قاتل «شاپور بختیار» در تهران؟ آیا کرونا فریدون بویراحمدی را کشت؟
+117
رأی دهید
-8
ایران وایر - کامبیز غفوری: ۱۵مرداد۱۴۰۰، زمانی که دوستداران «شاپور بختیار» در پاریس خود را برای شرکت در مراسم سیسالگی ترور آخرین نخستوزیر پادشاهی پهلوی آماده میکردند، در تهران فردی که گمان میرود قاتل دکتر بختیار است، با علائم تنگی نفس به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان خاتم الانبیا منتقل شد. هنگامی که حاضران بر مزار بختیار در آرامگاه «مونپارناس» به خانههایشان بازمیگشتند، آن فرد نیز آخرین نفسهای زندگیاش را در بیمارستان میکشید.«فریدون بویراحمدی»، یکی از سه قاتل در تیم ترور دکتر بختیار بود. بر مبنای شهادت شماری از نزدیکانش، فریدون سالها با نام «فرهاد مهدیار» در شهرهای کرج، اصفهان، قزوین و تهران زندگی میکرد. فرهاد مهدیار در نخستین ساعات روز ۱۶مرداد۱۴۰۰ بر اثر ابتلا به بیماری کووید-۱۹ جان سپرد و روز ۱۹ مرداد در قطعه ۳۲۸ بهشت زهرا دفن شد.
***
فریدون بویراحمدی، اسب تروایی بود که با استفاده از مهر پدرانه شاپور بختیار نسبت به خود، ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را برای قتل او به خانهاش برد و با دستان خود «سروش کتیبه»، منشی وفادار بختیار را کاردآجین کرد.
در شرایط پس از مرگ روحالله خمینی و تزلزل جایگاه جانشین او «علی خامنهای»، مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی بر این باور بودند که باید با ترور مخالفان سرشناس، اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج از کشور را ضعیف کنند. ترور «عبدالرحمن برومند» و شاپور بختیار در سال ۱۳۷۰ بخشی از سلسله قتلهای سیاسی جمهوری اسلامی در خاک اروپا بود.این گزارش، بخشی از سرگذشت فریدون بویراحمدی را بررسی میکند؛ فردی که در هر دو ترور مذکور نقش بازی کرد.
بویراحمدی، از جنگلهای بولونی تا خیابان شریعتی تهران شاپور بختیار روز ۱۵مرداد۱۳۷۰ خورشیدی، همراه با منشی مخصوص خود، سروش کتیبه، در خانه مسکونیاش در شماره ۳۷ کوچه «کلورزه» در شهرک «سورن»، حومه «پاریس»، به قتل رسید. تیم عملیاتی ترور او متشکل از سه تن بود. «علی وکیلیراد» و «محمد آزادی» (هر دو مستعار) از ایران آمده بودند. نفر سوم، فریدون بویراحمدی بود که آنها را به بهانه یک دیدار سیاسی به خانه دکتر بختیار برد. بویراحمدی شخصا در این عملیات ضربات چاقو را بر بدن سروش کتیبه فرود آورد.علی وکیلیراد تنها عضو تیم ترور بود که بازداشت شد. محمد آزادی و فریدون بویراحمدی توانستند به ایران فرار کنند. وکیلیراد البته سال ۱۳۸۸ آزاد شد، به ایران بازگشت و در فرودگاه با حلقه گل مورد استقبال حسن قشقاوی، معاون وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی و کاظم جلالی، عضو وقت کمیسیون امنیت ملی مجلس قرار گرفت و «قهرمان ملی» خوانده شد.
به هر روی، ساعت پنج عصر روز واقعه، فریدون بویراحمدی، دو قاتل دیگر را با اتومبیل ب.ام.و خود به محل اقامت شاپور بختیار برد. پلیس فرانسه در پی یک ترور ناموفق بهدست «انیس نقاش» در ۲۷ تیر ۱۳۵۹ خورشیدی، بهشدت از او محافظت میکرد.
فریدون بویراحمدی پیشتر از دکتر بختیار برای ملاقات با وکیلیراد و آزادی وقت گرفته بود و آنها را به عنوان مخالفان جمهوری اسلامی معرفی کرده بود. اسامی این افراد پیشتر به پلیس مامور کنترل ارائه شده بود. پلیس گذرنامههای میهمانان را گرفت و به آنها اجازه ورود داد.
پس از قتل فجیع بختیار و کتیبه، بویراحمدی با توجه به آشنایی با ماموران پلیس، به تنهایی رفت و هر سه مدرک شناسایی را تحویل گرفت. این بر خلاف قواعد بود زیرا ماموران میبایست گذرنامه هر شخص را به خود او تحویل میدادند. به این صورت، لباسهای خونی آزادی و وکیلیراد با توجه به تیرگی رنگ کت و شلوارها، از دید پلیس مخفی ماند. بویراحمدی نیز کت خود را روی دستش انداخته بود تا زخمی را که هنگام کشتن سروش کتیبه با چاقو به خودش وارد کرده بود، پنهان کند.
فریدون بویراحمدی پس از گذر از پست نگهبانی محافظان، به سرعت رانندگی کرد و دو قاتل دیگر را بهسمت جنگل بولونی برد. وکیلیراد و آزادی لباسهایشان را که آغشته به خون بختیار و کتیبه بود، عوض کردند و به سمت سوئیس روان شدند.وکیلیراد در رویدادی که شرح آنرا در گزارشی دیگر به تفصیل نوشتهام در ژنو بازداشت شد و آزادی توانست بگریزد. بویراحمدی اما از جنگل بولونی ابتدا به یک استودیوی اجارهای در شماره ۳۶ «خیابان ایتالیا» در پاریس و سپس به شماره ۱۱۲ کوچه «سنشارل» رفت و بعد ناپدید شد. او اندکی بعد از ایران سر در آورد.
یکی از نزدیکان بویراحمدی در گفتوگو با من گفت: «در ایران اول به بوشهر رفت و بعد مدتی مدیریت یک هتل را در اصفهان به او دادند. در آنجا یک اتومبیل شورولت خرید. یک روز که سوار اتومبیل شد، فهمید که فردی عامدانه چرخهای ماشین را دستکاری کرده که او تصادف کند.»
به گفته این منبع، بخش بزرگی از اقوام فریدون بویراحمدی به دلیل قتل دکتر بختیار از او متنفر بودند و قصد داشتند با پیدا کردن او، انتقام بگیرند. یکی از آشنایان بویراحمدی رد او را در اصفهان یافت اما از آنجا که فریدون مسلح بود، تصمیم گرفت تا با دستکاری چرخهای اتومبیل، فریدون را از بین ببرد. لرزش سخت تایرها در همان ابتدای حرکت، جلوی حادثهای جدی را گرفت اما این رویداد باعث شد که وزارت اطلاعات به سرعت جای فریدون را عوض کند. او با هویت دیگری به نام فرهاد مهدیار به کرج و بعد به قزوین منتقل و پس از مدتی به مدیریت شرکت غله و خدمات بازرگانی استان قزوین منصوب شد.انتشار عکس مهدیار در یک مصاحبه باعث شد که اقوام بویراحمدی او را بشناسند. با پخش زمزمههایی از شناسایی او در شبکههای اجتماعی، مکان خدمت فریدون به «شرکت بازرگانی دولتی ایران» در تهران منتقل شد و او را به سمت معاونت منابع انسانی گماردند.
پس از انتشار یکی از گزارشهای من درباره متهمان به قتل دکتر بختیار، نزدیکان فریدون بویراحمدی تماس گرفتند و گفتند که او با نام فرهاد مهدیار زنده است. با بررسی برخی مدارکی که در اختیارم قرار گرفت، دریافتم که عکس، تاریخ تولد و نام پدر فرهاد مهدیار با فریدون بویراحمدی یکی است. به نظر میرسد که در اداره ثبت احوال، تنها نام و نام خانوادگی او تغییر کرده است.
برای رعایت اصول اخلاق حرفهای، از انتشار جزئیات زندگی خانوادگی فریدون بویراحمدی و هر چه که تنها و مستقیم به خودِ او مربوط نمیشود و افراد خانوادهاش را در بر میگیرد، خودداری میکنم.
هشدارهایی که نادیده گرفته شدند پس از قتل شاپور بختیار، بسیاری از نزدیکان او گفتند که در مورد فریدون بویراحمدی هشدار داده بودند و «اشتباه» دکتر بختیار این بود که به هشدارها توجهی نکرد.
فریدون در سال ۱۳۶۳، حدود هفت سال پیش از قتل دکتر بختیار، به پاریس رفته بود. پسرعمویش «شهباز ضرغامپور» که مسئول امور عشایری در شورای مقاومت ملی در پاریس بود، او را به دکتر بختیار معرفی کرد. با این حال، شهباز اندکی بعد به پسرعمویش شک کرد و این تردید را به شاپور بختیار انتقال داد. بختیار به او گفت که نباید بر مبنای شک و گمان به قضاوت نشست.
معالوصف، از سال ۶۴ تا ۶۶ فریدون جای خاصی در تشکیلات دکتر بختیار نداشت. یکی از منابع در این باره گفت: «بویراحمدی سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳) به فرانسه آمد. گزارشهای عیاشی و رفتار نامحترمانهاش به نوعی بود که تا حدود سه سال، بین ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ دکتر [بختیار] به او روی خوش نشان نمیداد و ملاقاتش را نمیپذیرفت. بعد از مدتها جلسهای تشکیل دادند و او را پذیرفتند. بعد شورای دوم که تشکیل شد، دیدیم فریدون را گذاشتند در شورا.»
«جهانشاه طاهری»، پسر یکی از روسای ایل بویراحمدی و از اقوام فریدون، فرد دیگری بود که در این باره به دکتر بختیار هشدار داد. شهباز و جهانشاه به فریدون شک داشتند اما با توجه به نسب خانوادگی آنان با یکدیگر، دکتر بختیار این اتهامها را ناشی از رقابت و حسادت بین آنها میدانست. در بسیاری از موارد، شاپور بختیار تلاش میکرد تا از موضعی پدرانه، بین آنها آشتی برقرار کند.
یکی از سرنوشتسازترین واکنشهای دکتر بختیار به گزارش علیه فریدون، زمانی بود که پلیس فرانسه بویراحمدی را به اتهام دخالت در قتل دکتر عبدالرحمن برومند بازداشت کرده بود.
دخالت بویراحمدی در قتل عبدالرحمن برومند
پری سکندری در کتاب «در دادگاه متهمان به قتل بختیار»، شهادت داوود عبداللهی را اینگونه نقل میکند: «روزی که دکتر عبدالرحمن برومند را ترور کردند، ساعت یکونیم بعد از ظهر بود. بویراحمدی به من تلفن زد و گفت که میخواهد مرا ببیند. گفتم نمیتوانم. بعد از ده دقیقه تلفن زد و خواهش کرد و گفت برایش مهم است... او آمد اما بر خلاف همیشه که اتومبیلش را درست پارک میکرد، آن را رها کرد. هراسان بود و حال بدی داشت. به من گفت بنشین، با اینکه هرگز پول کافه را نمیداد، مرا به قهوه دعوت کرد و گفت بنشین با تو حرف دارم. نشستم. حرف خاصی نداشت اما خیلی ناراحت بود .هزار دلار به من داد و از من فرانک گرفت. پرحرفی میکرد و به ساعتش نگاه میکرد…. بعدازظهر خبر قتل دکتر برومند را شنیدم.»
عبداللهی همینها را به پلیس فرانسه گفت و پلیس، فریدون بویراحمدی را بازداشت کرد. یکی از منابع نزدیک به شورای مقاومت ملی در این باره به من گفت: «فریدون به پلیس گفت اینها حسادت عشایری است. ما با هم فامیلیم و این افراد به من حسادت میکنند. اگر میگویید نه، زنگ بزنید به دکتر بختیار. [ماموران پلیس هم] به دکتر زنگ زدند. دکتر گفت اینها مثل پسران من هستند؛ با هم فامیلند. حسادت میکنند و پشت سر هم حرف میزدند. [فریدون را] آزاد کردند.»
عبداللهی نیز در دادگاه گفت که همان زمان به بختیار هشدار داده بود که بویراحمدی در قتل برومند دست داشته است: «به دکتر بختیار تلفن زدم و گفتم مواظب فریدون باش. این شخص خائن است. مامور است.... هر چه خواستم دکتر بختیار را قانع کنم، نشد. بویراحمدی را دوست داشت.»جمله آخر، یکی از دردناکترین بخشهای داستان است. مهر پدرانه دکتر بختیار نسبت به بویراحمدی باعث شد که اتهامها علیه او را جدی نگیرد. عمل بویراحمدی تنها یک جنایت نبود؛ خیانت به مهر پدری بود.
منبع به من گفت: «به فریدون شک داشتیم اما هرگز فکر نمیکردیم که با توجه به سیستم امنیتی دور دکتر بختیار، [فریدون] بتواند چنین کاری کند. فکر میکردیم خبرچینی است که حداکثر ماهی چند صد دلار میگیرد و خبر میبرد.»
تله امنیتی وزارت اطلاعات برخی از نزدیکان دکتر بختیار اعتقاد دارند که فریدون بویراحمدی از ابتدا با هدف قتل دکتر بختیار به پاریس رفته بود. اما گروهی دیگر بر این باورند که ارتباط فریدون بویراحمدی با وزارت اطلاعات پس از بازداشت همسر فریدون در ایران آغاز شد.
یکی از آشنایان فریدون بویراحمدی در پاریس که خواست نامش محرمانه بماند، در مصاحبه با من گفت: «فریدون مشروب زیاد میخورد. وقتی مست میکرد به زن [سابق]ش فحش میداد. زنش را در ایران گرفته بودند؛ به خاطر پولی که این [فریدون] برای خانمش فرستاده بود. اما یک ماه نکشید که خانمش آزاد شد. حتی پول خانمش را هم پس دادند. یک پاسپورت هم دستش دادند که رفت ترکیه و فریدون را دید. یک شب به او گفتم فریدون! چرا به خانمت فحش میدهی؟ گفت مرا در آتشی انداخته که نمیتوانم از آن بیرون بیایم. البته آن زن را وقتی که رفت ایران طلاق داد و ازدواج دوم کرد.»
به گزارش پری سکندری، «فرامرز دادرس» که در نهضت مقاومت ملی دکتر بختیار امور امنیتی را برعهده داشت، در دادگاه اینگونه شهادت داد: «درمورد فریدون بویراحمدی خبر پیدا کرده بودم که او در هتل مرمر در استانبول با مامورین جمهوری اسلامی ملاقات کرده، جریان را هم به دکتر بختیار اطلاع داده بودم.»
پول و عیاشی به شهادت «داوود عبداللهی»، یکی از یاران دکتر بختیار، بویراحمدی هرماه به او مراجعه میکرد و مبلغ هزار دلار را [با فرانک] عوض میکرد. موضوع پولهای مشکوک فریدون را «شهره عظیمی»، دوست دختر فریدون بویراحمدی که در پاریس اقامت داشت، در دادگاه تایید کرد. آنگونه که «پری سکندری» در کتاب «در دادگاه متهمان به قتل بختیار» آورده است، شهره در دادگاه قید کرد: «جیب بویراحمدی همیشه پر از دلار بود.» به روایت داوود عبداللهی این خرج بیحساب حتی در زمانی که نهضت مقاومت ملی پولی در اختیار نداشت که به اعضایش حقوق دهد، ادامه پیدا کرد.
شهره اما تنها دوست دختر فریدون بویر احمدی نبود. «ماریز میشل»، دوست دختر بویراحمدی، مقیم شهر «رنس»، که از سال ۱۳۶۳ با او بود و فرزند دختری نیز از فریدون دارد، در دادگاه گفت که تغییر رفتار بویراحمدی را پس از یک سفر به ترکیه حس کرده است: «فریدون سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸ خورشیدی) که من آبستن بودم، به استانبول رفت و نزدیک سهماه آنجا ماند. از زمان بازگشت از ترکیه بسیار عصبی شده بود.»
آنتوان اسپیر، وکیل اس.او.اس.تروریسم، در دادگاه گفت: «بویراحمدی از وقتی مامور شد، دیگر کمتر به دیدن ماریز میشل میرفت. معشوقههای متعدد میگرفت. گذرنامه جمهوری اسلامی داشت. پول فراوان داشت. دلار داشت و وقت نداشت. رژیم ملاها او را خرید.»
بنابر شهادت شهود در دادگاه، فریدون بویراحمدی حتی وکیلیراد و آزادی را نیز در روزهای پیش از قتل بختیار به یک فاحشهخانه مشهور در پاریس برده بود.
عاقبت بویراحمدی فریدون بویراحمدی پس از قتل دکتر بختیار توانست پس از مدتی زندگی مخفی در پاریس، به خاک آلمان برود و از آنجا با کمک گذرنامهای که سفارت جمهوری اسلامی در اختیارش گذاشت، با پرواز مستقیم به ایران بازگردد.
او پس از مدتی همسر اولش را طلاق داد، بار دیگر ازدواج کرد و در شهرهای مختلف، پستهای مختلف دولتی گرفت. فریدون بویراحمدی پس از سی سال زندگی در ایران، در حالی که از ترس جان همیشه کلت کمری با خود حمل میکرد، سرانجام با نام فرهاد مهدیار در قطعه ۳۲۸ بهشت زهرا دفن شد.
با اینکه زندگی بویراحمدی همیشه زیر سایه خیانت و جنایت بود، لیک هرگز عدالتی که مستحق آن بود، در حق او جاری نشد.
«رویا برومند»، کنشگر حقوق بشر و فرزند دکتر عبدالرحمن برومند، در این باره به «ایران وایر» گفت: «خیلی متاسفم! این نخستین باری نیست که فردی که جنایت میکند، تشویق میشود و جایزه و ترفیع میگیرد. انیس نقاش، عامل ترور نخست و ناموفق دکتر بختیار هم که به قتل یک پلیس و یک شهروند فرانسوی منجر شد، در ایران صاحب اموال و تجارت بزرگی شد. من ترجیح میدادم فریدون بویراحمدی زنده میماند، در دادگاه صالحی محاکمه میشد، اطلاعات مربوط به قتلها را فاش میکرد و مجازات زندانش را میکشید.»
«رویا برومند»، کنشگر حقوق بشر و فرزند دکتر عبدالرحمن برومند، در این باره به «ایران وایر» گفت: «خیلی متاسفم! این نخستین باری نیست که فردی که جنایت میکند، تشویق میشود و جایزه و ترفیع میگیرد. انیس نقاش، عامل ترور نخست و ناموفق دکتر بختیار هم که به قتل یک پلیس و یک شهروند فرانسوی منجر شد، در ایران صاحب اموال و تجارت بزرگی شد. من ترجیح میدادم فریدون بویراحمدی زنده میماند، در دادگاه صالحی محاکمه میشد، اطلاعات مربوط به قتلها را فاش میکرد و مجازات زندانش را میکشید.»
۴۲

rey kasravi - لندن ، انگلستان
و در اخر مرگ در ته تونل تاریک زندگی این فریدون بویر احمدی نکبت بود ،این بردگی پول ،بردگی شهوت و عقده مطرح شدن چه کارها که با انسان ها نمی کند ،برای پول ننگی بر خودش و ایل بویر احمدی و بختیاری ها کاشته که تا هزاران سال در بین عشایر بختیاری و بویر احمدی به کثیفی ازش نام می برند و چه لجن بودند افرادی که از حضور این بویر احمدی در اطراف خود باخبر بودند و توی این سال ها از روی ترس و پول پرستی لب بر نگشادند .شرم بر شما بی وطنان که بهترین فرزندان ایران مانند دکتر بختیار فرخزاد ها و برومند ها را نابود کردید.
4
135
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۴
۳۵

arian1 - ابادان، ایران
اسلام با خون ریزی و قتل و دروغ و فریب زنده است و اگر این چیزها را از اسلام جدا کنیم این دین نکبتی حتی یک هفته هم نمی تواند دوام بیاورد.
11
102
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۳۰
۴۵

amirgheryou - تهران، ایران
شاپور بختیار بی عرضه نفهم ایران رو تقدیم آخوندها کرد. شاه رو که قدرتهایی که آورده بودن برداشتن اما شاپور بختیار الدنگ اگر اعلام جمهوری میکرد و رای گیری مزاشت و از چنتا کشور بی طرف کمک میخواست تا اوضاع رو کنترل کنه ایران مثل خلو نمیرفت تو گلوی راهزنها و هزار پدرهایی که امروز آخوند و سردار سپاه نامیده میشن. به نظر من شاپور بختیار از طرف غرب مامور بود برای انتقال قدرت از شاه به خمینی. اون قطعا یک خائن به حساب میاد. متاسفانه شاه با نقطه ضعفها و غروری که داشت در بدترین شرایط تاریخی ایران رو تقدیم بدترین موجودات تاریخ کرد. ما به جای طرفداری بی جا باید اول دلایل نارضایتیهای مردم در زمان شاه رو بررسی کنیم. آیا بها دادن زیادی به مذهب به دلیل ترس از کمونیسم یا خرافات خانوادگی ایراد کمی بود؟ آیا تلاش برای یکسانسازی فرهنگی و زبانی کل ایرانیها و فارسیزه کردن مردم کار احمقانه و عجیبی نبود؟ آیا غرور زیادی داشتن حتی نسبت به کشورهای پیشرفته تاثیری در برداشتنش نداشت؟ چرا مثل آتاتورک آخوندها اخراج یا خلع لباس نکرد.
87
26
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۹
۵۰

kurosh-h - لوند، سوئد
هیتلر یکبار گفت که اگه یک اسلحه با ۱۰ تا گلوله دارید ، ۹ گلوله آن را باید برای کشتن به ظاهر دوستانی که در صف شما هستند ولی خیانتکار هستند بکار ببرید و گلوله آخری را برای دشمن
8
77
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۴
۴۲

rey kasravi - لندن ، انگلستان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. دوست عزیز چند نکته در مورد کامنت شما قابل تذکر هست :اول ایران زمان شاه هیچ قابل قیاس با ترکیه زمان اتا ترک فقید نبوده ،هر دو کشور از بزرگترین امپراطوری خاورمیانه بودند اما وقتی اتا ترک در مسند راهبردی ترکیه قرار گرفت ترکیه در باتلاق بزرگی بعد از جنگ جهانی اول و شکست عثمانی و جدایی بسیاری از سر زمین های خود بود و مردم ترکیه در شرایط بسیار بسیار بد و اندوهباری بودند و گروه افسران جوان و شخص اتا ترک شروع به کار کرده بودند در مقابل ایران زمان شاه فقید کشوری ثروتمند پویا و اجتماعی شاد نسبت به بقیه خاورمیانه داشت و کاملا داشت به صف تولید کنندگان یا پرودوس ها در میاد در صورتی که اصلا در ترکیه زمان اتا ترک حرفی از تولید کردن مثلا تراکتور ،قطعات اوتومبیل سازی و بسیاری از صنایع نبود ،ایران داشت به سوی مهار نشدن بودن می رفت و غرب خسته و درمانده از دو جنگ جهانی و چین و شوروی کمونیست فقیر به هیچ عنوان اجازه تبدیل ایران به امپراطوری مانند عثمانی یا پرشیا سابق نمی دادند چون به بازارگ بزرگ خاورمیانه و اسیا نیاز داشتند
5
56
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۹
۴۲

rey kasravi - لندن ، انگلستان
و اینکه شاید در زمان شاه فقط ژاپن از ایران جلوتر بود و دیگر در خاورمیانه و اسیا قدرت دیگه ای نبود.نکته بعدی اینکه مردم ترکیه و کشور ترکیه خوش شانس بودند که کمی از به اروپا و دریا نزدیک تر بودند و یا به عبارتی از کشورهای مسلمان و یا فقیر دوتر بودند و بسیاری از گریک ها بلغارها و اتریشی ها به مدد امپراطوری عثمانی در بافت فرهنگی و اجتماعی ترکیه راه یافته بودند ،همین الان شما به غرب ترکیه بری مردمان اونجا را با مردمان شرق و مرکز ترکیه متفاوت می بینی به واسطه نزدیکی به غرب .حال شما برو ببین وضعیت همسایه های ایران زمان شاه چگونه بود یکی از یکی یا فقیر تر یا مذهبی تر و تند رو تر . نکته اخر شاه فقید هیچ تلاشی برای فارسی سازی اون سرزمین نکرد اصلا نیاز به این کار نبود و بهش فکر نمی کرد یا اگر جایی تند روی بوده به خاطر جنبش ها جدایی طلبی در مرزهای ایران بوده که فقط خواندن یک کتاب تاریخ خوزستان کسروی یا نوشته های دکتر مینویی یا هدایت فقید به شما تصویر روشن از شرایط ایران در زمان رضا شاه را میده و یاید اضافه گنم
4
49
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۵
۴۲

rey kasravi - لندن ، انگلستان
که با نگاهی به سران و امیران سپاهی در زمان دو شاه فقید پهلوی شما گوناگونی بسیاری از قویش ها و زبان ها و فرهنگ را می بینید برای مثال شما می بینید چقدر از اذری ها یا مردمی با طبار باکویی در ارتش ایران خدمت می کردند یا به پست ها و مقام های بالایی رسیدند ،حتی شما در عالم هنر ایران فیلم ادبیات اون زمان نگاهی کنید خواهید دید از تمام ایران در بالا بردن اون کشور استفاده شده، واقعا ادعا فارسی سازی اصلا درست نیست و به ایران پرستان نمی چسبه حتی شما به همسر شاه ،همسران رضا شاه نگاه کنید می بینید اصلا گذشته فارس زبانی یا قومی نداشته اند من واقعا متعجب می شم وقتی دوستانی مانند شما که حس ایران پرستی درون کامنت های خود دارید هم چین ادعای بی اساسی را مطرح می کنید . جاوید ایران زمین
5
48
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۰
۳۵

grizzly - برلین، آلمان
این وسط دولت و پلیس فرانسه هم بی تقصیر نبودند آن اواخر حفاظت از دکتر بختیار رو کم کرده بودند و وقتی ترور شد ساعتها بعد متوجه این قضیه شدند و وقتی پسرش گیو بختیار که او هم پلیس بود پیگیر ماجرای قتل پدرش شد او را هم به قتل رساندند! کشور فرانسه اصلاً جای امنی برای فعالان سیاسی ایرانی نیست اینها خیلی راحت با آخوندها سر مخالفانشان معامله میکنند نمونه آخرش هم روح الله زم بود که با تی شرت و شلوار رنگ و رو رفته با عجله تحویل داده شد
5
44
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۰
۴۱

Negin.uae - دوبی، امارات متحده عربی
جای بختیاردر جهنم است.
72
7
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۱
۴۹

آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا
جمهوری اسلامی از همان روشی برای ترور بختیار استفاده کرد که شاه برای ترور پسر عموی او تیمور بختیار استفاده کرد تیمور بختیار تو عراق و تحت حفاظت دولت عراق بود و ساواک یک ارمنی را برای ترور ا و فرستاد و چون تیمور بختیار می دانست ارمنی ها با شاه رابطه خوبی ندارند هیچوقت فکر نمی کرد یک ارمنی عامل ساواک باشد و همان ارمنی او را ترور کرد شاپور بختیار هم به لرها اعتماد زیادی داشت و فکر نمی کرد جمهروی اسلامی یک لر را برای ترور او بفرستد و متاسفانه این بی احتیاطی را مرتکب شد که او را به جمع نزدیکان خود راه داد به هر حال روانش شاد یکی از مردان نیک قرن بود
27
20
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۴
۵۳

AGENT0-0 - شفیلد، انگلستان
ک[::Negin.uae - دوبی، امارات متحده عربی::]. شما که مامور تقسیم جهنم و بهشتی یه جای خوب تو جهنم برای من رزرو کن. هر چی اخوند شپشو تو بهشته و هر چی ادم اهل حال تو جهنم. تو جهنم بیشتر خوشیم.
4
39
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۶
۴۹

آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا
[::Negin.uae - دوبی، امارات متحده عربی::]. چرا این حرف را می زنید ؟ او در جنگ داخلی اسپانیا برای کمک به آزادیخواهان شرکت کرد در جنگ جهانی دوم علیه نازی ها جنگید تمام زندگیش در ایران را وقف مبارزه برای آزادی کرد و سرانجام جان خودش را در این راه گذاشت اگر این آدم جایش در جهنم باشد پس بهشتی وجود ندارد
4
19
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۲
۴۵

amirgheryou - تهران، ایران
[::rey kasravi - لندن ، انگلستان::]. هنوزم کل حکومتهای دنیا مایلن ایران مخروبه باشه تا خاورمیانه هم مخروبه باشه و اونها از منابع استفاده کنن. جمهوری اسلامی رو کل دنیا دست به دست هم نگه داشتن .
4
12
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۷:۲۰
۴۲

rey kasravi - لندن ، انگلستان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. صد در صد با حرف شما موافقم اما ما نمی تونیم به ملل خارجی خرده بگیریم که چرا از ما سو استفاده می کنید تا خود قوی تر باشید.توی غرب مبحثی هست که میگن national interest یعنی منافع ملی ،زمان شاه فقید منافع ملی کشور های غربی لازم میدید شاه از کار بر کنار بشه، و با هر ترفند و کلکی بود شاه را از قدرت رهانیدند و این شد وضع ایران و خاورمیانه، شما خاطرات دوست دختر صادق قطب زاده را می خونی می بینی صادق که یک دانشجوی ساده بیشتر نبود می تونسته به دیدن بالاترین مقامات سیاسی آمریکا بره و از شاه ایران شکایت کنه اما شما همین الان برو جلوی یک سفارت جمهوری آخوندی تظاهرات کنه اینقدر واست شرط و شروط می زارند که خودت پشیمون می شی اما در دهه هفتاد غرب دست دانشجو های ایرانی مقیم خارج را باز گذاشته بود که هر طور دوست دارند بر ضد شاه مبارزه کنند و تشکیلات درست کنند اما شما الان بیا اروپا ببین اصلا یک تشکل کوچیک دانشجویی نمی بینی که در حال مبارزه با سیستم اخوندی باش هر چند فضای دنیا عوض شده و صحنه سیاسی قرن بیست و یکم کاملا متفاوت هست.
1
7
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۰
۴۲

rey kasravi - لندن ، انگلستان
[::amirgheryou - تهران، ایران::]. جمهوری ... آخوندی ظالم بر ایران هم نهایتا از بین می ره اما نه به دست دول غرب و در طول زمان به خاطر پاسخگو نبودن در برابر مردم ایران و رشد فکری جامعه و پیشرفت بشر به حکومتی فرسوده تبدیل خواهد شد و بعد از رفتن این اخوند ها شما خواهی دید که ایرانی ویران و سوخته تحویل سیستم بعد از خود و نسل بعدی ایرانیان خواهند داد و فقط نکته بسیار مهم این هست که بعد از نابودی سیستم اخوندی .. در ایران بساط تمام سیستم های دینی مذهبی از خاورمیانه بر چیده خواهد شد و دنیا شاهد دگرگونی عظیمی خواهد بود و بدبختاته هنوز غرب امادگی مواجه با همچین تغییر گسترده ای نیست . جاوید ایران زمین .
1
7
پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۱:۵۴
۴۶

Liberte - ارومیه، ایران
ویروس کرونای خوب هم پیدا میشه. لعنت خدا بر این خاین آدم فروش و وطن فروش
1
6
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۴۷
۴۶

Liberte - ارومیه، ایران
فراموش نکنید انیس نقاش ملعون رو هم یکی از اون کروناهای خوب ، به درک واصل کرد.
1
6
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۴
۴۵

amirgheryou - تهران، ایران
[::rey kasravi - لندن ، انگلستان::]. ما نمیدونیم آینده چی میشه اما میدونیم آینده از اینم بدبخت تر هستیم. استاندارد مورد نظر غرب و شرغ برای ایرانیها افغانستان و پاکستان و هندوستان و عراق هستن. پس یعنی بدبختی بیشتری پیش رو داریم. من اصلا امید ندارم نلت ایران با این سیاستها فهیمتر بشن. بلکه بدتر میشن. پس آینده روشنی نیست.
1
0
جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۸:۳۸