برترینها: در مطلب زیر رشته توئیتی از یک اکانت به نام «Salman» را آوردهایم که دربارهی آرامش ناخودآگاهی که جامعه ایران از تورم دارد، نوشته است.
یک راز درگوشی برای کسانی که بیرون ایران هستند: آرامش ناخودآگاهی که جامعه ایران از تورم داره، ولی صداش را در نمیاره. (همین آرامش و رضایت از تورم هست که علیرغم این همه مشکل ظاهری، تغییری که دوست دارید ایجاد نمیشه)
تورم وقتی روی چیزهایی است که «میخریم»، حس بدی داره و داد میزنیم. کباب کوبیدهای که ده سال پیش میخریدیم ۱۲ تومان شده ۱۲۰ تومان و غر میزنیم .
همین تورم وقتی روی چیزهایی است که «داریم»، حس خوبی داره، ولی جار نمیزنیم. خونه ۵۷ متری خیابون جمهوری که خریدیم ۱۵۰ میلیون شده ۱.۵ میلیارد
اگر متوسط تورم سالانه را ۲۵ درصد بگیریم، یعنی هر ده سال یک صفر به قیمتها، و داراییها، اضافه میشه. (۱.۲۵ را به توان ۱۰ برسونید). برای اون صفری که جلوی کوبیده و دلار اومده داد میزنیم. برای اون صفری که جلوی خونه اومده جار نمیزنیم. (ولی میفروشیم و باهاش مهاجرت میکنیم)
فقط شهر تهران حدود سه میلیون خانه داره. سه میلیون صابخونه راضی و خوشحال. تعمیم بدهید به میلیونها خانه و زمین کشور. تعمیم بدهید به ۴۸ میلیون نفر سهامدار بورس. همه از صفرهای جلوی داراییشون خوشحالند، ولی صداش را جلوی شما در نمیارند
در مورد نقش آرامبخش تورم در دنیا زیاد صحبت شده. حتی شوکهای جهانی ۱۸۴۰ و ۱۹۷۰ را تورم تونسته آرامش بده. ولی ما صحبت نمیکنیم. چرا؟ چون غر به تورم کوبیده لایک داره. رضایت از تورم خونهای که فروختیم و مهاجرت کردیم؟ لایک نداره
در تورم احساس مخلوطی از ترس و رضایت داریم. ترس از نیازهای فعلی. ترس از آیندهی نامعلوم. در کنارش رضایت ناخودآگاه از رشد داراییها. به ترسهای اولی زیاد پرداختهایم. به رضایت دومی نه
کاربری در این باره نوشت: فرض کنید ماشینی دارید که ۵۰ میلیون تومان در ده سال پیش خریدید. حالا قیمت ماشین ده ساله ۵۰۰ میلیون و ماشین صفر آن یک میلیارد است. وقتی نتوانی ماشین ده سال کارکرده را با نوعوض کنی، افزایش ماشین قدیمی چگونه جای خوشحالی داره؟ حتی اگر حقوق ده برابر شده باشه، تهیه مابه التفاوت غیرممکنه
دیگری نوشت: فردی که ۱۰ سال پیش با ماهی ۶۰۰ هزار تومن زندگی میکرد و قیمت آپارتمانش ۲۰۰ میلیون بوده، امروزه همون زندگی رو با ۶ میلیون داره، ولی قیمت آپارتمانش شده ۴ میلیارد. اینطوری با اینکه الان ماهی ۶ میلیون رو بسختی در میاره، ولی ته دلش خوشحاله که در مجموع سود کرده.
کاربری در این باره نوشت: هر کس خشنود باشه احمق هست.دارایی مون شاید افزایش پیدا کرده باشه، ولی نداشته هامون هزاران برابر از ما دورتر شده.زمانی رانا رو خریدم ۳۲ میلیون که استپ وی ۴۰ تومن بود، الان رانا شده ۲۰۰ میلیون، ولی استپ وی ۵۰۰ تومن.
دیگری نوشت: نرخ مالکیت خونه تو ایران حدود ۷۰% هست ۷۰% ''خانواده ''ها صاحب خانه اند طبق اطلاعات مرکز آمار ایران، اگه این آمار درست باشه: همین رضایت ناشی از تورم مسکن برای خانه دارها شاید یکی از علل سکوت دربرابر این حجم از ناکارآمدیست.
محمد حسنی سعدی( دانشآموخته جامعهشناسی) در این باره در روزنامه همشهری نوشت: اکثر ما این تجربه را داریم که مثلا خودرو یا ملک یا کالای دیگری را خریدهایم و بعد بهعلت جهش تورم، آن کالا گران شده است. دائم افزایش قیمت آن را رصد میکنیم و وقتی متوجه میشویم که ارزش داراییمان چقدر زیادشده، رضایت و یک احساس زرنگی در دلمان شکل میگیرد و به اطرافیانمان میگوییم چقدر شانس آوردم که خریدم را قبل از جهش تورم انجام دادم. بیتوجه به اینکه این ارزش افزوده در اکثر اوقات تنها یک ارزش افزوده اسمی است و ارزش دارایی ما زیاد نشده، بلکه قدرت خرید و ارزش پولمان از دست رفته است.
البته در جهشهای ارزی و تورمی اکثر کسانی که دارایی زیاد و نقدینگی کمتری دارند و زمان خرید و فروش مناسبی را انتخاب میکنند، در مقطع کوتاهی منافع زیادی کسب میکنند. این رضایت بخشی از جامعه از جهشهای تورم که اکنون 50سال است به بیماری مزمن اقتصاد ما تبدیل شده، خود عامل روانی بسیار مؤثری است که به تشدید این وضعیت کمک میکند. بهعبارت دیگر، میتوان حدس زد بخش بزرگی از جامعه ما که اتفاقا بهدلیل تمول دارای قدرت تأثیرگذاری در فاکتورهای اقتصادی هستند، از تورم خرسند میشوند و به تکرار آن کمک میکنند. نتیجه آن هم میشود یک جهش ارزی و تورمی که هر چند سال یکبار با یک عامل اقتصادی دیگر صورت میگیرد و موجب تعمیق اختلاف طبقاتی میشود و ما به آن خو گرفتهایم. در آغاز هر جهش تورمی، ثروتمندان بهخوبی یاد گرفتهاند که چگونه به این آتش دامن بزنند و منافع بیشتری کسب کنند، اما نکته مهم این است که آیا طبقه متوسط هم که دارایی اندکی دارد، از افزایش اسمی بهای دارایی خود راضی میشود و آیا این خشنودی به نوعی باعث تشدید عامل روانی و موجب حرکتهای غیرمنطقی و مخرب اقتصادی میشود یا خیر؟