آقا بهروز انگلیسی حرف میزند در حد آکسفورد

قیاف رو، عقده ای بیمار

در زمان محصلی نیمه وقت مترجمی میکردم و از این اشخاص زیاد دیدم ، اگر امکاناتش بود مثل بقیه دنیا حتما یاد میگرفت و صحیح صحبت می‌کرد با این همه منظورش را فهماند و زندگیش را اداره میکنه قابل تقدیر است.از بانوی اول مون بهتر صحبت میکنه!

شوربختانه چون در فهم زبان استعداد و نبوغ کافی ندارم در محاوره با دانمارکیا، وقتی لبخند میزنند، میگم یه یه یعنی بله بله، وقتی هم که عبوس چهره، میگم نای نای به معنای نه نه.

مترجم شخصی میمون اینقدی نژاده؟

فکر کنم خرگوش داستان رفته دریا ودیگه بهروز خرگوش نداره. در ضمن بغض در هلقوم بهروز گیر کرده و هلقومش درد گرفته از بس قسم خورده که این خرگوش من کجاست از بس همه جا گشته دنبالش. میگه همه کارکنان همه جا رو گشتن به جز تو دریارو. خلاصه برگردن بوشهر خانواده خرگوشه ازشون شکایت میکنه. فکر کنم اینا با یوسف خرگوشو کباب کردن. من که اینو فهمیدم از حرفای بهروز.