شاگرد آشپز یک رستوران وقتی فهمید صاحبکارش کارگر دیگری را به جای او استخدام کرده است نقشه ربودن او را اجرا کرد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن همسرش خبر داد. او گفت: شوهرم دیروز خانه را به قصد محل کارش که یک رستوران است ترک کرد. بعد از آن هر چه با تلفن همراهش تماس گرفتم پاسخ نداد و کم کم نگران شدم. همکارانش در رستوران هم از او خبری نداشتند. هوا که تاریک شد نگرانیام بیشتر شد با دوست و آشنایانمان تماس گرفتم اما آنها هم از همسرم خبری نداشتند.
آدم ربایی مسلحانه
با شکایت زن جوان تحقیقات پلیسی آغاز شد. در نخستین گام مأموران به سراغ بیمارستانها و مراکز درمانی رفتند اما از هوشنگ، مرد ناپدید شده خبری نبود. از آنجایی که مرد میانسال آخرین بار در مقابل خانهاش دیده شده بود، آنها به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل خانه هوشنگ پرداختند.
دوربینها راز ناپدید شدن مرد رستوران دار را برملا کردند. تصاویر نشان میداد مرد جوانی سوار بر خودرو پرایدش به کمین هوشنگ نشسته است. به محض خروج او از خانهاش در غرب تهران، مرد جوان از خودرو پیاده شده و با تهدید اسلحهای که در دست داشت هوشنگ را بهزور سوار خودرواش کرده است.
با بهدست آمدن این سرنخ شماره پلاک خودرو پراید بلافاصله استعلام و هویت راننده شناسایی شد. خودرو متعلق به مرد جوانی به نام وحید بود در ادامه بررسیها مشخص شد وحید، شاگرد رستوران و کمکآشپز است.
مأموران راهی خانه وحید شده اما مشخص شد که او همزمان با ناپدید شدن هوشنگ ناپدید شده است. با این احتمال که مرد جوان راهی شهرستان زادگاهش شده باشد، مأموران پس از هماهنگیهای لازم با بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت راهی شهرستان مورد نظر شدند.
72 ساعت بعد
در حالی که تیم جنایی راهی شهرستان مورد نظر شده بودند، هوشنگ خودش به پلیس رفت و گفت: 72 ساعت قبل توسط شاگرد مغازهام ربوده شدم و او مرا به خانه ویلاییشان در این شهر آورد. اما امشب خیلی ناگهانی وحید به سراغم آمد و مرا سوار خودرو کرد و پس از طی مسافتی مرا در محلی خلوت رها کرد و با کمک رهگذران خودم را به پلیس رساندم.
با آزادی گروگان، مأموران وحید را دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی پایتخت منتقل کردند. وحید در تحقیقات به آدم ربایی 72 ساعته اعتراف کرد و گفت: 10 سال برای هوشنگ کار میکردم و در این مدت تمام سعی و تلاشم را برای جلب رضایت صاحبکارم انجام میدادم تا اینکه پدرم چند روز قبل فوت کرد و من برای شرکت در مراسم خاکسپاری پدرم به شهرستان زادگاهم رفتم. اما زمانی که برگشتم یک نفر دیگر را جای خودم دیدم. هوشنگ بعد از 10 سال کار مرا نادیده گرفته بود و شخص دیگری را به جای من استخدام کرده بود.
او ادامه داد: از این ماجرا بشدت ناراحت شدم، غم از دست دادن پدرم از یک طرف و از دست دادن کار و بیمعرفتی که هوشنگ کرده بود، به قدری مرا عصبانی و ناراحت کرد که تصمیم به انتقام از او گرفتم. اصلیترین انگیزه من برای این آدم ربایی همین موارد بود. من سالها برای هوشنگ کار کردهام و از ساعت رفت و آمدش و مسیرهای ترددش باخبر هستم. روز حادثه در نزدیکی خانهاش به کمین نشستم و زمانی که او از خانهاش بیرون آمد تا سوار خودرواش شود و به محل کار برود، با ماشین راه را بر او سد کردم و با تهدید اسلحه او را سوار خودروام کردم.
او ادامه داد: برای اینکه در راه کسی شک نکند، داخل آبمیوه داروی بیهوشی ریختم و به او دادم که تمام مسیر خوابید بعد او را به خانه ویلایی که در شهرستان داشتیم منتقل کردم. با خودم فکر کردم بهتر است پولی هم از او بگیرم به همین خاطر هوشنگ را تهدید کردم که با مبلغی بالا زمین کشاورزیمان را که ارزش زیادی نداشت خریداری کند. در حال اجرای نقشهام بودم که متوجه شدم پلیس هویت مرا شناسایی کرده و در تعقیبم است بههمین دلیل او را رها کردم.
به دستور بازپرس سهرابی، متهم جوان در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.