نابغه هزار چهره با ترفندهای مختلف طعمههایش را سرکیسه میکرد. او در مترو با معرفی خود بهعنوان فرزند یکی از تهیهکنندگان، کارگردانان، یا کاپیتان و مربی تیمهای فوتبال، نقشههای خود را اجرایی میکرد. متهم با همین شگرد، یکمیلیارد سرقت کرد.
در مترو معرکه میگرفت خود را فرزند یکی از آدمهای مشهور معرفی یا ادعا میکرد نقش مهمی در دفتر وزرا یا نمایندگان مجلس دارد. مرد هزار چهره بود. هربار یک نام جدید انتخاب میکرد و مسافران مترو را سرکیسه میکرد. فضاسازی میکرد و با ایجاد یک جو خاص احساسات مردم را برمیانگیخت. خود را همهکاره میدانست. وانمود میکرد از پس هر کاری بر میآید. تنها شرطش اعتماد بود. باید اعتماد میکردند تا مرد معرکهگیر نقش مجرمانه خود را اجرا میکرد.
«میخواهم اقداماتی انجام بدهم اما شرط اصلی این است که شما مردم به من اعتماد کنید.» با این جمله مسافران را جذب میکرد. مسافرانی که قفل مشکلات زندگیشان را در دستان این مجرم هزار چهره میدیدند. اعتماد میکردند اما پول، کیف، گوشی و مدارکشان را از دست میدادند.
نخستین شکایت
پرونده این سرقتهای سریالی در مترو با شکایت یک سرباز به جریان افتاد. سرباز جوانی که برای حل مشکلش به متهم هزار چهره اعتماد کرده بود. او به این سرباز گفته بود میتواند ترتیبی دهد تا دوران خدمتش را در شهر خود و در کنار خانوادهاش بگذراند، اما در ابتدا این سرباز باید نشان میداد که به این مرد اعتماد دارد.
شرط مرد هزار چهره همین بود. نقشهاش را یکبهیک اجرا میکرد. برای هر طعمهاش نقشهای درخور میکشید. نقشهای برای گوشی یا لپتاپ یا مدارک و پول. برای این سرباز هم نقشهای از قبل تعیین شده طراحی کرده بود.
«گوشی تلفن همراهت را به من قرض بده تا به آن سمت خیابان بروم و بیایم تا مطمئن باشم به اندازه یک گوشی موبایل به من اعتماد داری.» سرباز هم که فکر میکرد قرار است در محل سکونتش دوران خدمت را به پایان ببرد، گوشی تلفن همراهش را به او داد. همین هم شد سرقت گوشی کلید خورد. مجرم گوشی را برداشت و رفت.
پرونده سرقتهای سریالی
پرونده سرقت از مسافران مترو هرروز سنگینتر میشد. متهم هرروز طعمه جدیدی را انتخاب میکرد و نقشه سرقتش را اجرایی میکرد. تعداد شکایتها به 83 رسیده بود.
دستگیری متهم در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفته بود تا اینکه شاکیان توانستند چهره متهم را در مقر پلیس ترسیم کنند. مشخص شد متهم یک مجرم سابقهدار است که پیش از این هم دست به سرقت زده بود.
با انتشار تصویر متهم در کلانتریها ماموران نقطهبهنقطه به دنبال ردی از متهم بودند. تا اینکه عوامل پلیس گشت نامحسوس آگاهی مترو این مرد 33 ساله را شناسایی و دستگیر کردند.
دومین شیوه متهم
متهم در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد، اما این تنها شیوه این مرد سارق نبود. او البته شیوه دیگری نیز برای سرقت داشت. او بعد از بررسی آگهیها در فضای مجازی در حجم زیاد اقدام به خرید خرما یا برنج میکرد. بعد به فروشنده اعلام میکرد که این حجم اقلام را با یک باربری به محل موردنظرش بفرستد تا در آنجا به صورت نقدی پولش را تسویه کند.
فروشنده هم خرما یا برنج را در حجم زیاد بار میزد و به محل موردنظر سارق میفرستاد. وقتی خرماها به محل موردنظر میرسید به همان انبار مراجعه میکرد. همان سناریوی سرقت از مترو را روی کارگر انبار نیز پیاده میکرد. بار دیگر خود را داماد، برادر یا پسر یک فرد معروف معرفی میکرد. سر کارگر وقتی گرم میشد او بار را داخل وانت میگذاشت و در فرصت مناسب متواری میشد.
89 شاکی در پرونده
این سارق با این شگرد تاکنون سه محموله 60میلیون تومانی، خرما و سه محموله صدمیلیون تومانی نیز برنج سرقت کرده است.
متهم 33 ساله، 83 شاکی و 6 شاکی در زمینه خرید اقلام خوراکی برنج و خرما دارد و ارزش کالاهای سرقتی نیز حدود 10میلیارد ریال برآورد شده است.