محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران رادیو فرانسه :سخنان شگفت آور محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که در شماره روز شنبه روزنامه اعتماد به چاپ رسیده، پرسشهای بسیاری را به ذهن متباتر میکند. او گفته است «از برخی اقدامها در صحنه بینالمللی دفاع کردم که معتقد بودم این اقدامها برای منافع ملی مفید نیست» و تاکید کرده است «وقتی که در مقابل جهان قرار میگیرم، نماینده مجموعه حاکمیت ایران هستم لذا باید از چیزهایی دفاع کنم که خودم هم به آنها باور ندارم». وی که در این گفتگو نقش خود را «به عنوان وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران» در تعیین سیاست خارجی «صفر» توصیف کرده، در دو گفتگوی اخیر دیگر خواستار حفظ همین مقام در دولت آینده شده بود.
محمد جواد ظریف در گفتگو با روزنامه اعتماد از یکسو کوشش کرده است حساب خود را از «مجموعه حاکمیت ایران» که «برخی اقدام»های آن «برای منافع ملی مفید نیست» و «برخی سیاست»های آن را، او «اصلاً قبول» ندارد، جدا کند و از سوی دیگر با تاکید بر اینکه همواره «مدافع» همه آن «سیاستها» و «اقدامها» بوده است، به همان حاکمیت اطمینان دهد که «چه موافق باشم و چه نباشم»، در «مقابل جهان» دفاع از آنها را «وظیفه» خود میدانم.
این اظهارات، تنها بخش شگفت آور سخنان محمد جواد ظریف نیست. البته در هیچ کشوری وزیر امور خارجه به تنهائی سیاست خارجی آن کشور را تعیین نمیکند، اما اینکه نقش او در این زمینه «صفر» است و بگفته وی «در تمام کشورها همینطور است» تعبیر شگفت آور دیگری در این زمینه به شمار میآید. سیاست کلی و از جمله در زمینه مناسبات خارجی در هر کشوری از سوی «دولت» به مفهوم اخص آن، شاید همان نهادی که محمد جواد ظریف «حاکیمت» نامیده است، اتخاذ میشود و وزیر امور خارجه بر پایه اصل «مسئولیت مشترک اعضای هیئت دولت» ناگزیر در وضع آن «سهم» و بهر حال «مسئولیت» و هرگز نمیتواند با تقلیل دادن نقش خود به «مجری»، از زیر بار مسئولیت بگریزد.
یک وزیر چنانکه همواره گفتهاند یا «مسئولیت مشترک» خود را در اخذ تمام سیاستهای کشور می پذیرد و یا چنانکه یک وزیر پیشین فرانسه گفت، «میرود». محمد جواد ظریف نقش خود را در این زمینه انکار میکند و همزمان، چنانکه اخیراً در دو گفتگوی دیگر اظهار داشت خواستار حفظ مقام خود در دولت آینده نیز هست تا بگفته او «نخست به عنوان تحلیلگر واقعیتها را همانطور که هست بدون روتوش به مقامهای کشور ارایه کند» و دیگر «از سیاستهایی که کشور یا هر قسمتی از کشور اتخاذ کرده است، دفاع کند».
محمد جواد ظریف در این گفتگو تاکید کرده است که «تصمیمگیری را نه من در میدان سیاست خارجی و نه یک فرمانده در میدان عملیاتی باید اتخاذ کند. تصمیم باید در جای دیگری گرفته شود». اگر منظور وی از «جای دیگر»، همان جائی است که تصمیماتی مغایر با «منافع ملی» میگیرد و سیاستهائی اتخاذ میکند که او «اصلاً قبول ندارد»، پافشاری بر ماندن و دفاع از آنها از چه روست؟
چگونه میتوان «منتقد بسیاری سیاستهای حقوق بشری» جمهوری اسلامی بود و در «مقابل جهان» از آن سیاستها دفاع کرد و رفتارهای ناقض حقوق شهروندان را انکار کرد؟
سخنان وزیر امور خارجه ایران در جای دیگری از همین گفتگو با آنچه پیش از این از زبان او نقل شد همسوئی ندارد و نشان میدهد که نقش او در زمینه مناسبات خارجی «صفر» نبوده است. محمد جواد ظریف میگوید «من در تدوین سیاستهای برجام نقش بیشتری داشتم، در تدوین سیاستهای منطقهای نقش محدودتری داشتم، در تدوین سیاستهای ایران با روسیه و چین نقش برجستهای داشتم، در تدوین سیاستهای ایران با آمریکای لاتین نقش بسیار مهمی داشتم».
محمد جواد ظریف گفته است «وقتی که در مقابل جهان قرار میگیرم، [...] باید از چیزهایی دفاع کنم که خودم هم به آنها باور ندارم». اگر مهمترین وظیفه وزارت امور خارجه هر کشوری رفع «تقابل» با جهان باشد، پرسش اساسی اینست که آیا وزیر امور خارجه با «دفاع از چیزهائی» که خود بدان باور ندارد، میتواند جهان را متقاعد و مطمئن سازد و از تقابل با «جهان» بکاهد؟ اگر سیاست «تقابل با جهان» همان سیاستی باشد که چنانکه او خود میگوید «برای کارشکنی» دنبال میشود، چگونه او با اعطای نمایندگی «مجموعه حاکمیت ایران» به خود، به دفاع از «چیزهائی که اصلاً قبول ندارد» میپردازد؟ «چیزهائی» که اینگونه ناگزیر سیاست جمهوری اسلامی ایران تلقی میشود.
بسیاری بر این باورند که اینگونه اظهارات، همزمان با روی کار آمدن دولت تازه آمریکا، بکار انداختن همان گفتار سنتی جمهوری اسلامی نزد خارجیان است که بر اساس آن کارگزاران دولت با بسیاری از سیاستهای داخلی موافق نیستند، اما از آنجا که این سیاستها از سوی «حاکمیت» اتخاذ میشود، ناگزیر به سازش با آنند و بویژه اگر با «دولت میانه رو» که آماده گفتگوست و «مذاکره» را «میدانی نه برای برد و باخت بلکه برای رسیدن به تفاهم» میداند، کنار نیایند، سر و کار آنها یکسره با کسانی خواهد بود که هیچ سازشی با آنان ممکن نخواهد شد.
او در این گفتگو با یادآوری دُگمهای جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی، خواستار «مشخص کردن تصویر نهائی روابط با آمریکا» شده است و تاکید میکند که «مشکلی نداریم که در موضوع نفت [با آمریکا] همکاری کنیم. مشکلی نداریم که امنیت خلیج فارس تامین شود».
محمدجواد ظرف میانگارد که «آمریکا ماهیت و هویتی دارد و ما هم هویتی داریم. این دو هویت با هم اختلافهای ذاتی دارند» و «هیچ ایرانی نمیتواند بپذیرد که آمریکا به او دستور دهد». پرسشهای اساسی در باب معنای «اختلاف ذاتی» میان دو هویت آمریکائی و ایرانی و نشانهها و اثرات آن را کنار میگذاریم، اما شاید این پرسش بی جا نباشد که آیا زیر بار «دستور نرفتن» نیازمند یا مشروط به «اختلاف ذاتی» است؟ و نیز این «اختلاف ذاتی» چگونه در مناسبات خارجی ظاهر میشود؟ این «اختلاف ذاتی» در سیاست باراک اوباما ظاهر شد یا در رویکرد دونالد ترامپ؟ و آیا باید در انتظار اثرات آن در سیاست جو بایدن بود یا خیر؟
از نظر محمد جواد ظریف این «اختلافهای ذاتی» ظاهراً مانع مذاکره با آمریکا در باره پارهای مسائل است، اما گفتگو در باره «نفت» و تامین «امنیت در خلیج فارس» را نفی نمیکند.
محمد جواد ظریف در این گفتگو سخنان بسیار پرسش برانگیز دیگری نیز دارد. بگفته او «ایران برای حمایت و نه برای دستور دادن، در سوریه است. ما به حزبالله نه دستور میدهیم و نه میتوانیم این کار را بکنیم. اگر میخواستیم به این روش عمل کنیم قطعا موفق نمیشدیم». پرسش اینست که «موفقیت» ایران در این زمینه چیست و این «حمایتها» چه دستاوردی برای ایران و یا مردم آن داشته است؟
او در این گفتگو میگوید که «در نخستین هفتههای حضور در وزارت خارجه» با قاسم سلیمانی مشورت کرده و «از طریق برادرانی که با عربستان سعودی» ارتباط داشته و «فردی که میدانستم به عربستان سعودی و حاکمیت آن [...] نزدیک است پیامی برای آقای سعودالفیصل فرستادم» و از او خواستم «بنشینیم درباره موارد مورد اختلاف با هم همفکری و به مردم این کشورها کمک کنیم». او از جمله خواستار گفتگو در باره وضعیت یمن شده است. ظریف، بگفته خود در نهایت پاسخی یک خطی دریافت داشته که «جهان عرب به شما هیچ ربطی ندارد». آیا میتوان پرسید که سبب و انگیزه چنین پاسخی چست؟
وزیر امور خارجه ایران بر خلاف برخی ادعاهای در ایران، یادآوری کرده است که دونالد ترامپ «به دلایل داخلی برنده و به دلایل داخلی بازنده شد» و پیروزی او به برجام و شکست او به دلیل مقاومت ما» نبود.
یکی از دیگر اظهارات شگفت آور محمد جواد ظریف «در حوزه تحریم» در باره «شرکت های اروپائی» است که بگفته او «قبل از آنکه به پایتختهای خود نگاه کنند به واشنگتن نگاه میکنند» در حالیکه «شرکتهای ما به خود ما نگاه میکنند»!
محمد جواد ظریف ظاهراً فراموش کرده است که در دموکراسیهای غربی نهادهای جامعه مدنی، موسسات خصوصی و شهروندان از قوانین عمومیِ وضع شده در کشور متابعت میکنند، اما فراتر از آن، مطیع «رهنمودها» و «فرمایشات» مقامات کشوری نیستند و بنابراین چشم شرکتهای اروپائی به قوانین است و قوانین را هر بام و شام در جستجوی این یا آن هدف تغییر نمیدهند، و گر نه، دیگر نه سرمایهگذاری و نه سرمایهای میماند.
+4
رأی دهید
-0
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.