ریحانه یاسینی قبل از مرگ خود عکسی را با همسرش به اشتراک گذاشت. ریحانه یاسینی بر اثر واژگون شدن اتوبوس خبرنگاران در استان آذربایجان غربی همراه با مهشاد کریمی خبرنگار محیط زیست فوت کرد.
همسر ریحانه یاسینی این عکس را در توئیتر خود منتشر کرد و نوشت:
عشق من به تن خاک رفت....
آخرین عکسی که صبح روز حادثه برام فرستاد.
ناگفته های دو خبرنگار از حادثه واژگونی اتوبوس خبرنگاران محیط زیست
به گزارش رکنا، زینب رحیمی - خبرنگار سابق ایسنا که در این حادثه مصدوم شده درباره جزئیات این حادثه و نحوه تصادف، گفت: این اتوبوس از فرودگاه ارومیه دنبال ما آمد و بلافاصله که به فرودگاه رسیدیم، سوار اتوبوس شدیم و قرار شد که همین اتوبوس ما را از ارومیه به سمت "پیرانشهر " ببرد تا از تونل "انتقال آب زاب" پیرانشهر بازدید کنیم.
وی افزود: تقریبا از یک جهت متوجه مشکلی در اتوبوس شدیم که اتوبوس خیلی آرام میرفت. جاده معمولی بود، اما اتوبوس به آرامی حرکت میکرد. به طوری که از برنامهای که داشتیم، حداقل شاید یک ساعت دیرتر رسیدیم. با اینکه حتی برای اینکه دیر نشود، بلافاصله بعد از اینکه به فرودگاه ارومیه رسیدیم، به سمت پیرانشهر حرکت کردیم و حتی برای صبحانه هم توقف نشد و در ماشین به هر نفر یک لقمه صبحانه دادند. ما حرکت کردیم و برنامهریزی کرده بودند تا طبق برنامه ستاد احیای دریاچه ارومیه ساعت ۱۰.۳۰ به مقصد یعنی پیرانشهر برسیم، اما نزدیک ساعت ۱۲ و شاید حتی دیرتر به آنجا رسیدیم. همه بچهها هم میگفتند که اتوبوس بسیار آرام حرکت میکرد.
این خبرنگار محیط زیست ادامه داد: وقتی به پیرانشهر رسیدیم، چند جا را بازدید کردیم، از تونل "انتقال آب زاب" به دریاچه ارومیه در پیرانشهر هم بازدید کردیم و حتی داخل تونل رفتیم که داخل تونل هم فضای سخت و خطرناکی بود. حقیقتا به نظر من بازدید آن تونل هم کار اشتباهی بود زیرا میتوانست خسارت جانی داشته باشد. آنجا همه ما استرس این را داشتیم که برای کسی اتفاقی رخ دهد. زیرا شرایط خاصی بود، حفاری بود و اصلا به نظر من نباید این بازدید انجام میشد. زیرا اگر اتفاقی میافتاد، کسی پاسخگو نبود. چه بسا که این اتفاق هم افتاد، کسی پاسخگو نیست.
رحیمی گفت: بعد از بازدید تونل، بیرون آمدیم و سوار اتوبوس شدیم . از صبح میگفتند زود باشید آنجا هم تکرار میکردند که زود باشید. ساعت نزدیک ۵ بود که گفتند برای ناهار برویم و نمیدانم که ناهار را کجا تدارک دیده بودند. اعلام کردند که نیم ساعت تا جایی که برای ناهار هماهنگ کردیم، فاصله داریم. گویا یکی از دفترهای ستاد احیا بود که ناهارخوری داشت و قرار بود آنجا ناهار بخوریم.
اتوبوس خبرنگاران ترمز بریده بود یا اصلا ترمز نداشت؟
وی با بیان اینکه حادثه در زمان برگشت رخ داد، گفت: من با مهشاد کریمی، وسط اتوبوس بودیم. من در ردیف صندلیهای سمت راننده نشسته بودم و مهشاد آنطرف نشسته بود. یعنی روی هر ردیف یک نفر نشسته بود. هر دوتایمان لبه صندلی نشسته بودیم و داشتیم باهم صحبت میکردیم که ناگهان کمک راننده از جلو بلند شد و به سمت عقب دوید و داد زد که "کمربندهایتان را ببندید"، همه ما فکر کردیم که شاید افسر پلیس دیده است، چون اصلا نگفت که ترمز بریده و فقط گفت که کمربندها را ببندید. یکبار هم اتوبوس به سمت دره چپ شد، اما دوباره خودش را در جاده صاف کرد و فکر کردیم که مشکل حل شده و اصلا فکر نمیکردیم که ترمز بریده است. ناگهان راننده داد میزد "یا ابوالفضل، یا ابوالفضل". یک نفر هم گفت ترمز بریده است. بعد فرمان را به سمت چپ گرفت. زیرا سمت راست گاردریل بود که پایین آن هم دره بود. جاده خیلی باریکی بود و خود ارومیهای ها میگفتند چرا شما را از این جاده آوردند و این جاده اصلا مناسب اتوبوس نیست. مسیر را به ما نگفته بودند، اما همه میگفتند که جاده برگشت مناسب نبوده و میتوانست از مسیر امنتری بازگردد.
وی گفت: از زمانی که کمک راننده داد زد که کمربندهایتان را ببندید تا زمانی که تصادف اتفاق افتاد، فقط چند ثانیه گذشت. اصلا کمربند را هم پیدا نمیکردیم و مهشاد هم نتوانست کمربندش را ببندد و شاید فقط یک نفر توانست کمربندش را ببندد.
رحیمی گفت: نکتهای که وجود دارد این است که بعد از اینکه تصادف اتفاق افتاد، یکی از مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه که با ما بود و برنامهریز این سفر بود، به ما چیزی گفت که خیلی حرف عجیبی بود. او گفت که من از صبح میدیدم که راننده اتوبوس فقط با دنده کار میکند و با ترمز کار نمی کند، نگو اصلا ترمز نداشته است.
این خبرنگار محیط زیست گفت: محیط زیست همیشه از نداشتن بودجه ناله میکند و این اشتباه ما خبرنگاران است که اینقدر کم توقعیم و فقط میرویم که کار را انجام دهیم.
دریغ از یک عذرخواهی
رحیمی تاکید کرد: مطالبه اصلی ما پیگیری قانونی این موضوع است. ثبت شکایت در ارومیه انجام شد، اما فکر نمیکنم کافی باشد. نیروی انتظامی در ارومیه از ما خواست که اگر شکایتی داریم، بنویسیم که البته این اقدام را انجام دادیم. در مجموع میخواهیم موضوع بررسی شود تا مقصرها مشخص شوند. مساله این است که در همانجا هم که بودیم، همواره احساس میکردیم که یک بیتفاوتی وجود دارد و ستاد حتی یک عذرخواهی هم نکرد. ما شکایت داریم و حتما باید این موضوع بررسی شده و مقصرها مشخص شوند. مقصر هر کسی که بوده است، اعم از سازمان محیط زیست، ستاد احیا و... باید مشخص و برخورد شود.
ماجرای پرتکرار امکانات بد و نامناسب برای خبرنگاران
آیسان زرفام - خبرنگار روزنامه پیام ما نیز از دیگر سرنشینان حادثه اتوبوس خبرنگاران در باره این حادثه گفت: بار اولی نیست که امکانات بد و نامناسب مثل اتوبوس نامناسب یا پروازهای ارزان قیمت در اختیار خبرنگاران قرار میگیرد یا مسیرهای بازدید خبرنگاران را از جادههایی برنامهریزی میکنند که زودتر به مقصد برسند و برنامه به اتمام برسد. در واقع به دنبال این هستند که حداقل هزینه را برای بازدید و سفر خبرنگاران داشته باشند. این موضوع جدیدی نیست و قبلا هم شاهد آن بودیم.
زرفام افزود: مساله این است که خبرنگاران به این موضوع تن میدهند چون دسترسی ما به منابع و مکانهای بازدید محدود و کم است به همین دلیل زمانیکه موقعیتی برای بازدید و تهیه گزارش پیش آید حاضریم با هر شرایطی کنار بیایم.
راننده فریاد زد ترمز نداریم...
وی در مورد زمان وقوع حادثه گفت: از تونل انتقال آب زاب دیدن کردیم و نزدیک به ساعت ۱۷:۳۰ در جاده "کانی سیب" به نقده برای صرف نهار در حال حرکت بودیم. هر کدام از بچهها مشغول کار خود بودند و در اتوبوس نشسته بودیم و ناگهان دیدیدم کمک راننده فریاد میزند کمربندها را ببندید و راننده شروع کرد به فریاد زدن که ترمز نداریم.
وی افزود: جاده کوهستانی و با شیبهای بسیار تند بود. یک سمت دره و یک سمت کوه بود و اتوبوس در سرازیری جاده در حال حرکت بود، سرعت اتوبوس هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد و فکر کنم سرعت اتوبوس به بیشتر از ۱۰۰ کیلومتر رسید و ترمز نداشتیم.
این خبرنگار که در حادثه مصدوم شده است، افزود: اتوبوس در یکی از شیبها با کوه برخورد کرد، شیشههای سمت چپ اتوبوس تماما خرد شد، اتوبوس به سمت راست که دره بود منحرف شد. به گاردیل برخورد کردیم، اتوبوس مجدد صاف شد و به جاده بازگشت ولی پیچها به شدت تند بود و ما انتظار داشتیم به ته دره سقوط کنیم که یکی داد زد تو رو خدا اتوبوس را بکوب به کوه. راننده اتوبوس را به سمت چپ که کوه بود منحرف کرد. اتوبوس از سمت چپ واژگون شد. چند لحظهای بیهوش بودم و وقتی به هوش آمدم از پنجرهای که شکسته بود توانستم خودم را از اتوبوس نجات دهم.
وی در توضیح وضعیت دو خبرنگار جانباخته این حادثه افزود: تنها کاری که کردم درخواست کمک کردم و چند نفر از سرنشینان آقا و مردم عادی سمت اتوبوس دویدند ولی بدنه اتوبوس به حدی سنگین بود که امکان بلند کردن آن وجود نداشت. تلفن همراه و اینترنت نداشتیم و تنها از ماشینهای دیگر درخواست کردیم این حادثه را اطلاع دهند. حدود ۱۰ دقیقه بعد اورژانس در محل حاضر شد و زخمیها به بیمارستان نقده منتقل شدند.
مقصران استعفا دهند
آیسان زرفام تاکید کرد: من از همه نهادها درخواست دارم به این روند که کمترین هزینه را برای بازدید خبرنگاران دارند و ارزانترین تجهیزات را تهیه کنند، پایان دهند.
وی گفت: در صورتیکه این موضوع صحت داشته باشد که اداره کل آذربایجان غربی این اتوبوس را برای ما گرفته باشد، انتظار دارم که مدیر کل آذربایجان غربی استعفا بدهد؛ چراکه خون همکاران ما ریخته شد، جان بهترین بچههای این مملکت از بین رفته و این حداقل کاری است که میتوانند انجام دهند.
این دو روایت از حادثهایست که مشابه آن روزانه در کشور رخ میدهد و دهها تن از هموطنان را به کام مرگ میکشاند.
برای این حادثه هم مشابه حوادث قبلی سیلی از پیامهای تسلیت و دستور پیگیری راه افتاد غافل از اینکه این پیامها و دستورها نه داغی را آرام میکند و نه دردی را درمان، چرا برای جلوگیری از این حوادث اقدام قاطعی صورت نمی گیرد تامین جاده ایمن و اتوبوس سالم، توقع و انتظار زیادی نیست.
چرا ستاد احیای دریاجه ارومیه که بودجه چند صد میلیونی دارد، در تامین اتوبوس خبرنگاران که مهمانشان بودند و امانت، رسممهماننوازی و امانتداری را ادا نکرد و اتوبوسی را برای تردد خبرنگاران اختصاص داد که نه صورت وضعیت داشت و نه وضعیت فنی مطلوب؟
مسوولان سازمان محیط زیست کجا بودند وقتی که پیکر دو خبرنگار ایسنا و ایرنا به تهران منتقل شد؟ چرا فقط رستگاری معاون سابق محیط زیست استان تهران و چند محیط بان در فرودگاه مهرآباد حضور داشتند!؟
چرا هیچ کدام از مسوولان محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه درباره این حادثه عذرخواهی نمیکنند؟ چرا کسی استعفا نمیدهد؟