پسرجوانی که برای تصاحب طلاهای عمه پدرش، او را به قتل رسانده بود صبح روز گذشته در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۹ با کشف جسد زن 79 سالهای در شهرک ولیعصر تهران آغاز شد. در ادامه مأموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر به محل کشف جسد رفتند و پیکر بیجان کوکب با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد. پسر کوکب به مأموران گفت: مادرم به تنهایی زندگی میکرد و چون بیماری قلبی داشت من در خانهاش دوربین مداربسته گذاشته بودم تا همیشه او را تحت نظر داشته باشم. آخرین بار مادرم را زمانی دیدم که وضو گرفته بود و قصد داشت نماز بخواند اما چند دقیقه بعد متوجه شدم دوربین مداربسته خاموش شده است. من که نگران شده بودم با مادرم تماس گرفتم اما پاسخی نداد. به همین خاطر بلافاصله به خانه مادرم رفتم اما با جسد او روبهرو شدم. طلاهایش نیز سرقت شده بود و گمان میکنم یک آشنا او را به قتل رسانده چون میدانست در خانه دوربین وجود دارد.
مأموران پس از تحقیقات اولیه دریافتند که پسر برادرزاده مقتول بهنام حسن ۲۳ ساله به خانه کوکب رفت و آمد داشته است.
چند ساعت بعد دوستان حسن با مراجعه به پلیس آگاهی پرده از راز این قتل برداشتند و گفتند: شب گذشته برای تفریح با حسن بیرون رفته بودیم وقتی قصد داشت کارت عابر بانکش را از جیب درآورد یک انگشتر و النگوی زنانه از جیبش بیرون افتاد و ما هم تصمیم گرفتیم موضوع را با پلیس در میان بگذاریم.این سرنخ باعث شد تا مأموران او را بازداشت کنند. وی پس از دستگیری بلافاصله به قتل عمه پدرش اعتراف و انگیزهاش را سرقت طلاهای مقتول عنوان کرد و مدتی بعد در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
در ابتدای جلسه فرزندان مقتول درخواست قصاص کردند، سپس متهم به جایگاه رفت و با پذیرش اتهامش گفت: من در یک کارگاه تولیدی کمد دیواری کار میکردم اما به خاطر همهگیری ویروس کرونا کارگاه تعطیل شد و بیکار شدم. ۱۰ میلیون تومان از صاحبکارم قرض گرفته بودم و نمیتوانستم بدهیام را پس بدهم. در مدت بیکاری در توزیع بستههای معیشتی به خانوادههای نیازمند همکاری میکردم. به همین خاطر چند بار به خانه عمه پدرم رفتم و به او بسته معیشتی دادم اما پسران او به من گفته بودند به خانه مادرشان نروم. آخرین بار به خانه او رفتم اما او گفت بهتر است با پسرش هماهنگ کنم. من هم گفتم خودش با پسرش تماس بگیرد. او به آشپزخانه رفته بود تا برایم چای بیاورد که با ماهیتابه به سرش زدم و طلاهایش را سرقت کردم. من قصد نداشتم او را بکشم و فقط به خاطر نیاز شدید مالی وسوسه شدم و دست به این کار زدم و حالا هم بشدت پشیمانم و از اولیای دم میخواهم تا من را ببخشند.
این متهم اضافه کرد: بعد از قتل حالم بد بود. به همین خاطر همراه دوستانم بیرون رفتم و برای اینکه آرام شوم ماجرای قتل را توضیح دادم و به دروغ گفتم شنیدهام افرادی به بهانه توزیع بستههای معیشتی زنهای تنها را میکشند و از آنها سرقت میکنند. پس از اظهارات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.