سال ۱۴۰۰ را باید به خاطر سپرد. اگر آیتالله خمینی را بنیانگذار جمهوری اسلامی میخوانند، آیتالله علی خامنهای را باید معمار فصل جدیدی از جمهوری اسلامی خواند که با چیدمانی که در نیروهای حاضر در عرصه سیاسی ایران انجام داده، فصل جدیدی از تاریخ جمهوری اسلامی رقم خواهد خورد.
کمتر از دو هفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران، غلامحسین محسنیاژهای به مقام ریاست قوه قضاییه منصوب شد و پازل دیگری از جابجایی افراد در دستگاه حکمرانی ایران تکمیل شد و تصویر روشنتری از جمهوری اسلامی برای چند سال پیشرو به نمایش درآمد. صفحه بازیگران سیاسی ایران از دولت، مجلس و قوه قضاییه گرفته تا ارگانها و نهادیی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام، خبرگان رهبری، نیروهای نظامی و امنیتی و نهادهای غیررسمی مثل حوزههای علمیه و غیره به گفته بسیاری از تحلیلکران اکنون تمام و کمال در یک جهت و همصدا در زیر چتر رهبر نظام قرار گرفتهاند و صفحه شطرنج به گونهای است که مهرهها به اصطلاح گوش به فرمان رهبر قرار دارند. در چنین شرایطی آیتالله خامنهای از مجموعه تحت فرمانش چه انتظاری دارد و به عبارتی "یکدستی" هیات حاکمه چه اهمیتی برای او دارد؟
قوای کشور همه همسو در سالهای گذشته موارد مختلفی از کشمکشهای سیاسی بین قوای مختلف کشور وجود داشته است و در مواردی باعث شده بود که آقای خامنهای وارد این مناقشات شود.
برای مثال در چند سال اخیر و در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی بارها شاهد واکنش رهبر حکومت ایران علیه سخنان و مواضع آقای روحانی بودیم. در آخرین نمونه از این دست آقای روحانی از نامزدهای ریاست جمهوری خواست که درباره فضای مجازی و سیاست خارجی صحبت کنند اما آقای خامنهای گفت " نه آقا، مسئله اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست، مسئله اصلی مردم بیکاری جوانهاست. مسئله اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است."
یا درباره مذاکره با آمریکا بارها به سخنان آقای روحانی که بوی نرمش میداد، واکنش نشان داده بود و این در حالی است که ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهور منتخب در نخستین مصاحبه مطبوعاتی، صریح و کوتاه هرگونه احتمال دیدار با رئیس جمهور آمریکا را رد کرد.
پاسخ کوتاه آقای رئیسی به دیدار احتمالی با جو بایدن،علاوه براینکه پیامی به آمریکا بود، پیام روشنتری برای رهبر ایران داشت که خیال رهبر ایران را از کلمات و جملات دو پهلو راحت میکرد. به نظر میرسد اگر شرایط کرونا اجازه دهد و در شهریورماه اجلاس سالانه سازمان ملل برگزار شود، آقای رئیسی، دیدگاههای رهبر در مسایل اسرائیل و آمریکا را نمایندگی خواهد بود و نگرانی از احتمال دیدار "تصادفی" با مقامهای آمریکایی وجود نخواهد داشت چنانکه در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی برای دیدار با بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا چنین احتمالی میرفت.
از سوی دیگر مجلس نیز در یک سال و چندماهی که از عمرش میگذرد نشان داده که چشم به دفتر و سخنان رهبر حکومت ایران دارد. مصوبه آذرماه سال گذشته مجلس با عنوان "اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران با مخالفت دولت روبرو شد اما آقای خامنهای از اقدام مجلس حمایت کرد یا هفته گذشته طرح جنجالی برای کنترل فضای مجازی وارد دستور کار مجلس قرار گرفت و نمایندگان مجلس تاکید کردند که در جهت منویات رهبری چنین طرحی را تهیه کردهاند که با ملاحظاتی،آن را از دستور کار خارج کردند.
دیدار هفته گذشته آیتالله خامنهای با مسوولان قوه قضاییهانتخابات "چند لایه" و نقشه سیاسی ایران غلامعلی حداد عادل، مشاور ارشد رهبر ایران، در ششم تیرماه در نشست شورای ائتلاف نیروهای انقلاب واقعیت انتخابات ۲۸ خرادماه را "چندلایه و متنوعی" میداند و میگوید "نقشه سیاسی کشور را تغییر داد" و "باید خدا راشکر کنیم که دولتی روی کار آمده که سخن رهبری را میفهمد و میپذیرد و برای اجرایش همت میکند. من در این ۴ دولت ۸ ساله چنین حسی نداشتم".
امیرحسین قاضیزادههاشمی از نامزدهای این دور از انتخابات ریاست جمهوری نیز هفته گذشته در گفتوگویی که در سایت انتخاب منتشر شد از معماری جدید در اداره کشور سخن گفت و براین باور است که باید "کشور به مدت ده سال یکدست توسط یک جناح اداره شود و با انتخابات امسال این کار انجام شد". این نماینده مجلس معتقد است بعد از ده سال نهادهای دموکراتیک میتوانند برگردند و جریانهای سیاسی خود را احیا کنند.
نگاه آقای حدادعادل و این نماینده مجلس میتواند یکی از نشانههای اراده حاکمیت برای شکلگیری چنین تفکری در ایران باشد. ریشه این نوع تفکر از اینجا میآید که موافقان این ایده، تنش و تضاد در جامعه را مانع پیشرفت کشور میدانند و بعد از ۴۲ سال که از عمر انقلاب ایران میگذرد شعارها و اهداف نظام محقق نشدهاست و شماری از مقامها و روسای جمهور قبلی حذف شدند یا با رهبر انقلاب زاویه پیدا کردند و یا به قول آقای حداد عادل حرف آقای خامنهای را نمیفهمیدند.
چنین تضادهایی منجر به پراکندگی در ساختار حکومت شد. راه برون رفت از این اوضاع کشور را کسانی مثل محمد خاتمی در آشتی ملی میدیدند که با مخالفت آیتالله خامنهای روبرو شد. به نظرمیرسد الگویی که حکومت در پیش گرفته تنگ کردن حلقه مدیریت کشور است.
در برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ایران به گونهای عمل شد که با حذف منتقدان و گروههای میانهرو و حتی علی لاریجانی که از وفاداران نزدیک به آیتالله خامنهای است، گام نخست را برای تحقق یکدستی حاکمیت برداشته شد. به نظر در یک مدت زمان مشخص به اراده هیات حاکمه شاهد ظهور احزاب و گروههای سیاسی از بطن همین حلقه حاکمیت باشیم یا احتمال میرود چنین تحول سیاسی صورت نگیرد چنانکه آیتالله خامنهای در مراسم سخنرانی ۱۴ خردادماه امسال گفت "ممکن است یک دورانی در آینده بیاید که انتخابات بیمعنی بشود" و نیازی به احزاب سیاسی نباشد.
رهبر و ماموریت آخر به نظر میرسد یکپارچگی در هیات حاکمه ایران صرفا برای تهیه نان شب مردم و بسامان کردن اوضاع اقتصادی ایران نیست. مساله جانشینی آیتالله خامنهای در ساختار یکدست سیاسی و امنیتی راحتتر صورت میگیرد. در این شرایط هیچ نیروی داخلی نمیتواند در مقابل این یکدستی هیات حاکمه بایستد و گروههایی مثل اصلاحطلبان و میانهروها قدرتی برای مداخله یا تغییر اوضاع ندارند و جابجایی قدرت به گزینههای رهبری از جمله مجتبی خامنهای که شایعات گستردهای درباره او مطرح میشود و تاکنون تکذیب نشده،در همین ساختار یکدست حاکمیت عملیتر است.
از سوی دیگر دفتر آیتالله خامنهای که مانند یک دولت در سایه، تنومند و فربه شده، از این شرایط سیاسی که خودشان در پایهگذاریش سهم داشتهاند، نفع میبرد و بعید است به سرنوشت دفتر آیتالله خمینی مبتلا شوند.
با وجود این کسانی مثل حسن خمینی یکدست شدن حکومت را به جریانهای افراطی و کاسبان سیاسی و اقتصادی نسبت میدهد و آن را "خطرناک" میداند. نوه آیتالله خمینی در فروردینماه امسال هشدار داد که "جریان افراطی در کشور ما بعضا تصمیم های بسیار خطرناک ایدئولوژیک می گیرد. البته من معتقد نیستم همه این افراد ایدئولوژیک هستند، بلکه خیلی از آنها کاسب هستند".
به نظر میرسد اصولگرایان فعلا در جشن و شادمانی هستند. علی نیکزاد رئیس ستاد انتخابات ابراهیم رئیسی، هفته گذشته در مراسم "آیین شکرانه حضور" در اردبیل گفت دولت جدید زمینهساز بازگشت انقلاب به ریل اصلیاش است و دولت سیزدهم زمینهساز "تشکیل حکومت اسلامی" است. احتمال میرود گذشت زمان و تقابل و تعارض منافع درون گروهی این یکپارچگی را شکننده کند و شرایط جدیدی را برای ایران رقم بزند.