رادیو فردا ، یادداشتی از حسین آزادی: علیرغم مذاکرات میان ایران و آمریکا در دورههای گوناگون، جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از ضدآمریکاییترین حکومتهای جهان باقی مانده است.
در این مقاله با مروری بر مذاکرات برجام نشان داده خواهد شد که نظام چگونه از مذاکره برای خرید وقت و ادامه سیاستهای همیشگی و اتفاقاً با شدت بیشتر استفاده میکند. از این منظر تلاش خواهد شد دورنمایی از مذاکرات میان جمهوری اسلامی و دولت بایدن ارائه شود.
مذاکرات هستهای و شکلگیری برجام
علی خامنهای در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ گفت: «ممکن است بعضیها - حالا به هر دلیلى - نخواهند از نظام جمهورى اسلامى حمایت بکنند اما از کشورشان که میخواهند حمایت کنند، آنها هم باید بیایند پاى صندوق رأى. همه باید بیایند پاى صندوقهاى رأى، حضور خودشان را اثبات کنند. هر کسى که انتخاب خواهد شد - که تقدیر الهى را ما نمیدانیم - اگر چنانچه آراء بیشترى از مردم را داشته باشد، در صورتى که داراى رأى سدید و خوبى باشد، بهتر میتواند از آن رأى دفاع کند؛ میتواند در مقابل معارضین کشور بایستد.»
اعتراضات سال ۸۸، فساد و سوءمدیریت ساختاری در کنار فشارهای جهانی و تحریم، جمهوری اسلامی را به جایی رسانده بود که چنانچه میخواست یک فرد امنیتی مانند سعید جلیلی را بهعنوان برنده انتخابات اعلام کند، اعتراضات و اعتصابات سراسری در همان فردای انتخابات ۹۲ آغاز میشد و نظام توان کنترل آن را نداشت.
بنابراین نظام از سر نیاز و جبر شرایط ریاستجمهوری فردی مانند روحانی را پذیرفت تا با نفسگیری و خرید وقت از زیر فشار تحریمها در خارج و افکار عمومی در داخل رها شود و فرصت برای ادامه سیاستهای انقلابی فراهم شود.
خامنهای تنها سه ماه بعد در شهریور ۱۳۹۲ در جمع فرماندهان سپاه گفت: «ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد "نرمش قهرمانانه". نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است، عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست. فراموش نکند که مشغول چه کاری است. این شرط اصلی است بفهمند که دارند چهکار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهاند. این را توجه داشته باشند.»
در آذر ۱۳۹۲ جمهوری اسلامی و گروه ۵+۱ به توافق موقتی موسوم به توافق ژنو میرسند که طبق آن نظام مهمترین بخشهای صنعت هستهای خود را تعلیق میکند و در ازای آن، سنگینترین تحریمها نیز به حال تعلیق در میآیند.
این توافق همانند یک مفر نجات، فروپاشی اقتصاد جمهوری اسلامی را به تعویق میاندازد. خامنهای در طول مذاکرات یک سیاست دوطرفه را شروع میکند. او دائماً از تیم هستهای و جواد ظریف حمایت و نسبت به طرف غربی بهویژه آمریکاییها ابراز نگرانی و بیاعتمادی میکرد. همچنین نسبت به نتیجه مذاکرات ابراز بدبینی میکرد اما نه به شکلی که کل فرآیند مذاکرات را متوقف کند.
با نزدیک شدن به موعد انعقاد برجام در تیر ماه ۱۳۹۴ او گفت: «ما دنبال توافقیم. اگر کسى بگوید که در مسئولین جمهورى اسلامى کسى هست که توافق را نمیخواهد، خلاف گفته؛ این را همه بدانند. بنده، دولت، قوهى قضائیه، دستگاههاى گوناگون امنیتى، نظامى، غیره - همه در این جهت متفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد.»
نظام به دنبال برجام بود چون برای بقای خود به آن نیاز داشت. با انعقاد برجام و راحت شدن خیال نظام از به دست آمدن توافق، لحن خامنهای یکسره تغییر کرد. از اینجا به بعد او بهشکلی هدفمند به تضعیف برجام دست میزند، اما از تخریب کامل آن خودداری میکند.
او در مرداد ۹۴ گفت: «آنها به خیال خودشان در این جریان مذاکرات هستهای - این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول - نیت آنها این بود که از این مذاکرات و از این توافق وسیلهای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را بهطور قاطع خواهیم بست. نه نفوذ اقتصادی آمریکاییها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آنها را، نه نفوذ فرهنگی آنها را. با همهی توان مقابله خواهیم کرد.»
خامنهای در کمتر از دو سال با به دست آوردن برجام لحن خود را کاملاً عوض میکند و برخلاف انتخابات ۱۳۹۲ دیگر از همه مردم برای شرکت در انتخابات دعوت نمیکند. او در دی ماه ۹۴ نزدیک به انتخابات مجلس گفت: «بله، بنده گفتهام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتی نظام را قبول ندارند، بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند، اما نه اینکه کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند به مجلس بفرستند.»
با کمک طناب نجات توافق موقت ژنو، جمهوری اسلامی در طول مذاکرات به گشایش جبهه جدیدی در منطقه روی میآورد. در فرودین ۱۳۹۴، شبهنظامیان حوثیِ مورد حمایت جمهوری اسلامی وارد صنعا، پایتخت یمن، میشوند. نظام بهطور بیسابقهای در طول سال ۹۴، یعنی سالی که برجام منعقد و اجرا شد، سه بار آزمایش موشکی انجام داد، برای اولینبار و بهشکل بیسابقهای روی موشکها علیه اسرائیل شعار نوشته شد، شهرکهای زیرزمینی موشکی نمایش داده شد و همچنین سفارت عربستان در دی ماه اشغال شد.
در همان ماه نیز عدهای از ملوانان آمریکایی در خلیج فارس دستگیر شدند و تصاویر آنها درحالیکه زانو زده بودند، منتشر شد. در شهریور ۹۴، جمهوری اسلامی به همراه روسیه کمپین نظامی مشترکی را هم برای حفظ بشار اسد در سوریه به اجرا در آورد. برخلاف آنچه بسیاری از بهاصطلاح تحلیلگران و متخصصان میگفتند، جمهوری اسلامی با رفع تحریمها نه تنها رفتار خود را تعدیل نکرد بلکه با رهایی از تحریمهای نفتی و بانکی و به دست آوردن منابع بیشتر، سیاستهای سرکوبگرانه و مداخلهجویانه خود را در داخل و خارج از ایران شدت بخشید.
خامنهای با اصل برجام مخالفت نداشت، اما با تسری آن به سایر بخشها بهشدت مخالف بود. این سخنان علی خامنهای بهروشنی خواستههای او از برجام را نشان میدهد: «چه این متن تصویب بشود و چه نشود، ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید؛ از ملت مظلوم فلسطین، از ملت مظلوم یمن، از ملت و دولت سوریه، از ملت و دولت عراق، از مردم مظلوم بحرین، از مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین. [اینها] همواره مورد حمایت ما خواهند بود. نکتهی بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم، در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم. گاهی در موارد استثنایی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم. این مورد هم فقط نبوده است. قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد.»
همچنین او در فروردین ۹۵ در مخالفت با سخنان حسن روحانی در مورد برجام داخلی و منطقهای گفت: «بنابراین در قضیهی هستهای توافق شد و اسم این را گذاشتیم "برجام". برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور، برجام ۲ و ۳ و ۴ و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنهاست، صرفنظر کند. از مسئلهی فلسطین، از حمایت از مقاومت در منطقه صرفنظر کند، از مظلومان منطقه مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین پشتیبانی نکند. این همان چیزی است که بنده بارها عرض کردهام که این تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند اما از محتوای خود بهکلی تهی بشود. دشمن این را میخواهد.»
اما نکته مهمتر از همه این است که حتی اگر آمریکا همه تحریمها و فشارها را از روی جمهوری اسلامی بردارد، نظام باز هم تغییر رفتار نخواهد داد چرا که برای بقای خود که از اوجب واجبات است، به دشمنی با آمریکا نیاز دارد. آنچه نظام به دنبال آن است، عادیسازی روابط با آمریکا نیست بلکه یک تنش کنترلشده و قابل مدیریت با مجموعه غرب و بهویژه آمریکاست.
علی خامنهای خود دلیل را بهروشنی گفته است: «کنار آمدن با آمریکا به معنای کنار آمدن با هیچ دولت دیگری نیست. چون دولت آمریکا دارای ثروت، دارای دستگاههای تبلیغاتی وسیع، دارای سلاحهای خطرناک و دارای امکانات بسیاری است. کنار آمدن با دولت آمریکا ناگزیر به معنای قبول تحمیلهای آن دولت است. طبیعت توافق با آمریکا همین است. یعنی وقتی طرف مقابل آمریکاست که وسایل تبلیغ دارد، امکانات دارد، پول دارد، دیپلماسی فعال دارد، عوامل گوناگونی در اطراف دنیا دارد، دولتهایی که به آنها فشار میآورد در اختیارش هستند، کنار آمدن با او به معنای صرفنظر کردن از برخی از چیزهایی است که انسان بر آنها پای میفشرد.»
او خود تلویحاً اعتراف میکند که جمهوری اسلامی توان مدیریت رابطهاش با آمریکا را ندارد و در صورت عادیسازی روابط، نظام ادغام و استحاله خواهد شد.
نگاهی به آینده
با روی کار آمدن دولت بایدن برخی نگران این شدهاند که با رفع تحریمها و مذاکره، جمهوری اسلامی دوباره فرصت پیدا کند و سیاستهای انقلابی و همیشگی خود را ادامه دهد. در میان دولتمردان آمریکا برای مهار (Containment) جمهوری اسلامی اجماع وجود دارد، اما روشهای آنها متفاوت است.
خود مقامات مختلف آمریکایی هم به این موضوع اشاره کردهاند. از جمله اوباما در سال ۲۰۱۳ و در میانه مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی گفت: «اگر ما بتوانیم با آنها همانطور مذاکره کنیم که رونالد ریگان با شوروی مذاکره کرد؛ در همان حال که در حال رقابت با آنها هستیم در سرتاسر جهان، این یک تهدید را برطرف خواهد کرد و یک تهدید حیاتی را از زرادخانه آنها بیرون خواهد کشید. این مسئله در نهایت به ما اجازه خواهد داد تا بر آنها پیروز شویم. از تحقق برخی اهدافشان در منطقه جلوگیری کنیم بدون اینکه نگران باشیم یک مسابقه تسلیحات هستهای در یکی از بیثباتترین مناطق جهان شعلهور خواهد شد.»
برجام نشان داد که شیوه اوباما در مواجهه با جمهوری اسلامی همان شیوه سرسختانه و هوشمندانه ریگان در مواجهه با شوروی نبود. شرایط با سال ۲۰۱۵ بسیار متفاوت است. نظم منطقهای تغییر کرده و ائتلاف اعراب و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی در قالب «پیمان ابراهیم» شکل رسمی به خود گرفته است. بخشی از دموکراتها با برجام مخالف هستند، جمهوریخواهان در کنگره قدرت قابلتوجهی دارند و در سال ۲۰۲۲ احتمالاً این قدرت بیشتر هم خواهد شد. شرکتها و بانکهای بزرگ بینالمللی تجربه برجام را دارند و بازارهای بزرگتر و پرسودتر دیگر را به خاطر بازار پر ریسک جمهوری اسلامی رها نخواهند کرد. بایدن نیز سالخوردهترین رئیسجمهور تاریخ آمریکاست و شرایط او، کامالا هریس معاون اولش و مجموعه حزب دموکرات در سال ۲۰۲۴ مبهم مینماید.
با این حال، مهمترین مسئله اوضاع داخلی ایران است. پارادایم سیاسی در ایران از اصلاحطلبی به براندازی تغییر کرده است. سطح نارضایتی حتی به نیروهای مسلح نیز سرایت کرده و اسرائیل را قادر ساخته تا با شبکهسازی دورن نهادهای امنیتی نظام به خرابکاری در تأسیسات حیاتی جمهوری اسلامی روی بیاورد.
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی حتی اگر به توافق مطلوب خود با دولت بایدن دست یابد، نمیتواند در بلندمدت روی آن حساب کند.