ما هم سالها پیش همیچین کاری را کردیم که بد جوری ضایع شدم.یک بار با رفیقا توی مغازه جمع شدیم که ببینیم پدر کدام از ما خیلی پسرش را تحویل میگیره آمدم جلوی دوستم کلاس گذاشتم و از مغازه دوستم به بابام تلفن زدم که خیلی دوستت دارم و برای من خیلی عزیزی و از این چیزا. بابا خدا بیامرز من هم نه گذاشت نه برداشت و گفت: به تو نرخر نمیاد که از این حرفا بلد باشی بیخودی زبون بازی نکن از پول خبری نیست. به اون دوستان فلان فلان شده پدر . بگو که من پولم را خرج سگها میکنم خرج اونها نه.
0
3
چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۵:۳۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.