برای سالها زاک از عوارض ناتوان کننده ورزشی که آن را دوست داشت، رنج بردهشدار: این مقاله شامل ارجاعاتی به موضوعات ناراحت کننده، از جمله خودکشی است.
بی بی سی :زک ایستر، مانند قهرمانان محبوبش در انافال، لیگ ملی فوتبال آمریکایی، همیشه سرسختترین بازیکن تیمش بود. او دفاع پشت خط بود و با تمام وجود بازی میکرد و در نتیجه ضربات زیادی به سرش وارد میشد.
از دید مادرش او کودکی کاملاً آمریکایی و در مدرسه دانشآموزی ممتاز بود. او همچنین "سرباز سال" در گروه داوطلبان گارد ملی و یک طرفدار جدی ورزش بود.
فوتبال آمریکایی، در کنار کشاورزی و شکار، بخش مهمی از هویت خانواده ایستر بوده است. شور و اشتیاقی که از سالها پیش در خانه روستایی آنها در آیووا، نسل به نسل منتقل شده است.
زک از هشت سالگی فوتبال آمریکایی را شروع کرد. ورزشی که بسیار دوست میداشت اما به سلامتش آسیب رساند و در نهایت منجر به مرگش شد.
علائم آسیبدیدگی زک مانند سردرد و حساسیت به نور اولین بار در سن یازده سالگی خود را نشان دادند. پزشکان در آن موقع دلیل این علائم را هورمونی تشخیص دادند.
اما در روندی ده ساله، علائم او بسیار بدتر شدند.
برندا مادر زک میگوید: "عوارض بیماری زک از دست دادن حافظه، تار شدن دید و اختلالات گفتاری بود. برای مثال هنگام صحبت ناگهان حرفهایش بیمعنا میشدند."
"این برای یک جوان ۲۱ ساله عادی نبود. به یاد میآورم شبی برای شام پایین آمد و گفت مادر، هیچ امیدی به بهبودی من نیست. میخواهم مغزم را به علم اهدا کنم. گفتم امیدت را از دست نده، ما حتما درمانی پیدا خواهیم کرد. او فقط پاسخ داد فایدهای ندارد. او کاملاً شکست را پذیرفته بود."
یک هفته قبل از کریسمس ۲۰۱۵، زک در سن ۲۴ سالگی با اسلحه شکاری پدرش به سینه خود شلیک کرد. او دفترچه ۳۹ صفحهای خاطرات خود را به جا گذاشت که در آن انگیزهاش را کاملا توضیح داد و در نهایت خواسته بود مغزش برای تحقیقات علمی اهدا شود.
زک چگونگی ضربه مغزی در دوران دبیرستان را که منجر به افسردگی، تغییرات رفتاری، از دست دادن حافظه کوتاهمدت، اعتیاد به مواد مخدر، گیجی و انزوا را شرح داده است.
زک در آخرین یادداشت برای خانوادهاش نوشت: "بگذارید دیگران در مورد من بدانند تا دچار سرنوشت من نشوند."
داستان او چنان قدرتمند است که زندگی راوی آن را نیز تغییر داده است. راوی داستان زک، رید فورگریو، اولین بار با خواندن آگهی ترحیم زک در روزنامهای محلی در آیووا با او آشنا شد.
فورگریو بهعنوان روزنامهنگار و نویسنده، از آنچه بر سر جوانی به سن زک آمده بوده و نیز دفترچه خاطراتی که از خود باقی گذاشته بود، کاملاً شوکه شده بود.
چند هفته بعد از تشییع جنازه زک، فورگریو در خانه خانواده ایستر پای صحبتهایشان نشست.
فورگریو در مورد اولین دیدار میگوید: "یادم میآید تمام مدت، مسابقه فوتبال آمریکایی بین تیمهای مینهسوتا وایکینگز و گرینبی پکرز از تلویزیون پخش میشد."
"این روحیه آمریکایی است که اگر چیزی را دوست داشته باشیم، از تمام وجوه منفیاش میگذریم."
"داستان زندگی زک ارزش تبدیل شدن به کتاب را داشت. البته من قبلا کتاب ننوشته بودم اما احساس میکردم میراث زک بار سنگینی بر دوش من بود."
در کتاب "عشق، زک" فورگریو توضیح میدهد که چگونه پس از مرگ، دلیل بیماری زک انسفالوپاتی مزمن ناشی از ضربه (CTE) تشخیص داده شد. این بیماری تخریبگر دستگاه عصبی، به ضربات مکرر به سر و ضربه مغزی ربط دارد.
انسفالوپاتی مزمن ناشی از ضربه در طول چندین سال با علائمی شبیه بیماری آلزایمر شدت مییابد و تشخیص قطعی آن فقط پس از مرگ میسر است.
اما زک قبل از مرگ به آن پی برده بود. عکس زک در کنار مادرش برندااو خبرهای سال ۲۰۱۲ در خصوص مصالحه یک میلیارد دلاری انافال با ۵۰۰۰ بازیکن سابق که علائمی شبیه زوال عقل داشتند را خوانده بود. همچنین مستندهایی را در مورد خودکشی مشاهیر انافال مانند مایک وبستر، جونیور سئو و دیو دورسون دیده بود که همگی به قصد اهدای مغزشان برای تحقیقات، به سینه خود شلیک کرده بودند.
زک همچنین از فعالیتهای دکتر بنت اومالو، پزشک قانونی، آگاه بود که برای اولین بار انسفالوپاتی مزمن ناشی از ضربه را به فوتبال آمریکای مرتبط دانسته بود. ویل اسمیت در سال ۲۰۱۵ در فیلمی بر اساس زندگی اومالو به نام "ضربه مغزی" بازی کرده است.
اما در تمام این سالها، زک رنجهای خود را مخفی کرد و آنها را تنها در دفترچه خاطراتش نوشت.
زمانی که در کالج بود، به خوددرمانی و مصرف مواد مخدر و الکل روی آورد. با بدتر شدن حالش، حضور در انظار عمومی برایش سختتر و سختتر میشد.
پس از فارغ التحصیلی بهعنوان فروشنده بیمه در یک شرکت مالی مشغول به کار شد اما همکارانش متوجه شدند که او بدون خواندن از روی متن، حتی از عهده یک تماس تلفنی ساده هم برنمیآید.
در بهار سال ۲۰۱۵، زک سرانجام بیماریاش را برای دوست دخترش فاش کرد. سپس از متخصصان کمک گرفت اما یک روانشناس به او گفت که پایان کار او بیپولی و بی خانمانی در یک آسایشگاه روانی خواهد بود.
البته همه کسانی که از آنها کمک خواسته بود اینگونه نبودند، اما زک خود روزبروز بیشتر متقاعد میشد که بیماریاش غیرقابل درمان و بسیار پیشرونده است.
او سرانجام در مهمانی شامی که برای جشن تولد ۲۴ سالگیاش برگزار شده بود، به خانوادهاش هم در مورد بیماریاش گفت، این شش ماه قبل از مرگش بود.
فورگریو میگوید: " فکر میکنم او از ابراز بیماری خود ترس داشت." زک با شماره ۴۴ آماده برای تکلدر ابتدا، درکش برای برادران و والدین زک بسیار سخت بود.
با وجود تاری دید و بیحسی انگشتان به دلیل ضربات وارد شده به سرش، همچنان اصرار داشت به زمین برگشته و بازی کند، همان کاری که از بازیکنان خوب انتظار میرود.
اما با افزایش مصرف الکل و اعتیاد به مواد مخدر، نگرانی خانواده بیشتر شد.
سیاُم ژوئن ۲۰۱۵ زک در دفترچهاش نوشت: "در هفته گذشته چندین بار به خودکشی فکر کردم"، البته بلافاصله اضافه کرده بود که: "تسلیم نمیشوم و میدانم که خدا هنوز در کنارم است و هوایم را دارد و اجازه نمیدهد ذهنم وسوسه شود."
اما در عرض یک ماه، نوشتههای او رنگ ناامیدی به خود گرفتند: "من زولوفت [نوعی داروی ضد افسردگی] مصرف میکنم و با عوارض جانبی آن کلنجار میروم. خواب خوبی ندارم و هنوز هم به گفتار درمانی میروم."
او در ادامه توصیف میکند که چگونه در هفتههای گذشته با افسردگی دست و پنجه نرم کرده است: "چندین بار از مواد مخدر گوناگون استفاده کردم. تنها راهی که به من احساس طبیعی بودن میدهد. دیگر از این زندگی خسته شدهام." تصویر زک (وسط) در کنار دو برادرشچند ماه بعد و در نوامبر ۲۰۱۵ برای اولین بار اقدام به خودکشی کرد.
به لطف پستی که در فیسبوک گذاشته بود، پدرش او را در یک کلبه ماهیگیری در ساحل دریاچه محلی و در حالیکه اسلحه به دست داشت، پیدا کرد.
در آن روز، پدر به پسر ناامیدش گفت: "نمیدانم چه شده است اما هر چه باشد حلش خواهیم کرد."
برای هر دو کنار آمدن با آنچه اتفاق افتاده بود آسان نبود.
همانطور که فورگریو در آخرین فصل کتاب میگوید: "زک قبل از پزشکان میدانست که آنسفلوپاتی مزمن ناشی از ضربه دارد و فوتبال و ضربههای ناشی از آن را مقصر میدانست."
"گاهی از این ورزش نفرت داشت و گاهی به شدت آن را دوست داشت. حتی پس از اقدام به خودکشی و بستری شدن در بخش روانپزشکی، باز هم شب شکرگذاری در کنار والدینش به تماشای مسابقه تیم محبوبش گرینبی نشست."
تماشای بازی برای زک تسکینی کوتاه مدت بود و دوام زیادی نداشت. این بار دیگر هیچ پستی در شبکههای اجتماعی نگذاشت، فقط یادداشت خداحافظی برای خانوادهاش که در اتاق خوابش پیدا شد:
"لطفا داستان من را چاپ کنید. لطفاً آخرین خواسته های من را برآورده کنید. از همه شما متشکرم که میخواستید کمک کنید اما نمیشد به من کمک کرد. با عشق، زک."
پس از مرگ زک، در دسامبر ۲۰۱۵، خانواده او خیریهای را به نام CTE Hope با هدف آگاهیرسانی درباره این بیماری و یافتن روشهای تشخیص و درمان آن تأسیس کردند.
بنت اومالو، همان آسیبشناسی که برای شناساندن این بیماری تلاشهای بسیاری کرده بود، پنج ماه پس از مرگ زک، تشخیص آنسفالوپاتی مزمن ناشی از ضربه را تأیید کرد.
فوتبال آمریکایی به عنوان علت بالقوه مرگ شناخته شد.
مادر زک، برندا، از پژوهش دانشگاه هاروارد دریافته بود که به طور متوسط، امید به زندگی در میان بازیکنان حرفهای فوتبال آمریکایی بیست سال کمتر از میانگین کشور است. همچنین یافتههای تحقیق دانشگاه میشیگان را نیز دیده بود که بازیکنان بازنشسته فوتبال آمریکایی، در سنین ۳۰ تا ۴۹ سالگی بیست برابر بیشتر دچار آلزایمر شدهاند.
از نظر برندا، همه اینها پیام مشترکی داشتند، پیامی که زک برای دنیا گذاشت، هر چند ساده اما حیاتی: ضربه به سر منجر به آسیب مغزی خواهد شد.
مادر زک میگوید: "والدین باید گوش دهند. اگر فرزندشان تمایل به ورزشهای پربرخورد داشت، همان اندازه که برایشان مهم است به بچههای خود اجازه دهند کار مورد علاقهشان را انجام دهند، باید بسیار مراقب خطر آن نیز باشند. اگر متوجه علائم شدند، شجاعت داشته باشند و دیگر اجازه ندهند سلامت فرزندشان به خطر بیفتد."
فورگریو در تأیید پیام والدین زک میگوید: "من از کودکی هوادار فوتبال آمریکایی بودم. در حال حاضر دو پسر جوان دارم. وقتی صحبتهای برندا را در مورد زک میشنیدم، بسیاری از آنها را در بچه چهار ساله خودم دیدم."
"نمیدانم یک دهه بعد وقتی پسرم بخواهد فوتبال آمریکایی بازی کند چه اتفاقی خواهد افتاد. من و همسرم در این مورد صحبت کرده و تصمیم گرفتهایم بگوییم نه، البته که نه. چرا باید چنین خطری کنیم؟"
"اما پسرها ذهنیتی قوی از مرد شدن در زمین فوتبال آمریکایی دارند که کار را برای والدین کمی سخت میکند."
"بنابراین دوست داریم که او در عوض، ورزش دیگری مانند فوتبال یا دو و میدانی را انتخاب کند، اما دوست داریم که خودش با چشمان باز این تصمیم را بگیرد."
+36
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.