وقتی ایران برای تمام ایرانیان است و برجام، دیگر لاشه متعفن نیست!

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 22 سال و 4 ماه پیش و در آستانه انتخابات مجلس ششم در بهمن 1378، مهم‌ترین شعار اصلاح‌طلبان شاخص این بود: «ایران برای تمام ایرانیان».
 
  این شعار به معنی آن بود که ایران به گروه و دسته خاصی تعلق ندارد و معیار تخصیص امکانات نباید میزان وفاداری و وابستگی و تظاهر یا تعلق ایدیولوژیک باشد و هر که شناسنامه ایرانی دارد، ایرانی است.
 
  همین اما به مذاق چهره‌هایی چون مرحوم مصباح یزدی خوش ننشست و از کاندیداها انتقاد می‌کرد که چرا از ایران و ایرانیان می گویید و به اسلام و اسلامیان توجه ندارید و می‌پرسید آیا شعارتان غیر‌خودی‌ها را هم شامل می‌شود؟ او نیست تا ببیند نامزدهای مورد وثوق ایشان، در وعده و برنامه ریزی تفکیک نمی‌کنند و روی سخن‌شان در مناظره ها و گفت و گو‌ها با همه ایرانیان است و مثلا نمی‌گویند ارزشی‌ها بیشتر می‌گیرند یا وفاداران در اولویت‌اند.
 
  صحبت از یارانه و رفع تبعیض برای همه ایرانیان است نه فقط همفکران خودشان و این یادآور همان «ایران برای تمام ایرانیان» است که حالا دیگر کفر ابلیس نیست.
 
  یا همین چند ماه پیش بود که به طریف می‌تاختند  چرا در پی احیای برجام است که به گفته آنان به «لاشه متعفن» بدل شده و حالا همه از برجام می‌گویند و هیچ یک نه تنها بینی خود را از بوی این لاشه نمی‌گیرد بلکه خود را نسبت به انجام آن متعهد می‌دانند و این نیز یادآور همان شعار«تنش‌زدایی» است که آن را با استکبار ستیزی و مقاومت در تعارض می‌دانستند.
 
  همه از «مردم» سخن می‌گویند و قربان صدقه مردم می‌روند و البته مراد از مردم بیشتر توده‌های بی‌شکل‌اند که تنها باید درباره آب و نان صحبت کنند و سراغ معقولات نروند.
 
  هیچ کس هم حاضر نیست مسؤولیت حوادث آبان 98 را بر عهده بگیرد و صحبت از رسانه‌ها که می‌شود دیگر توقیف و فیلترینگ افتخار نیست و اینها دستاوردهای کمی نیست. یادمان نرفته که بزرگ ترین افتخارآفرین را سعید مرتضوی می دانستند که می بست و می‌گرفت اما حالا کسی از بستن و گرفتن نمی‌گوید و اگر هم از کنترل فضای مجازی سخنی بگویند همسر اوباما را مثال می‌زنند که مراقب نوجوانان خود است و از کره شمالی و چین نمی گویند. یا هیچ کس به صراحت نمی‌گوید با وزیر زن مخالفم و زنان را همین بس بود یک هنر، نشینند و زایند شیران نر.
 
  شاید گفته شود درباره برخی تردید نباید کرد در مقام حرف است و در عمل، داستان دیگری رخ خواهد داد اما فراموش نباید کرد که اصول‌گرایی رادیکال ایرانی با واژگان محدود کننده شناخته می‌شده است.
 
  اگر ایران برای تمام ایرانیان به باوری بدل شده و قرار نیست از توقیف و سانسور و فیلترینگ، حمایت شود اتفاق بزرگی است ولو در عمل عین آن را شاهد نباشیم چون مجال ارزیابی و مقایسه می‌دهد.
 
  آرزوی آیت‌الله مصباح یزدی بود که تنها جمهور ناب، پای صندوق بیاید و راه حل مشکل را در این می‌دانست. اگر نرخ مشارکت زیر 35 درصد باشد آرزوی او محقق شده ولی این که نامزدها با تمام ایرانیان سخن بگویند و از حیث زبان و قوم و مذهب بر یکدیگر برتری نداشته باشند شاید به مذاق او خوش نمی نشست.
 
تلویزیون از بام تا شام سرود میهنی پخش می‌کند و این هم خوب است و البته پس از انتخابات مضامین تغییر خواهد کرد و دُز ملی‌گرایی و وطن دوستی پایین می‌آید و جای خود را به مفاهیم ایدیولوژیک و انقلابی می‌دهد هر چند تضمین پیروزی در گرو مشارکت زیر 35 درصد است و اصرار بر کشاندن خاکستری‌ها شاید در دستور نباشد.
 
  عجالتا همین که ایران برای تمام ایرانیان دیگر رواج بهایی‌گری تلقی نمی شود و هیچ یک از وعده دهندگان کسی و گروهی را مستثنا نکرده اند مگر صاحبان درآمدهای کلان در بحث های امدادی اتفاق قابل توجهی است.
 
  ایضا این که برجام دیگر لاشه متعفن و در خت بی ثمر نیست و احتمالا منتظر گلابی های آن هستند.
 
  این بود روایت نیمه پر لیوان!
+9
رأی دهید
-31

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.