عصرایران؛ مصطفی داننده - بازار والیبال و فوتبال حسابی داغ است. والیبالیستها به دنبال رسیدگی به آمادگی بالا برای رفتن روی سکوی المپیک و فوتبالیستها به دنبال جبران خرابکاری ویلموتس و رفتن به مرحله بعدی برای رسیدن به جام جهانی هستند.
گزارشگران تلویزیون هم در این دو رشته در حال راه رفتن رو اعصاب ما بینندگان هستند. آنها به واسطه اینکه از کشورمان حمایت کنند، دست به تحقیر و کوچک کردن رقبا میزنند. نمونهاش همین آقای سیانکی گزارشگر بازی ایران و کامبوج. او برای به دست آوردن دل ایرانیها بارها و بارها تیم رقیب را که حالا فوتبالش به سطح اول آسیا فاصلهدار، تحقیر کرد.
یا گزارشگر بازی والیبال که با به کار بردن الفاظ عجیب و غریب به دنبال بالا بردن اعتبار تیم ملی والیبال بود.
گاهی فکر میکنم اگر ما در حال حاضر، قدرت زمان هخامنشیان را داشتیم، مردم جهان روزهای تلخی را تجربه میکردند، چون خیلی از ما اهل تحقیریم و از تحقیر کردن دیگران لذت میبریم.
بسیاری از ما آنقدر خود بزرگ بینی داریم که نگاهمان به آدمها از بالا به پایین است. بیایید به ادبیاتی که در مورد ملل دیگر استفاده میکنیم، فکر کنیم. عربهای ...، افغانستانیهای ...، کاکا...، و هزاران برچسبی که به دیگران میزنیم.
حتی در ادبیات هم دیگران را به حساب نمیآوریم و با صدای بلند میگوییم « هنر نزد ایرانیان است و بس» گویی دیگر مردمان جهان از بامداد تا شامگاهان یکدیگر را میکشند و کار دیگری ندارند.
یعنی اگر ما جای برزیل، ایتالیا یا آرژانتین بودیم، خدا را بنده نبودیم. چنان با تبختر با دیگران برخورد میکردیم که بیا و ببین.
گزارشگران محترم تلویزیون به خدا که با این ادبیات ملت ایران را بالا نمیبرید و بیشتر به هم خوردن حال ما کمک میکنید.
گزارشگران تلویزیون فکر نکنند که با این ادبیات نزد مردم ایران محبوب میشوند. نه، اینگونه حرف زدن فقط و فقط به منفور شدن کمک میکند. کسانی که به جای اینکه کاری کنند ما از فوتبال لذت ببریم، با ادبیاتشان نفرت را میپرورانند. کاری میکنند که ایرانیها از همسایهگان خود متنفر باشند به خاطر ظلمی که مثلا ای اف سی در حق تیم ملی ایران کرده است.
همینها وقتی هم شکست را تجربه میکنیم سریع بهانهها را ردیف میکنند. «ایافسیسیرک، پولهای نفتی، لابی عربی و ...» فوتبال قطر با جت در حال عبور از ایران و آسیاست و ما همچنان در حال درآوردن دلارهای آنها از بشکههای نفتی.
بحرین عرضه دارد لابی کند و بازیها را در کشورش برگزار کند. ما میایستیم و از راه دور شعار میدهیم و بعد انتظار داریم همه تا کمر هم برایمان خم شوند. نه آقا، عرضه میخواهد و مدیریت که الحمدالله هیچکدام از آنها پیدا نمیشود.
یاد بگیریم به همه احترام بگذاریم. اینکه من ایرانی هستم، آن یکی افغانستانی است، دیگری اهل آلمان، تنها و تنها به خاطر جبر جغرافیایی است و ممکن بود به راحتی جای آدمها با هم عوض شود.
یاد بگیریم به انسانیت احترام بگذاریم نه به نژاد، نه به پول، نه به ظاهر، نه به تحصیلات.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که ورزش و تماشای مسابقات برای لذت و شادی است نه دمیدن نفرت در کالبد جامعه و تمام بار وطن دوستی را نمی توان بر دوش فوتبال و والیبال گذاشت.