مرد جوان که در یک تراژدی تلخ دست به قتل عام خانوادگی زده بود پس از 7 سال اعدام شد.
به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، عقربه ها ساعت 21 و 30 دقیقه 23 مهر 92 را نشان می داد که ماموران کلانتری 111 هفت چنار در جریان قتل عام خانوادگی در خیابان کمیل، خیابان تیموری قرار گرفتند و خیلی زود تیمی از ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس سپیده نامه در صحنه جرم حضور پیدا کردند.
قتل عام خانوادگی در خیابان تیموری
کارآگاهان با حضور صحنه جرم مشاهده کردند مادر خانواده زهرا 46 ساله، دختر 25 به نام پریسا و پسر 15 ساله به نام محمدرضا به قتل رسیدند و بررسی ها نشان از آن داشت که محمد رضا و مادرش با ضربات محکم به سرشان و دختر خانواده با خفه کردن به قتل رسیده اند.
حمیدرضا 47 ساله پدر خانواده که سناریوی قتل عام خانوادگی را به پلیس مخابره کرده بود در صحنه جرم هدف تحقیق قرار گرفت و به ماموران گفت: کارگر یک شرکت صنعتی و شب کار هستم، ساعت 5 عصر در حالیکه همسر و خانواده ام در خانه بودند از خانه خارج شدم و هیچ اطلاعی از قتل اعضای خانواده ام ندارم.
وی افزود: در محل کارم بودم که با خانواده ام تماس گرفتم اما هیچ یک از اعضای خانواده پاسخگو نبودند که نگران شده و با گرفتن مرخصی به خانه بازگشتم که با جسد اعضای خانواده ام روبرو شدم.
این ادعا در حالی بود که ماموران در بازرسی از خانه حمیدرضا پی بردند که علاقه زیادی به مطالعه کتاب و مجله های جنایی و پلیسی دارد.
تجسس های پلیسی ادامه داشت که کارآگاهان به سراغ پدربزرگ پریسا و محمدرضا رفتند و پدربزرگ خانواده عنوان کرد که نوه اش روز حادثه بعد از خرید کتاب های آموزشی و برای نگهداری از آنها به خانه من آمد و هنوز لحظاتی نگذشته بود که تلفن همراه پریسا زنگ خورد و بعد از آن پریسا ادعا کرد که پدرش از او برای پیدا کردن یک وسیله به خانه بازگردد که نوه ام به سرعت به خانه خودشان بازگشت.
اعتراف به قتل عام اعضای خانواده
حمیدرضا اصرار بر بیگناهی داشت که پدر خانواده در تناقض گویی هایش گرفتار شد و روز 6 آبان ماه به قتل اعضای خانواده اش اعتراف کرد.
مرد جوان در اعترافاتش گفت: با همسرم اختلاف زیادی داشتم و هربار که با او درگیر می شدم ، کتکش می زدم و پس از هربار درگیری و کتک کاری برای همسرم هدیه می خریدم و پس از دلجویی آشتی می کردم و در گذشته نیز همسرم را تهدید به قتل کرده بودم و حتی یکبار نیز در پارک چیتگر تصمیم به قتل گرفتم اما موفق نشدم.
وی افزود: روز حادثه با همسرم درگیر شدم که ناگهان صندلی را که زهرا روی آن نشسته بود هل دادم که همسرم به شدت روی زمین افتاد و سرش با پایه دوچرخه ورزشی برخورد کرد و سرش شکست، همسرم از من کمک می خواست که به اتاق دیگری رفتم و با برداشتن چوب دستی که برای صاف کردن پرده ها استفاده می کردیم شروع به ضربات محکم به سر همسرم کردم و زهرا در همان صحنه به کام مرگ فرو رفت.
پدر خانواده ادامه داد: تصمیم گرفته بودم فرزندانم را نیز به قتل برسانم، پسرم محمدرضا ساعت 14 بود که از مدرسه به خانه بازگشت و پرسید چرا مادرش خوابیده است؟ محمدرضا به سمت مادرش رفت تا پتو را از روی مادرش بردارد که با همان چوب دستی چند ضربه محکم به سر پسرم زدم که او نیز کنار مادرش روی زمین افتاد.
وی افزود: ساعت 4 بود که با دخترم پریسا تماس گرفتم و از او خواستم که سریع به خانه بازگردد و چون می دانستم وارد خانه شود با جسد مادر و برادرش روبرو می شود بهب هانه جابجا کردن وسایل او را به پشت بام خانه کشاندم و وقتی پریسا به پشت آمد، طناب را دور گردنش انداختم و او را خفه کردم و سپس جسد پریسا را به داخل اتاق خواب خودش منتقل کردم.
عامل قتل عام خانوادگی گفت: برای صحنه سازی داخل خانه را بهم ریختم و چوب دستی را نیز به بالای پشت بام انداختم و ساعت 5 عصر سوار بر خودرویم به محل کارم رفتم و سپس به خانه ام زنگ زدم و به همکارانم گفتم کسی جواب تلفن نمی دهد و نگران هستم و با گرفتن مرخصی به خانه بازگشتم و سپس به کمک 2 تن از همسایه ها در خانه را باز کردیم و با جسد اعضای خانواده ام روبرو شده و در ادامه پلیس را با خبر کردیم.
درخواست قاتل برای قصاص شدن
7 سال از ماجرای قتل عام خانوادگی گذشت حمیدرضا در دادگاه کیفری پیش روی قضات دادگاه گفت: من باید قصاص شوم، اگر اولیای دم پول دیه و تفاضل را ندارند بدهند من حاضر هستم از این دیه گذشت کنم چون من مستحق به اعدام هستم و فقط اولیای دم فقط از صمیم قلب مرا ببخشند و حلالم کنند.
وی افزود: در این سالها عذاب وجدان داشتم و دیگر تحمل این وضعیت را ندارم و می خواهم هر چه زودتر اعدام شوم تا شاید اولیای دم مرا ببخشند و حلال کنند.
قاتل خانوادگی اعدام شد
عامل قتل عام خانوادگی از سوی دادگاه به قصاص محکوم شد و در نزدیکی چوبه دار قرار داشت تا اینکه روز چهارشنبه 29 بهمن ماه امسال مرد جوان در زندانی رجایی شهر کرج پای چوبه دار رفت و حکم اعدام به اجرا در آمد.