سپاه قدس در آفریقا چه می کند؟ آفریقا، آفریقا ما داریم می‌آییم!

ایندیپندنت فارسی : مجتبی دهقانی :دو روز پس از آنکه قاسم سلیمانی، فرمانده وقت سابق سپاه قدس در بامداد روز ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ در نزدیکی فرودگاه بغداد ترور شد، گروهی مسلح به یک پایگاه نظامی در کنیا حمله کردند و یک نظامی آمریکایی و دو کارمند وزارت دفاع این کشور را کشتند. این حمله توسط الشباب، از گروه‌های اسلامگرای وابسته به القاعده انجام شد. پایگاه الشباب در سومالی است و محل حمله نیز یک پایگاه هوایی بود که نیروهای آمریکایی و کنیایی در آن مستقر هستند. «کمپ سیمبا» در منطقه لامو در جنوب‌شرقی کنیا و در نزدیکی مرز سومالی قرار دارد و یکی از مراکز مقابله با شورشیان الشباب در آفریقا است.
 
خبر مربوط به این رویداد در انبوه اخبار تنش و جنگ احتمالی میان آمریکا و ایران گم شد. دولت ترامپ هم احتمالا با هدف کاستن از تنش‌های غیرضروری بر ارتباط این حمله با ترور سلیمانی پافشاری نکرد و از آن سخن نگفت.
 
 گرچه حمله موشکی روز ۱۸ دی‌ماه به پایگاه عین‌الاسد در عراق به عنوان پاسخ جمهوری اسلامی به ترور قاسم سلیمانی اعلام شد ولی به‌نظر می‌رسد حمله‌ای که سه روز قبل از آن توسط الشباب انجام شد، پاسخ نیابتی ایران بود.
 
الشباب در بیانیه‌ای که به مناسبت انجام این حمله منتشر کرد گفت که این اقدام را در چهارچوب برنامه عملیاتی خود تحت عنوان «قدس هرگز یهودی نخواهد شد» انجام داده است. یک سال پیش از این حمله نیز همین گروه به هتلی در نایروبی، پایتخت کنیا حمله کردند و پس از کشتن ۲۱ نفر در بیانیه‌شان بر هدف «مقابله با یهودی شدن قدس» تاکید کردند.
 
حمله روز ۱۵ دی ماه ۱۳۹۸ الشباب به پایگاه مشترک آمریکا و کنیا بر خلاف حمله سال قبل با عجله و به صورت کور انجام شد. به نظر می‌رسید این گروه با عجله و به سرعت برای انجام آن اقدام کرده است. همین تفاوت در نحوه برنامه‌ریزی و اجرای عملیات، این موضوع را برجسته کرد که حمله به پایگاه نظامی و کشتن سه آمریکایی، پاسخ غیرمستقیم جمهوری اسلامی به ترور قاسم سلیمانی بوده است.
 
اما قدس چه ربطی به گروه الشباب دارد؟ چرا الشباب که گروهی وابسته به القاعده است دو روز بعد از ترور قاسم سلیمانی حمله‌ای با اهداف آمریکایی تعیین می‌کند؟ سپاه قدس در آفریقا چه می کند و چه ارتباطی با مسائل این قاره دارد؟    
 
آفریقا، آفریقا ما داریم می‌آییم! چند سال پیش و زمانی که گروه انصارالله در یمن کنترل صنعا را در اختیار گرفت، علیرضا زاکانی نماینده وقت مجلس و از اعضای سابق بسیج در یک سخنرانی مدعی شد که ایران هم‌اکنون بر چهار پایتخت منطقه تسلط کامل دارد. منظور زاکانی از این چهار پایتخت، صنعا، بیروت، دمشق و بغداد بود. این گفته‌ها گرچه با شماتت همزمان دوستان و رقبای سیاسی زاکانی همراه بود ولی این سخنان، بیان صریح و بی‌پرده‌‌ از موقعیتی است که ایران با صرف هزینه‌های بسیار پس از ناکامی آمریکا در جنگ عراق در خاورمیانه پیدا کرده است.
 
نفوذ ایران در کشورهای منطقه که علی خامنه‌ای از آن به‌عنوان «جغرافیای مقاومت» یاد می‌کند در دو دهه گذشته مهم‌ترین عامل اختلاف میان ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه و قدرت‌های جهانی بوده است. این نفوذ که از طریق ایجاد گروه‌های موازی قدرت در این کشورها ایجاد شده برای جمهوری اسلامی این امکان را فراهم کرده است تا تهدید نظامی علیه خود را با تهدید به ناامن‌سازی همه مناطق خاورمیانه پاسخ دهد. این همان چیزی است که علی خامنه‌ای در سخنرانی روز یکشنبه خود و در واکنش به افشای فایل صوتی مصاحبه ظریف از آن با عنوان «دیپلماسی غیرانفعالی» نام برد.
 
اما جمهوری اسلامی تنها به خاورمیانه قناعت نکرده و در چند سال گذشته به شکل منسجم به دنبال توسعه این نفوذ به مناطقی جدید است. ابتدای مهرماه ۱۳۹۸، سه ماه پیش از ترور قاسم سلیمانی، علی خامنه‌ای در دیدار با مجمع عالی فرماندهان سپاه پاسداران ضمن تمجید از گسترش فعالیت‌های فرامرزی سپاه در منطقه خاورمیانه از آن‌ها خواست که تنها به خاورمیانه قناعت نکنند و نفوذ سپاه را به دیگر مناطق جهان نیز گسترش دهند: «نگاه وسیع جغرافیای مقاومت را از دست ندهید؛ این نگاه فرامرزی را از دست ندهید. قناعت نکنیم به منطقه‌ی خودمان...این نگاه وسیع فرامرزی، این امتداد عمق راهبردی گاهی اوقات از واجب‌ترین واجبات کشور هم لازم‌تر است... این نگاه به این منطقه‌ی وسیع جغرافیایی که جزو وظایف و جزو مسئولیت‌های سپاه است، نگذارید در داخل سپاه تضعیف بشود.»
 
چند روز بعد سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران در جمع گروهی از پایوران سپاه از عملیاتی کردن این ایده رهبر جمهوری اسلامی سخن گفت: «سپاه جغرافیای مقاومت را گسترش خواهد داد و زمانی که دشمن مشاهده می‌کند که جغرافیای مقاومت و تفکر گفتمان انقلاب اسلامی گسترش یافته ‌باید صحنه را ترک کند و چاره‌ای جز این کار نخواهد داشت.»
 
کیک آفریقا آماده بلعیده شدن است؟ سوال این است که اهداف بعدی ایران برای ایجاد خط نفوذ کدام کشورها و مناطق خواهد بود؟
 
آمریکای جنوبی و اروپا دو منطقه‌ای بوده‌اند که تلاش ایران برای ایجاد منطقه نفوذ در آن‌ها تا کنون ناکام مانده است. ایران در ابتدای دهه ۷۰ کوشید تا با استفاده از درگیری‌های نظامی میان بوسنی و صربستان به منطقه بالکان نفوذ کند. بافت سنی این منطقه و تمرکز تلاش‌های امنیتی اتحادیه اروپا و آمریکا سبب شد تا ایران نتواند به اهداف خود در این منطقه دست یابد.
 
در دهه ۷۰ و ۸۰، آمریکای جنوبی نیز مورد توجه مقامات ایرانی قرار گرفت. احساسات ضد استعماری میان مردم این منطقه و همچنین وجود دولت‌های چپ‌گرا، دو نکته بود که سودای حضور در حیاط خلوت آمریکا را برای مقامات ایرانی دست‌یافتنی می‌کرد. دوری جغرافیایی و تفاوت‌های فرهنگی و عقیدتی در کنار فشار دولت آمریکا به کشورهای این منطقه سبب شد تا ایران به‌رغم هزینه‌های بسیار در این منطقه هم ناکام بماند.
 
به موازات تلاش برای یافتن جای پایی مستحکم در اروپا و آمریکای جنوبی، ایران تلاش‌های گسترده‌تری برای نفوذ در قاره آفریقا انجام داده است.
 
جمهوری اسلامی با استفاده از جامعه بزرگ و سمپاتیک لبنانی خارج از این کشور که در سراسر کشورهای آفریقایی حضور دارند، در حال ایجاد یک حضور منطقه‌ای پایدار از طریق تاسیس مراکز فرهنگی و ایجاد ارتباط‌های اطلاعاتی در تمامی قاره آفریقا است.
 
تلاش‌ها برای نفوذ در آفریقا، برخلاف دو منطقه دیگر  ترکیبی از کامیابی و ناکامی بوده است. در دو دهه گذشته سپاه کوشیده است تا با استفاده از شکاف‌های عمیق ناشی از بحران‌های سیاسی و مشکلات اقتصادی در کشورهای آفریقایی با استفاده از ظرفیت نیروهای اپوزیسیون و شورشیان، ساختار سیاسی این کشورها را به نفع جمهوری اسلامی تغییر دهد. واحد ۴۰۰ سپاه قدس که مامور اجرای این سیاست‌ها در آفریقا بوده است، غالبا به شکل هدفمند و با سرمایه‌گذاری بر ظرفیت‌های ناشی از اختلافات قومی، مذهبی و ناکارآمدی اقتصادی در شرق و غرب آفریقا فعالیت داشته است.
 
واحد ۴۰۰ یا «ستاد عملیات ویژه» یکی از بخش‌های سپاه قدس است که تحت فرماندهی سردار حامد عبداللهی، برنامه‌های این نیرو را در آفریقا پیگیری می‌کند. به نظر می‌رسد در راهبرد جدید ایران این منطقه از پتانسیل بالاتری برای گسترش نفوذ جمهوری اسلامی برخوردار باشد. اما کدام کشورهای آفریقایی مورد توجه نیروهای سپاه خواهند بود؟
 
کنیا؛ نقطه تلاقی القاعده و جمهوری اسلامی نام کنیا با نام «واحد ۴۰۰ سپاه قدس» عجین شده است. در سال ۲۰۱۲ پلیس کنیا با همکاری اطلاعاتی دیگر کشورها، دو ایرانی را به اتهام برنامه‌ریزی برای طراحی عملیات تروریستی علیه انگلیس، عربستان، آمریکا و اسرائیل دستگیر کرد. در جریان رسیدگی به اتهام این دو نفر گفته شد که آن‌ها از اعضای واحد ۴۰۰ سپاه قدس هستند و به دنبال ایجاد پایگاه برای این نیرو در کشور کنیا بوده‌اند. این دو نفر گرچه به ۱۵ سال زندان محکوم شدند ولی بعدتر در توافقی میان ایران و کنیا از زندان آزاد شدند و به ایران بازگشتند.
 
عمده فعالیت ایران در کنیا در شهر ساحلی «مومباسا» متمرکز بوده است. این شهر با جمعیت غالب مسلمان مهم‌ترین شهر توریستی کنیا است. سرمایه‌گذاری اسرائیل در مجتمع‌های توریستی کنیا سبب شده است تا این کشور به هدفی مهم برای نیروهای سپاه قدس تبدیل شود. ممانعت دولت کنیا از ایجاد مراکز اسلامی شیعی در مومباسا تاکنون مانع از سازماندهی نیروهای محلی نزدیک به جمهوری اسلامی در این کشور شده است.
 
همکاری اطلاعاتی اسرائیل و سرویس‌های اطلاعاتی غربی با دولت کنیا نیز مانع دیگر بر سر راه فعالیت سپاه قدس بوده است. به جز دستگیری دو ایرانی در سال ۲۰۱۱، در سال ۲۰۱۵ نیز دو پلیس کنیایی و یک هسته جاسوسی و در دسامبر ۲۰۱۶ دو وکیل ایرانی به اتهام ارتباط با سپاه قدس و تلاش برای شناسایی اهداف اسرائیلی برای خرابکاری دستگیر شدند.
 
کنیا به عنوان هم‌پیمان آمریکا برای مقابله با گروه الشباب هم شناخته می‌شود. همین موضوع سبب شده است تا سپاه پیوندهای مشترکی با این گروه وابسته به القاعده پیدا کند. هدف مشترک هردو بیرون راندن اسرائیل و آمریکا از کنیا است. الشباب با هدف توسعه فعالیت‌هایش در سومالی و جمهوری اسلامی با هدف کشاندن کنیا به دایره «جغرافیای مقاومت».
 
اریتره؛ تلاش برای کنترل باب‌المندب ایجاد حوزه نفوذ در اریتره در شرق آفریقا اهمیتی استراتژیک برای جمهوری اسلامی دارد. اریتره در شرق آفریقا و در کنار دریای سرخ قرار دارد. شهر بندری «عصب» در این کشور حدفاصل غربی تنگه مهم باب‌المندب است و نقشی مهم در انتقال نفت از دریای سرخ ایفا می‌کند.
 
بندر عصب به اندازه همسایه جنوبی اریتره یعنی جیبوتی برای نیروهای سپاه مهم بوده است. در سال‌های گذشته، حضور کشتی‌های نیروی دریایی ایران و دست‌کم یک زیردریایی سپاه در این بندر سبب اعتراض امارات و عربستان شده است.
 
همچنین گزارش‌هایی از استقرار موشک‌های میان‌برد ایران در اریتره منتشر شده که البته تا کنون این اخبار با شواهدی روشن همراه نبوده است. ایران و اریتره قبل از آغاز جنگ یمن توافقنامه‌ای نظامی-اقتصادی امضا کرده بودند که به جز کمک ایران برای تامین نفت این کشور، ایران می‌توانست یک پایگاه نظامی در مجاورت بندر عصب و یک پایگاه دیگر در یکی از جزایر این کشور در دریای سرخ ایجاد کند.
 
اریتره به دلیل روابط اقتصادی و تجاری گسترده با ایران در ابتدای جنگ داخلی در یمن از مواضع حوثی‌ها حمایت می‌کرد. پس از بالاگرفتن جنگ یمن و شکل‌گیری ائتلاف نظامی عربستان و امارات، توافق‌نامه‌ای نظامی-امنیتی میان امارات و اریتره امضا شد که بر اساس آن امارات متحده عربی با ایجاد یک پایگاه نظامی در بندر عصب، امور لجستیکی و نظامی نیروهای ائتلاف در نبرد با یمن را از آن طریق انجام دهد.
 
توافق دولت اریتره با امارات، این کشور را از ایران دور و به ائتلاف امارات و عربستان نزدیک کرد. ایران همچنان به بازگشت اریتره امیدوار است و مترصد فرصتی است تا مجددا نفوذ ازدست‌رفته‌اش را در این کشور مهم آفریقایی احیا کند.
 
سودان؛ والس دیکتاتورها حضور ایران در سودان به سال ۱۳۷۰ و زمانی باز می‌گردد که دولت این کشور با چالش بزرگ مقابله با جدایی‌طلبان در جنوب مواجه بود. هاشمی رفسنجانی، رییس‌جمهور وقت ایران در سفر به این کشور علاوه بر قول مساعدت‌های مالی، بسته‌ای از کمک‌های تسلیحاتی را به ارتش این کشور ارائه کرد تا آن‌ها بتوانند جدایی‌طلبان را سرکوب کنند. مابه‌ازای کمک ایران به سودان، صدور مجوز فعالیت سپاه در این کشور بود.
تشکیل جبهه ملی اسلامی در سودان و آموزش شبه‌نظامیان اسلامگرای آفریقایی در پایگاه‌های این جبهه در نزدیکی خارطوم و ارسال سلاح به دیگر کشورهای آفریقایی مانند الجزایر سبب شد تا آمریکا سه سال بعد، سودان را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار دهد.
 
عمرالبشیر که روابط گرمی با ایران و علی خامنه‌ای داشت تا پیش از جنگ یمن به فشارهای بین‌المللی علیه کشورش تن نداد. پس از جنگ یمن، سودان در چرخشی آشکار به جبهه امارات و عربستان وارد شد و به متحد قدیمی خود پشت کرد.
 
فعالیت نیروهای اسلامگرا سودانی و نیروهای سپاه قدس در این کشور پس از این تغییر مواضع، به شدت محدود شد. سقوط حکومت عمرالبشیر در جریان اعتراضات مردمی و ناروشن بودن وضعیت این کشور سبب شده تا سپاه مجددا فعالیت خود در سودان را گسترش دهد. اتفاقات ماه‌های آینده مشخص خواهد کرد که آیا سودان دوباره به محور نفوذ سپاه قدس در آفریقا بازخواهد گشت یا کماکان در کنار عربستان باقی خواهد ماند.
 
سنگال؛ مرکز دیپلماتیک جمهوری اسلامی سنگال در غرب آفریقا، نقطه مهم دیگری است که مورد توجه جمهوری اسلامی بوده است. سنگال در سال‌های گذشته روابطی صمیمانه با جمهوری اسلامی داشته و به نوعی هاب دیپلماتیک ایران در آفریقا است. عمده فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک ایران در قاره آفریقا از طریق داکار انجام می‌شود.
 
در دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، ایران برای توسعه نفوذ در این کشور یک خط تولید خودرو سمند به آن‌ها هدیه داد ولی به‌رغم سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیون دلاری، این خط تولید به دلیل ناتوانی شبکه برق این کشور در تامین برق مورد نیاز، همچنان غیرفعال باقی مانده است.
 
مراکش؛ صحرای غربی مال ما است ایلان برمن، معاون اندیشکده شورای سیاست خارجی آمریکا در واشنگتن چندی پیش از قول یک مقام عالی‌رتبه مراکشی گفت: «حضور ایران در غرب آفریقا دیگر گزاره دقیقی نیست. ایرانی‌ها اکنون در همه جای قاره ‌آفریقا هستند.»
 
جمهوری اسلامی هم‌اکنون از یگ جبهه شورشی علیه مراکش حمایت می‌کند. ایران در همکاری با حزب‌الله لبنان دست‌کم از سال ۲۰۱۷ به این سو جبهه پلیساریو را حمایت کرده است. جبهه آزادی‌بخش صحرای غربی یا پلیساریو در چند دهه گذشته با مراکش در جنگ بوده تا بر کل صحرای غربی مسلط شود. مراکش بارها جمهوری اسلامی را عامل انتقال سلاح و پول به این شورشیان معرفی کرده است.
 
این همکاری چنان نگران‌کننده بود که مراکش را بر آن داشت تا در سال ۲۰۱۸ روابطش را با ایران کاهش دهد. گزارش‌های متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد فرماندهان نظامی جبهه پلیساریو برای آموزش به لبنان سفر کرده‌اند. همچنین ایران حضور چشمگیری در کشور همسایه مراکش یعنی موریتانی و تونس دارد و گفته می‌شود که در هر دو کشور سخت مشغول جذب نیرو است.
 
الگوی این تحرکات بسیار آشنا است و تقریبا به تلاش‌های حدود ۱۵ سال پیش جمهوری اسلامی در آمریکای لاتین با هدف تشکیل «منطقه حمایتی»‌ در نیمکره غربی برای کمک به دور زدن تحریم‌های بین‌المللی، نزدیک شدن به رژیم‌های ضدآمریکا، و ایجاد توانایی عملیاتی خفته با قابلیت تحریک‌کنندگی ضدآمریکایی، می‌ماند. نتایج آن فعالیت‌ها چشمگیر بود.
 
علاقمندی ایران به آفریقا و البته مراکش پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در عراق در ژانویه ۲۰۲۰، افزایش یافت و مقام‌های سیاسی آفریقا نگرانند که تهران در نهایت بتواند با هدف قرار دادن منافع آمریکا یا متحدانش در آفریقا تلافی‌جویی کند.
 
همه این موارد نگرانی‌های زیادی را در مراکش موجب شده و همزمان رباط تلاش‌های خود برای نظارت بر فعالیت‌های ایران و حزب‌الله در همسایگی خود افزایش داده است. مقام‌های مراکشی تردیدی ندارند که هدف غایی ایران دو سویه است:‌ تقویت تسلط بر مسلمانان شیعه و استفاده از این نیرو به عنوان یک اهرم سیاسی و نفوذ در سیاست منطقه، و ایجاد قابلیت عملیاتی خاموش که بتواند از آن علیه ایالات متحده بهره جوید.
 
نیجریه؛ پایگاه شیعیان در آفریقا نیجریه در غرب آفریقا دارای بیشترین جمعیت شیعه در این قاره و نقطه تمرکز فعالیت‌های مذهبی جمهوری اسلامی است. ایران از سال ۱۳۸۵ و در قالب یک برنامه اقتصادی به شکل گسترده به نیجریه وارد شد. ایجاد و گسترش سریع مرکز فرهنگی و خدماتی شیعی در این کشور سبب شد تا ایران بتواند نیروهای متنوع و متعددی از میان شیعیان نیجریه را به سمت خود جذب کند. قبل از این حضور گسترده، ایران با حمایت از چهره‌هایی مانند ابراهیم زکزاکی و حافظ محمد سعید، پایگاه‌هایی برای ترویج گسترده‌تر مذهب شیعه در«آبوجا» پایتخت این کشور ایجاد کرده بود.
 
پنج سال پیش و با سرمایه‌گذاری کشورهای عربی در نیجریه، دولت این کشور با تغییر رویه در روابطش با جمهوری اسلامی کوشید تا پایگاه‌های نفوذ ایران در این کشور را محدود کند. پس از این آرایش سیاسی جدید، دولت نیجریه فعالیت جنبش شیعیان در این کشور را ممنوع اعلام کرده و این جنبش را تروریستی خوانده است. هم‌اکنون و به‌رغم زندانی بودن ابراهیم زکزاکی، رهبر شیعیان این کشور، ایران همچنان نفوذ گسترده‌ای در نیجریه دارد.
 
آفریقا به جغرافیای مقاومت می‌پیوندد؟جمهوری اسلامی تا کنون صدها میلیون‌ دلار در قاره آفریقا سرمایه‌گذاری کرده است. این سرمایه‌گذاری نه برای ساخت مجتمع‌های صنعتی و اقتصادی بلکه بیشتر بر گروه‌های مذهبی، قومی و سیاستمداران عمدتا فاسد انجام شده است.
 
این‌ها قرار است معبری برای جمهوری اسلامی بگشایند تا به قاره آفریقا راه یابد و خود را در آن‌جا تثبیت کند. اما آفریقا بازیگران و رقبای قدرتمندی دارد که تثبیت نفوذ جمهوری اسلامی را با دشواری مواجه خواهند کرد.
 
آمریکا، اسرائیل، فرانسه، عربستان و چین هنوز در این قاره بیش از جمهوری اسلامی نفوذ دارند. گرچه برخی شکاف‌های سیاسی و رقابت‌ بر سر ثروت و قدرت در این قاره، امکان نفوذ جمهوری اسلامی را فراهم کرده است اما آفریقا، قاره‌ای با دگرگونی‌های سریع است. گرچه ماموریت کنونی سپاه قدس، نفوذ پایدار در این قاره است ولی دستیابی به آفریقا زمانی میسر خواهد شد که جمهوری اسلامی بتواند یک خط امن برای انتقال نیروهای نظامی و تسلیحات جنگی به این قاره بیابد تا آنچنان که علی خامنه‌ای می‌گوید «دست گروه‌های تحت حمایت را از اسلحه پر کند».
 
برای جمهوری اسلامی، یک کشور، کلید رسیدن به آفریقا است. کشوری که در چند سال گذشته به آشوب و جنگ داخلی کشیده شد تا معادلات سیاسی در آنجا به نفع حاکمان تهران تغییر یابد. جمهوری اسلامی برای رسیدن به آفریقا باید یمن را در مدار خود نگاه دارد.
+32
رأی دهید
-5

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.