سگ‌های خانگی، گونه‌ای تکامل‌یافته‌ از گرگ‌های سیبری در عصر یخبندان

در آخرین عصر یخبندان با کمبود غذا، برخی گرگ‌ها درپی استخوان‌های دورریز خوراک انسان‌، شروع به رفت‌و‌آمد اطراف اردوگاه‌های بشر کردندپژوهش‌های جدید علمی نشان می‌دهد که ریشه سگ‌، حیوان چهارپایی که انسان دوستی بهتر از آن ندارد، به گرگ‌های سیبری می‌رسد.

تا پیش از این، دانشمندان فقط می‌دانستند که سگ‌ها حاصل تکامل جمعیت گرگ‌ها در جایی در آسیا یا اروپا بوده‌اند؛ اما پژوهش‌های جدید اینک تاریخ تقریبی و منطقه خاصی را که این تحول در آن رخ داده، مشخص کرده است.

ترکیبی از آزمایش ژنتیک و شواهد باستان‌شناسی نشان داده است که هر سگ خانگی، چه از نوع سگ‌ پاکوتاه یا از نوع سگ مینیاتوری چوواوا، و چه از نژاد سگ ژرمن‌شپرد یا از هر نوع سگ دیگر در جهان، عقبه‌اش در حدود ۲۱هزار سال قبل از میلاد به گرگ‌های خاکستری در شرق سیبری می‌رسد.

علاوه‌بر این، دانشمندان بر این عقیده‌اند که احتمالاً اهلی‌سازی اولیه آن‌ها کاملاً به‌صورت طبیعی رخ داده و عمداً توسط بشر هدایت نشده است.

این تحقیقات باستان‌شناسی و آزمایش‌های ژنتیک که به تازگی به قلم  دانشمندان بریتانیایی، آمریکایی و فرانسوی در مجموعه مقاله‌های آکادمی ملی علوم ایالات متحده آمریکا منتشر شده، حاکی از آن است که رابطه نزدیک بین سگ و انسان در ابتدا به دلیل چالش‌های آب‌وهوایی ایجاد شد.

در اوج آخرین عصر یخبندان (حدود ۲۱ تا ۱۷هزار سال قبل از میلاد)، دمای زمین و میزان بارندگی در سیبری به‌حدی کاهش یافت که بسیاری از طعمه‌های معمولی گرگ‌ها (حیوان‌هایی مانند گوزن شمالی، آهوی مشکین، اسب وحشی، گاومیش کوهان‌دار و غیره) یا کاملا منقرض شدند، یا جمعیتشان به‌شدت کاهش یافت. به نظر می‌رسد این امر باعث شده که برخی از گرگ‌ها به‌ناچار، درپی استخوان‌های دورریز خوراک انسان‌ها، شروع به رفت‌و‌آمد در اطراف اردوگاه‌های انسان‌ها کرده باشند.

گرگ‌ها توانایی بالایی برای یادگیری سریع مهارت‌های تازه و ارتقای تخصص‌های جدید در روابط بینابینی و رفع نیازها دارند که می‌تواند به نسل‌های بعدی آن‌ها هم منتقل شود. از منظر «اقتصاد و فرهنگ» اجتماع‌های جانوری، گرگ‌هایی که در چنین تبارهایی متولد می‌شوند، فقط با گرگ‌هایی جفت می‌شوند که دارای همان مهارت‌ها و پیش‌زمینه‌ها باشند.

شواهد ژنتیکی نشان می‌دهد که در نتیجه، پس از ده‌ها نسل، ژن‌های آن‌ها (متفاوت از گروه‌های دیگر گرگ‌ها با فرهنگ‌ها و مهارت‌های مختلف) شروع به خوشه‌بندی میکند.

این دقیقاً همان چیزی است که به نظر می‌رسد برای آن گرگ‌های خاکستری سیبری رخ داده است، و نسل‌های بعدی آن‌ها به‌تدریج به گونه «سگ» تکامل یافته‌اند.

دکتر آنجلا پری، باستان‌شناس دانشگاه دورهام که هدایت تیم بین‌المللی نویسندگان این پژوهش بی‌سابقه را برعهده داشته است، می‌گوید: «رخ دادن روند اهلی‌سازی سگ در سیبری، به بسیاری از سوالاتی که ما همیشه درباره ریشه روابط انسان و سگ داشته‌ایم‌، پاسخ می‌دهد.»

با پیشرفت این روند در طول قرن‌ها، به نظر می‌رسد که گرگ‌ها به‌تدریج برخی از مهارت‌های شکارگری خود را از دست داده‌اند و طی صدها نسل‌، با فرایند انتخاب طبیعی، توانایی فیزیکی و فنی آن‌ها برای شکار تحلیل رفته است.

در نتیجه، به نظر می‌رسد که آن‌ها برای منابع غذایی خود به‌شکل فزاینده‌ای به انسان وابسته شدند. در عالم واقع نیز باستان‌شناسان روسی در حفاری اردوگاه‌های انسان‌ها در عصر حجر در سیبری، رد دندان‌های گرگ را بر استخوان‌های دورریز خوراک‌های انسان‌ها یافته‌اند.

دانشمندان اکنون بر این باورند که وقتی آن زمان گرگ‌ها شروع به خوردن از دورریز انسان‌ها کردند (دقیقاً مانند روباه‌های شهری امروز که در سطل‌های زباله به جست‌وجوی غذا می‌روند)، بدون شک انسان‌ها آن‌ها را عامل مزاحم و تهدید بالقوه قلمداد می‌کردند.

اما آن گرگ‌ها ضمن تثبیت حضور خود، برمبنای غریزه برای محافظت و حفظ منابع غذایی جدیدشان، شروع کردند به دور نگاه داشتن سایر گرگ‌ها و موجودات دیگرِ شکارچی از انسان‌هایی که تأمین‌کننده منابع غذایی ‌آن‌ها بودند. بنابراین، بدون هیچ گونه تربیتی ازسوی انسان‌ها، گرگ‌ها به‌شکل خودکار به محافظان غیررسمی اردوگاه‌های انسان‌ها تبدیل شدند. دست‌کم اگر هر متجاوز بالقوه (انسانی یا حیوانی) به اردوگاه نزدیک می‌شد، به‌علت حس بویایی و شنوایی قوی‌ترشان، بسیار جلوتر از انسان‌ها متوجه می‌شدند و زوزه می‌کشیدند. درنتیجه، به نظر می‌رسد که یک رابطه سودمند متقابل بین انسان‌ها و گرگ‌هایی که از پسماند آن‌ها تغذیه می‌کردند، ایجاد شد.

پژوهشگران می‌گویند که این رابطه دوسویه و هم‌افزا (تأمین امنیت در برابر غذا) در دیگر حوزه‌‌ها نیز در میان حیوانات وجود دارد. در واقع، حتی امروزه نیز گرگ‌های شکارچی که گله‌های گوزن شمالی را در کانادا همراهی می‌کنند، از حمله گرگ‌های دیگر به آن‌ها جلوگیری می‌کنند.

تنها پس از آن‌که رابطه دوسویه  بین گرگ و انسان تثبیت شد (و پس از ایجاد تغییرات رفتاری ناشی از تغییرات ژنتیکی شدید) بود که انسان‌های ماقبل تاریخ قادر شدند تا به اهلی‌سازی گونه‌های اولیه سگ‌ برای سایر نقش‌ها، مانند کمک به انسان‌ها برای شکار و کشیدن سورتمه بر روی یخ اقدام کنند. مانند اجداد گرگ آن‌ها، این توانایی‌های گونه‌ اولیه سگ‌ برای یادگیری مهارت‌های جدید و انتقال آن به نسل‌های بعدی بود که آن‌ها را به نامزدهای ایده‌آلی برای نقش‌های اقتصادی ویژه بدل کرد. تفاوت در این بود که این بار، این نقش‌ها را اربابان انسانی‌شان به آن‌ها آموخته و اختصاص داده بودند.

پژوهش‌های دانشمندان دانشگاه‌های دورهام، آکسفورد، مونیخ، کپنهاگ، ایلینوی و دانشگاه متودیست جنوبی در تگزاس نشان می‌دهد که اهلی‌سازی احتمالاً از هزاره سیزدهم قبل از میلاد آغاز شده است. مطمئناً در آن زمان انسان‌ها هرجا مهاجرت می‌کردند، سگ‌هاشان را نیز با خود می‌بردند.

از منظر باستان‌شناسی و ژنتیک، اولین شواهد احتمالی حضور سگ‌ها در اروپا و آمریکای شمالی مربوط به حدود ۱۳هزار سال قبل از میلاد است.

در واقع می‌توان پنداشت که پخش‌شدن بسیار سریع انسان‌ها در آمریکای شمالی در آن زمان، دست‌کم از نظر سرعت، احتمالاً به‌واسطه اهلی‌سازی سگ و حمل‌ونقل سریع سورتمه توسط سگ‌ها رخ داده باشد. باستان‌شناسان روسی به‌تازگی بقایای سورتمه‌های عصر حجر را که سگ‌ها آن را می‌کشیدند، در سیبری کشف کرده‌اند.

یکی از نویسندگان مقاله، گرِگر لارسون، استاد دانشگاه آکسفورد، می‌گوید: «تاریخ سگ و انسان کاملاً درهم‌تنیده است. تکامل سگ به موازات تاریخ بشریِ ما توسعه یافته است و شواهد این مسأله به‌وضوح در اقصی نقاط جهان یافت می‌شود.»

تا هزاره ۱۳ پیش از میلاد، پیوند سگ و انسان چنان نزدیک شده بود که انسان‌ها برای سگ‌هاشان هم مراسم خاکسپاری می‌گرفتند. اولین گورهای شناخته‌شده سگ‌ها که مربوط به آن دوران است، در آلمان پیدا شده است. از هزاره ششم پیش از میلاد در اسکاندیناوی، جنوب شرقی ایالات متحده آمریکا و شمال ژاپن، سگ‌ها با متعلقات دنیایی خود برای استفاده در زندگی پس از مرگ، دفن شده‌اند.

دکتر پری، باستان‌شناس دانشگاه دورهام، می‌گوید: «آن‌ها اعضای باارزشی برای جامعه‌های انسانی بودند و به‌نظر می‌رسد که تقریباً در حد انسان به حساب می‌آمدند. در واقع شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهد که صاحبان آن‌ها اغلب با سگ‌ها مانند انسان رفتار می‌کردند.»

اما هزاران سال قبل، اولین «صاحبان سگ» در جهان، در سیبری عصر حجر، دوستان چهارپای نویافته‌شان را چه می‌نامیدند؟

امروزه، هر زبانی در جهان کلمه خاص خود را برای سگ دارد. به شکل خارق‌العاده‌ای، از دل همین تنوع می‌‌توان نشانه‌هایی را یافت که در سیبری عصر حجر در حدود ۱۵ تا ۲۰هزار سال پیش برای سگ‌ها چه کلمه‌ای استفاده می‌شد.

نکته قابل توجه این است که در تعداد نامعمول زیادی از زبان‌های مدرن اصلی (حدود ۲۸ درصد از ۲۵۰ زبان برتر جهان)، کلمه سگ با k (یا صدای معادل آن) آغاز می‌شود. در بیشتر موارد پس از آن یک مصوت (معمولاً u یا a) می‌آید که به نوبه خود به یک صامت (معمولاً r یا n) ختم می‌شود.

این الگو در سراسر جهان از اروپا تا چین و از عربستان سعودی تا آمریکای شمالی، در تعداد زیادی از گروه‌های مختلف زبانی وجود دارد؛ از زبان‌های سلتیک، لاتین، زبان‌های شمال هند و دراویدی گرفته تا فینو-اوگری و ترکی، و از زبان‌های سامی گرفته تا برخی زبان‌های استرونیایی و پولینزیایی و برخی از گویش‌های چینی، و بسیاری از زبان‌های دیگر مانند هوسایی، بلغاری، آلبانیایی، تبتی، اینوئیتی، تلینگیت، توکاریایی، اوسِتیایی، نیوخ (منچوریایی)، لامپونگ (سوماترایی جنوبی) و بسیاری زبان‌های دیگر.

علاوه بر این، صداهایی مانند ch که k اغلب به آن تکامل می‌یابد، به عنوان صداهای اولیه در بسیاری از کلمات dog در زبان‌های بومی در آمریکای جنوبی و جاهای دیگر، یعنی زبان‌هایی که k اولیه در آن‌ها نیست، وجود دارد.

با این پدیده جهانی استفاده از واژه‌هایی که با k یا صدای مشابه آغاز می‌شوند، برای نامیدن سگ، می‌توان حدس زد که کلمه اصلی عصر حجر در سیبری برای اولین سگ‌ها ممکن است چیزی شبیه kur یا kura یا kuru بوده باشد. این کاملاً شبیه واژه دیگری در زبان انگلیسی‌ برای سگ است که مورد علاقه شکسپیر بود؛ یعنی همان cur.

در بسیاری از زبان‌های دنیا، کلماتی برگرفته از صدای سگ‌ها وجود دارد. ممکن است که کلمه اصلی سیبریایی برای سگ (بالقوه، kur یا kura یا چیزی شبیه به آن) با تقلید از صدای زوزه این دوستان چهارپای ما خلق شده باشد. در واقع، به نظر می‌رسد که این کلمه cur شکسپیر برای سگ، در یک واژه قدیمی در زبان وایکینگ‌ها برای  توصیف صدای زوزه سگ ریشه داشته باشد.

دکتر فیلیپ شاو، زبان‌شناس تاریخی از دانشگاه لستر، می‌گوید: «فرکانس k به عنوان صدای اولیه در واژه‌های استفاده‌ شده برای سگ‌ها در سراسر جهان، بسیار چشمگیر است. این امر این احتمال را مطرح می‌کند که کلمه اصلی برای نامیدن سگ در ماقبل تاریخ، با این صدا آغاز شده باشد.»

او می‌افزاید: «در واقع‌، می توان تصور کرد که کلمه اصلی با تقلید  از صدای سگ ساخته شده است.»

اینک دیگر نشانی از اولین سگ‌های ماقبل تاریخ باقی نیست؛ اما به لطف تداوم زبانی، زوزه اصلی آنها احتمالاً، به تعبیری، امروز نیز در بین ما هست
+2
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.