم نمیگوید که آن پسر، از مقاومترین زندانیان بود که لب از لب نگشود و چنان شکنجهای را متحمل شد که بدنش به پسر بچهای ۱۳ ساله مانند شده بود. این گزارش تصویری چند روز پیش از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد اما نخستین بار نیست که این گزارش تصویری به نمایش درمیآید. تصویر گفتوگوی «محمود طریقالاسلامی» با مادرش، از همان سال ۱۳۶۰ بارها در تلویزیون جمهوری اسلامی و تلویزیونهای مداربسته زندانهای آن زمان، پخش شده بود.
پس حقیقت چیست؟
***
مادر محمود را همهگی به اسم «مادر طریقالاسلامی» میشناسند. شاید کسی نام او را نداند اما جمهوری اسلامی با توطئهای که چید او را به عنوان «مادر نمونه»ای معرفی کرد که فرزندش را به باران تیر سپرد. اگرچه همبندیهای محمود طریقالاسلامی به خوبی جملهای را از او به یاد دارند که گفته بود: «اگر زن نبود، میتوانست مرجع تقلید شود.» مادر محمود در خانواده بورژوازی بازاری و مذهبی رشد کرده بود و سالیان سال در مکتب «خانم امین» تحصیل کرده بود. «خانم امین» را در اصفهان همهگی به خوبی میشناختند؛ یکی از مشهورترین و با نفوذترین مدرسین مذهبی در آن شهر که مدارج مختلف فقه را تحصیل کرده بود و استاد مادر طریقالاسمی بود.
زنی که در ویدیو مقابل فرزندش نشسته است، پیش از انقلاب هم، وقتی محمود در زندانهای زمان شاه محبوس بود، به سراغ فرزندش رفته بود و با نفوذ خانوادگی، ثروت و ارتباط با مراجع و دستگاههای امنیتی شاه، توانسته بود حکم اعدام فرزندش را به حبس ابد تغییر دهد. او در آن زمان مدافع تمام قد «روحالله خمینی» بنیانگذار جمهوری اسلامی بود. بعد از انقلاب اما که فرزندش بار دیگر به زندان افتاد، از نفوذ خود استفاده کرد و به ملاقات فرزندش رفت؛ اینبار در هماهنگی با شکنجهگران جمهوری اسلامی که به وعده وفا نکردند و خلاف قرارشان با مادر طریقالاسلامی، پسرش را چند ماه پس از ضبط و پخش این ویدیو، در مرداد ۱۳۶۰ تیرباران کردند.
محمود اما که بود؟ آیا او به همان زاری که مقابل مادر نشسته است، طلب بخشش میکند؟
پیش از آنکه به دیدار مادر و پسر برسیم، مقدمهای بگوییم؛ محمود طریقالاسلامی متولد ۱۳۲۷ در اصفهان بود. پدرش پارچه فروش بازار بود و مادرش هم که معرفی شد. اولین بار در سال ۱۳۴۲ وقتی تنها ۱۵ سال داشت به خاطر پخش «اعلامیه خمینی» دستگیر و بعد با وساطت مراجع تحت نفوذ خانوادهاش، آزاد شد. وقتی پایش به دانشگاه رسید، به سازمان مجاهدین خلق گرایش پیدا کرد و زندگی سیاسی نیمه مخفیانهاش آغاز شد و در کارخانه «آیدا» کارگری کرد. تا سال ۱۳۵۴ فرا رسید و ماموران برای دستگیری فعالان سیاسی و مشارکتکنندگان در بمبگذاری گشت خانه به خانه راه انداختند. محمود نقشی در انفجار نداشت اما او را صرفا به خاطر به همراه داشتن کتابی به نام «نهضت مقاومت فلسطین» دستگیر کردند.
نام او همان زمان در روزنامه «کیهان» به عنوان خرابکاری منتشر شد که در درگیری مسلحانه کشته شده است.
«حسن حسام» از زندانیان سیاسی دوران شاه و بعدتر جمهوری اسلامی و از اعضای سازمان راه کارگرمحمود اما زنده بود. او زیر شکنجههای ساواک لب از لب نگشود و برای همین به تهران منتقل شد. او را به «کمیته مشترک» بردند اولین برخوردش با «حسن حسام» از زندانیان سیاسی دوران شاه و بعدتر جمهوری اسلامی و از اعضای سازمان راه کارگر اتفاق افتاد.