سرقت فرش های نفیس از خانه پدری

زن مطلقه که از بدرفتاری‌های پدر ثروتمندش ناراحت بود در اقدامی کینه جویانه فرش‌های گرانقیمت او را از انباری سرقت کرد.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 30 بهمن مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از سرقت فرش و تابلوفرش‌های نفیس از انباری خانه پدری اش شکایت کرد و گفت: پدرم فروشنده تابلو فرش و فرش‌های نفیس است اما به خاطر شیوع کرونا، مدتی مغازه‌اش را تعطیل کرد و بعد هم برای امنیت بیشتر تعدادی از فرش‌ها را به خانه بردیم و در انباری نگهداری می‌کردیم. پدرم خانه‌ای چهار طبقه در شمال تهران دارد که خودش ساکن یکی از طبقات است و من و دو برادر دیگرم نیز در سه طبقه از همان خانه زندگی می‌کنیم.

او ادامه داد: چند وقتی است که متوجه سرقت تابلو فرش‌ها و فرش‌های نفیس از انباری خانه پدری شده‌ایم. چون من و برادرانم نیز داخل مغازه کار می‌کنیم؛ بعد از ناپدید شدن فرش‌ها و تابلوها ابتدا به برادران دیگرم ظنین بودم اما وقتی متوجه شدیم هیچ کدام از ما در این کار دخالت ندارد احتمال سرقت مطرح شد. با این حال سرقت هم باید کار یک آشنا باشد چرا که در انباری سالم است و هر که بوده کلید داشته است و چون غیر از ما سه برادر و پدرمان خواهرم سوسن هم کلید انباری را دارد به او ظنین هستیم. ضمن اینکه سوسن مدت هاست با پدرم اختلاف دارد.
ازدواج ناموفق
با شکایت مرد جوان، تحقیقات به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت آغاز شد و در بررسی‌های صورت گرفته، مدارکی به‌دست آمد که نشان می‌داد، سوسن در این سرقت سریالی دست دارد. بدین ترتیب زن جوان بازداشت شد و در تحقیقات اولیه به سرقت از خانه پدری اعتراف کرد.

او گفت: دو سال قبل بعد از اینکه در فضای مجازی با پسری به‌نام پیمان آشنا شدم به خواستگاری‌ام آمد. فکر می‌کردم او پسری تحصیلکرده و ثروتمند است چون همیشه عکس‌هایی از خودش در اینستاگرام می‌گذاشت که سرو وضعی شیک داشت و کنار خودروهای مدل بالا بود. اما پدرم از همان روز اولی که پیمان را دید از او خوشش نیامد و به من گفت این پسر لیاقت تو را که دختری تحصیلکرده و زیبا و ثروتمند هستی، ندارد.

سوسن ادامه داد: با وجود مخالفت‌های پدرم با اصرار خودم ازدواج کردیم اما بعد از مدتی متوجه شدم پیمان یک کلاهبردار حرفه‌ای است که با زنان و دختران زیادی ارتباط داشته و به بهانه ازدواج پول و طلاهایشان را گرفته و کلاهبرداری می‌کند. وقتی به او اعتراض کردم گفت که قصد داشته از من هم کلاهبرداری کند اما زمانی که متوجه وضع مالی خوب پدرم شده، برای تصاحب پول بیشتر با من ازدواج کرده است. وقتی این حقیقت برایم فاش شد تصمیم به طلاق گرفتم. بعد هم قبل از اینکه طلاق بگیرم یک روز که به خانه رفتم متوجه سرقت پول و طلا و جواهرات و اموال با ارزش خانه شدم. هرچند که مطمئنم کار پیمان بوده اما منکر شد و گفت دزد به خانه مان زده است.

سوسن در ادامه گفت: وقتی از پیمان جدا شدم به خانه پدرم برگشتم اما او رفتار سردی داشت و با من برخورد خوبی نکرد. پدرم گفت چون قبل از ازدواج به تو هشدار داده بودم حالا نمی‌توانم تو را ببخشم. بعد هم مرا از خانه‌اش بیرون کرد. هر چه اصرار کردم که برادرهایم هر کدام در یک واحد از این ساختمان زندگی می‌کنند و یک واحد هم برای زندگی به من بدهد، او قبول نکرد. می‌گفت جهیزیه و طلاهایی که به تو دادم ارزشش کمتر از یک خانه نبوده و تو همه را ازدست دادی.

زن جوان ادامه داد: من که کینه پدرم را به دل گرفته بودم تصمیم به انتقام گرفتم. از قبل کلید انباری خانه و مغازه‌ها را داشتم. با کلیدی که پدرم به من داده بود، در زمانی که می‌دانستم کسی داخل خانه نیست، به انباری می‌رفتم و تابلو فرش و فرش‌های نفیس را سرقت می‌کردم. بعضی از تابلو فرش‌ها را فروختم، گرچه نیاز به پول نداشتم اما چون جایی برای نگهداری نداشتم آنها را فروختم. چند تخته از فرش‌ها نیز در خانه‌ام بود که هنگام دستگیری پیدا شدند.

با اعتراف زن جوان به سرقت او روانه بازداشتگاه شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
+6
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.