سرباز بابلی از سیلی های بازپرس می گوید

سال 1365در پاسگاهی در زنجان سرباز بودم دروقت نگهبانیم چند نفری با هم به پاسگاه مراجعه کردن, هیچ کدامشان را نمی شناختم خواستن داخل پاسگاه شوند تا ریس پاسگاه راببینن من از انها خواستم دم در حیات منتظر باشند تا به ریس پاسگاه خبر دهم , وقتیکه به ریس پاسگاه گفتم که چندین نفر میخواهند اورا ملاقات کنن به من دستور داد زود برم انها را همان جلوی در حیات نگاه دارم تا خودش انها را به داخل پاسگاه می اورد . وقتیکه برگشتم یکی از انها گفت حالا میتوانیم داخل شویم گفتم نه صبر کنید ریس پاسگاه خودش میاید ان نفرگفت می دانی ما کی هستیم من هم گفتم نه , گفت من استاندار زنجان هستم پس بگذار داخل شویم گفتم هرکسی هستید باش من از ریس پاسگاه دستور میگیرم در همین هنگام ریس پاسگاه و منشی امدن با احترام نظامی از انها خواستند وارد پاسگاه شوند بعدا" نه اینکه تنبیه و سرزنش نشدم بلکه همان استاندار در خواست 10 روز مرخصی تشویقی برایم کرد. البته فرق حالا با سال1365 این است ان زمان خیلی از مقامات با سوادتر بودن ولی حالا همه با مدرک جعلی به پست و مقام رسیدن !