پسر جوان که به اتهام معاونت در قتل تحت تعقیب پلیس بود وقتی متوجه شد دوست دخترش پی به راز او برده است وی را ربود و در باغی حبس کرد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد کارخانهداری به همراه همسرش هراسان و سراسیمه به پلیس رفت و از ناپدید شدن دخترش خبر داد.
او گفت: دیروز دخترم الینا برای تعمیر گوشی تلفن همراهش از خانه خارج شد اما دیگر برنگشت. برای پیدا کردن دختر ۲۷ سالهام به دوست و فامیل و آشنا زنگ زدم اما هیچ کسی از الینا خبری نداشت. نگران دخترم هستم و فکر میکنم بلایی سرش آمده باشد.
با شکایت مرد ثروتمند، تحقیقات برای یافتن دختر جوان آغاز شد و باتوجه به وضعیت مالی خانواده الینا، فرضیه آدم ربایی مطرح شد. اما با توجه به اینکه کسی با این خانواده تماس نگرفته و درخواستی مبنی بر دریافت پول مطرح نشده بود این فرضیه کمرنگ شد.
بررسیها برای یافتن دختر جوان به دستور بازپرس حبیبالله صادقی ادامه داشت تا اینکه در چهارمین روز ناپدید شدن الینا اتفاق جدیدی رخ داد.
نخستین سرنخ
دوست الینا با پلیس تماس گرفت و سرنخ اصلی ناپدید شدن دختر جوان را در اختیار تیم تحقیق قرار داد. او گفت: الینا را دزدیدهاند. مدتی قبل الینا در فضای مجازی با پسر جوانی آشنا شد که خودش را پزشک معرفی کرده بود. بهزاد میگفت در آلمان زندگی میکند و برای ازدواج با یک دختر ایرانی به وطن برگشته است. آنطور که الینا میگفت بهزاد به او ابراز علاقه کرده و میخواست ازدواج کند و به آلمان بروند. چند روز قبل هم الینا با من تماس گرفت و گفت میخواهد به ملاقات بهزاد برود اما دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه چند ساعت قبل یک پیام صوتی در واتس آپ برایم فرستاد و گفت تمام حرفهای بهزاد دروغ بوده است. او نه تنها پزشک و مقیم آلمان نبود، بلکه اتهام معاونت در قتل هم دارد.
الینا در پیام صوتی به من گفت که وقتی از ماجرای قتل با خبر شده تصمیم گرفته که ماجرا را لو دهد. اما بهزاد با او قرار گذاشته و با خوراندن آبمیوه مسموم او را بیهوش و به باغی در اطراف پایتخت منتقل و در آنجا حبس کرده است.
با اظهارات دختر جوان، در تحقیقات مشخص شد که بهزاد همان متهم فراری است که مدتی قبل در یکی از شهرستانهای اطراف پایتخت به همراه دوستش دست به جنایت زده و به اتهام معاونت در قتل تحت تعقیب پلیس بوده است.به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت اکیپی از مأموران راهی باغ مورد نظر شده و دختر جوان را که دست و پا بسته داخل اتاقکی حبس شده بود نجات دادند.
در ادامه نیز پسر جوان که قصد فرار داشت بازداشت شد. او در تحقیقات گفت: فکر نمیکردم الینا از رازم با خبر شود. زمانی که بهصورت اتفاقی از ماجرا با خبر شد و تصمیم گرفت موضوع را به پلیس بگوید، برای اینکه لو نروم و دستگیر نشوم تصمیم گرفتم او را در باغ حبس کنم. با خودم گفتم چند روزی او را نزد خودم نگه میدارم تا راضی شود مرا لو ندهد بعد هم میخواستم رهایش کنم اما بالاخره دستگیر شدم.
تحقیقات به دستور بازپرس جنایی در این پرونده ادامه دارد.