مهناز علیزاده، فیلم‌بردار فیلم نسرین ستوده سرگردان در برزیل: مرا نجات دهید

ایران وایر - میلاد پورعیسی : «مهناز علیزاده»، تصویربردار مستند «نسرین» حالا ماه‌ها است بعد از ورود غیرقانونی به کشور برزیل، دچار مشکلات حقوقی شده است.

مستند نسرین، فیلمی درباره زندگی حرفه‌ای و خانوادگی «نسرین ستوده» (وکیل و فعال حقوق بشر زندانی در ایران) است که چندی پیش در رسانه‌ها به نمایش درآمد.

مهناز علیزاده پس از تهدیدهای امنیتی از سوی حکومت، ایران را به مقصد کانادا ترک کرد اما قاچاق‌بری که او را در اختیار داشت، مورد پی‌گرد قضایی پلیس امریکا و اینترپل گرفت و بازداشت شد.
 
«رضا سهامی» که آشنایی خانوادگی با علیزاده داشت، در مسیر او قرار گرفت و باعث بازداشت و اتهام دست داشتن در قاچاق انسان به این تصویربردار ‌شد. حالا مهناز علیزاده دچار مشکلات حقوقی شده است و در برزیل به سر می‌برد. او در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، ضمن روایت آن‌چه از سر گذرانده، درخواست کمک کرده است.
 
***
 سفر از تهران به اکوادور، پرو و بعد برزیل، بازداشت و زندان، سرنوشتی نامعلوم را برای مهناز علیزاده رقم زده است. او فارغ‌التحصیل «دانشگاه سینما و تئاتر» با گرایش فیلم‌برداری است و جوایز مختلفی از جشنواره‌های گوناگون دریافت کرده و آخرین فعالیتش، همکاری با وب‌سایت خبری «روزآروز» بوده است.
همکاری او با نسرین ستوده، به دوران «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان» در اواسط دهه ۷۰ برمی‌گردد. اما حالا به اتهام دست داشتن در قاچاق انسان، در برزیل سرگردان است.
 به روایت مهناز علیزاده، نخستین عکس‌ها و فیلم‌هایی که از نسرین ستوده در مستندهای مختلف منتشر شده، کار او هستند. این فیلم‌بردار از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ مشغول ساخت مستند نسرین بوده است و بنا به تشخیص ستوده، قرار بود که به خاطر شرایط امنیتی حاکم بر ایران، هیچ‌کدام از اعضای گروه ساخت این مستند او را نشناسند.
علیزاده در دادگاه‌هایی که ستوده از موکلانش دفاع می‌کرد، برای عکاسی و فیلم‌برداری حاضر می‌شد. اما وقتی تهدیدات امنیتی شدت گرفتند، علیزاده همکاری خود را با این پروژه قطع کرد و فیلم‌بردار دیگری جایگزین او شد.
 
علیزاده در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، به سابقه تهدیدهای امنیتی حکومت پرداخت: «پیش از شروع تدوین فیلم و در مراحل فیلم‌برداری، نهادهای اطلاعاتی به اشکال مختلف من را تهدید می‌کردند. وقتی برای فیلم‌برداری فیلم نسرین در خودرو بودیم، بارها خودروهای دیگر برای‌مان مزاحمت ایجاد کردند. از سوی موکلان خانم ستوده برای او پیام می‌فرستادند که اگر ساخت فیلم را متوقف نکنیم، من را بازداشت می‌کنند. در پی همین تهدیدها بود که همکاری من با این پروژه متوقف شد.»
 
  علیزاده  که در جریان «جنبش سبز»، در سال ۱۳۸۸ بازداشت شده بود و حکم دو سال حبس تعلیقی به همراه جریمه نقدی دریافت کرده بود وقتی در آذر ۱۳۹۸ تهدیدها به اوج خود می‌رسند، تصمیم به خروج از ایران می‌گیرد.
درست در همین زمان، زندگی او به «رضا سهامی» گره می‌خورد: «از طریق دوستم و برادرش "بهمن" به او وصل شدم. او بارها گفته بود که در حوزه مهاجرت و تهیه ویزای کانادا فعالیت دارد. من هم درخواست ویزای توریستی کردم و تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم.»
 
توافق علیزاده و سهامی به این شکل بود که او ابتدا به قطر، بعد اکوادور و سپس کانادا برود. اما سرنوشتی دیگر در انتظارش بود. درست ۱۸ دی ۱۳۹۸، چند ساعت پس از شلیک موشک‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای اوکراینی، مهناز علیزاده از تهران به قطر پرواز کرد و پس از چند ساعت انتظار و پروازی دوباره، به اکوادور رسید: «با رسیدن به اکوادور، به طرز باورنکردنی رفتار رضا سهامی تغییر کرد و چهره‌ دیگری از خود نشان داد. قرار بود تنها پنج هزار دلار از کل مبلغ ۱۲ هزار دلاری را بابت دستمزدش، پیش از رسیدن به کانادا دریافت کند. اما به محض آن‌که به اکوادور رسیدیم، گفت اگر کل مبلغ را همان‌جا پرداخت نکنم، در همان کشور باقی خواهم ماند. خانواده‌ام به زحمت توانستند مبلغ مورد نظر را برای سهامی ارسال کنند. ولی باز هم با بهانه و بدقولی جدیدی روبه‌رو شدم. من پاسپورت قانونی داشتم اما این فرد می‌خواست من را با پاسپورت جعلی و غیرقانونی به کانادا بفرستد. می‌دانستم افرادی که با پاسپورت جعلی توسط او از مرز رد می‌شوند، دستگیر و دیپورت می‌شوند، برای همین نمی‌خواستم ریسک عبور غیرقانونی از مرز را بپذیرم.»
 
از همان زمان، علیزاده شروع به جمع‌آوری اطلاعات درباره روابط سهامی می‌کند تا به پلیس ارایه دهد. سه ماه را در اکوادور می‌ماند تا بلکه راه جدیدی برای رفتن به کانادا پیدا شود: «در همان اکوادور متوجه شدم که پلیس امریکا و اینترپل به دنبال دستگیری او بوده‌اند. جعل اسناد و قاچاق انسان تنها دو مورد از تخلفات او بودند. همین فعالیت‌ها باعث شده بودند که مسافران سهامی بارها در کشورهای مختلف قاره امریکای جنوبی دستگیر و با رشوه آزاد شوند.»
 
بازداشت تعداد بسیاری از مسافران سهامی در مرز اکوادور و کانادا باعث می‌شود که این قاچاق‌چی انسان مسیر حرکت علیزاده و چند مسافر دیگر را تغییر دهد و آن‌ها را از مرز زمینی به پرو برساند تا از آن کشور راهی کانادا شوند. آن‌ها به پرو رسیدند اما وقتی می‌خواستند با پاسپورت‌های جعلی به کانادا بروند، پلیس سهامی و چند مسافر را دستگیر کرده بود. به گفته علیزاده، بعد از مدت کوتاهی سهامی آزاد می‌شود.
 
علیزاده شش ماه هم در پرو ماندگار می‌شود: «همه‌گیری ویروس کرونا شروع شد و کنترل‌های مرزی شدت پیدا کرد. در پرو تلاش کردم درخواست پناهندگی خود را به دفتر کمیساریای عالی پناهندگان ارایه دهم اما سهامی که متوجه این تصمیم شده بود، به زور مانع از این اقدام شد. این‌بار سهامی از ما خواست که با او به برزیل برویم. در برزیل پلیس مرزی ما را دستگیر کرد و با این بازداشت، بحران من به اوج خود رسید.»
 درست در همین لحظه است که سرنوشت علیزاده به اتهام قاچاق‌بری سهامی گره می‌خورد: «درست لحظه بازداشت، سهامی گوشی تلفن همراه خود را در کیف من انداخت. بعد از بازداشت، پلیس مدرکی علیه سهامی پیدا نکرد. تمامی مدارک در همان گوشی بودند. سهامی آزاد شد و ما در بازداشت پلیس فدرال ماندیم. هشت روز بعد مدارک او را در کیف من پیدا کردند. بقیه مسافران که با پاسپورت اسرائیلی وارد برزیل شده بودند، به پلیس گفتند که رضا سهامی را نمی‌شناسند و در نتیجه از کشور اخراج شدند. اما من به اتهام همکاری با سهامی، به همراه خودش به دادگاه فراخوانده شدیم.»
 
تاکنون تلاش‌های علیزاده برای اقناع دستگاه قضایی به بی‌گناهی خود در این پروسه و تاکید بر قربانی بودن، نتیجه‌ای به همراه نداشته است: «۵۰ روز بدون در اختیار داشتن وکیل و بدون برقراری ارتباط و محروم از هرگونه امکانات بهداشتی، در یکی از زندان‌های برزیل بودم تا آن ‌که اکتبر ۲۰۲۰ به شکل عجیبی با قید وثیقه‌ای یکسان، هر دو از زندان آزاد شدیم تا دادگاه برگزار شود. پس از آزادی، فعالان و نهادهای حقوق بشری تلاش کردند جلوی برگرداندن من به ایران را بگیرند. بسیاری از دوستان که سهامی را می‌شناختند، به قوه قضاییه برزیل شهادت دادند که من نه همکار بلکه مشتری او بوده‌ام.»
 
با این وجود، علیزاده هم‌چنان مقابل دادگاه برای متقاعد کردن دستگاه قضایی برزیل درباره عدم همکاری با سهامی مستاصل شده است: «سهامی در برزیل روابط بسیار گسترده‌ای دارد که شامل وکلای گران‌قیمت هم می‌شود. او با دستگاه قضایی کشورهای امریکای جنوبی آشنایی کامل دارد و من مانده‌ام با حس ناامنی جانی و مالی. اصلا احساس امنیت ندارم و متاسفانه نهادهای بین‌المللی به این مساله توجهی نشان نمی‌دهند. این‌جا حتی اجازه کار ندارم و همه اموالم، از جمله گوشی همراهم را پلیس ضبط کرده است. طلاها و لباس‌هایم نزد سهامی مانده‌اند و برای امرار معاش، خانواده‌ام و برخی از دوستانم کمک می‌کنند. حتی دفترچه بیمه و داروی افسردگی من هم دست پلیس است و نمی‌توانم دارو تهیه کنم. زبان مردم این‌جا را نمی‌دانم و احساس می‌کنم در نقطه‌ کوری از این دنیا، تنها مانده‌ام و هیچ آینده‌ای برای خودم متصور نیستم. کشورهای امریکا جنوبی به ویژه برای آن‌هایی که آشنایی با زبان این مناطق ندارند، به شدت ناامن هستند.»
 
معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار مهناز علیزاده است. زندگی ‌او در هنر و مستندسازی خلاصه می‌شد اما در پی تهدیدهای جمهوری اسلامی و ایجاد ناامنی، سر از آن سر دنیا درآورده است بدون آن‌که فریادرس یا چشم‌انداز مشخصی داشته باشد.
+56
رأی دهید
-11

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۱۰۸
    Aryanboy - آرنیس، آلمان

    از داستانش معلومه که هدفش "کانادا" بوده نه پناهندگی! اگه پناهندگی هدف اصلیش بود کل کشورهای اروپایی میتونست جای امنی برایش باشد. ارزانتر و نزدیکتر!
    15
    76
    شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۷۲
    پیکان۵۸ - مالمو، سوئد

    آرین بوی آلمان فرانک فورت، من کاملا با شما موافقم تا اینجا آمده باقیش هم دنباله خر میگرده که خرجش کنه، وگر نه مثله همه ما هر جا شد باید بره، وقتی‌ تعین کشور میکنه یعنی‌ ضرورتی برای بیرون زدن از ایران نبوده.
    16
    45
    شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    2zdO3rghat - آرلون، بلژیک

    اینخانوم یک دروغگویه. بعضی خانومای ایرانی خوب میدونن چجوری مردهای ایرونی رو گول بزنن و بعداز گرفتن پاس اروپایی برن دنبال مردای دیگه اینخانوم خوشحال بنظر میاد تو عکسها قاچاقچی هم نباشه معلومه با قاچاقچیها وصله. با زن ایرانی نگردین تا دهنتون سرویس نشه
    14
    39
    شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    redsky95 - تورنتو، کانادا
    پاسپورت قانونی داشتم باید برم کانادا. فکر کنم با این سن هنوز چیزی درباره ویزا نمیدونه.
    6
    22
    شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۰
    redsky95 - تورنتو، کانادا
    [::2zdO3rghat - آرلون، بلژیک::]. این متاسفانه یه مشکل شدید شده. شخصا ادمایی رو دیدم شنیدم که این دختر ایرووونی دمار از روزگارش در اورده. مهریه. شیربها. کادو برا خاله عمه بچه خاله بچه عمه ها. پسر ایروونی رو کچل کردن. متاسفانه بارها دیدم این دختر ایرووونی خودزنی کرده گفته شوعرش زده. بعدم یه چیزی یادگرفتن به اسم فمنیسم و شب و روز دم میزنن. یکی نیست بگه فمنیسم اون نیست. فمنیسم یعنی مهریه بی مهریه. کار کنی. خودت بری بیرون خرید کنی. سربازی بری.
    8
    20
    شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    شنبلیله خانم - اسلو ، نروژ
    نسرین مدارا حتما نجاتت میدهد .تو هم میخواهی کلاه مردم را برداری ؟
    3
    10
    یکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.