عصرایران؛ مصطفی داننده: حجتالاسلام احمد جهانبزرگی در مناظره شبکه چهار گفت:«مسئولی که در خانه نشسته و شاید پای منقل هم باشد، جایی سر نمیزند و وزرایش نمیتوانند با او تماس بگیرند، این مسئوله؟ مسئولین جمهوری اسلامی خیلی خیانت کردند...»
این که صحبتهای این روحانی علیه روحانی، اهانت است یا بیانگر آزادی بیان در کشور! بر عهده مردم و در صورت شکایت دولت از فردی است که با عنوان عضو هیأت علمی یک پژوهشگاه معرفی و این ادعا هم تکذیب شده است بر عهده دادگاه.
در این میان اما میخواهم در این نوشتار کمی به گذشته برگردم و سخنان مرحوم آیتالله مصباح یزدی در مورد جایگاه رییس جمهوری در کشور را مرور کنم. تاریخ به شدت قاضی خوبی برای ماست.
تقریبا یک ماه بعد از انتخابات سال 88، آیتالله مصباح یزدی از حامیان سرسخت محمود احمدینژاد در مورد جایگاه رییس جمهور گفت:« وقتی رییس جمهوری از جانب رهبری نصب و تایید می شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می شود. وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست.»
حالا حدود 11 سال بعد یکی از همفکران آیتالله فقید، جایگاه ریاست جمهوری را تا حد منقل پایین آوردند. بالاخره ما کدام یک از این حرفها را باور کنیم؟ اطاعت از رییس جمهور اطاعت از خداست یا اینکه در نظام جمهوری اسلامی میشود به عالیترین مقام رسمی کشور پس از رهبری انتقاد/ اهانت کرد؟
این همه تناقض از کجا میآید؟ چرا زمان احمدی نژاد، نمیشد از دولت انتقاد کرد ولی حالا فقط میشود از دولت انتقاد کرد؟ فلسفه دولت تغییر کرده است یا چون رییس جمهور، رییس جمهور محبوب شما نیست انتقاد از دولت آزاد است و اگر در انتخابات آینده یکی از دوستان شما به راس قدرت رسید بازهم دولت در حصار تقدس گرایی قرار میگیرد؟
میدانید وقتی این حرفها را میشنویم، حس میکنیم حرفهایی که برخیها میزنند از روی صداقت و دغدغه نیست. بسیاری از آنهایی که امروز از دولت انتقاد میکنند در دولت پیشین و سه مجلس اصولگرا، زبان در دهان گرفته بودند و هیچ حرفی نمیزدند گویا در مدینه فاضلهای زندگی میکردند که هیچ مشکلی در آن وجود نداشت.
الان هم به مجلس فعلی کاری ندارند حتی اگر آنها به دنبال گرفتن خودروی دنا پلاس بوده باشند. خودرویی که در آن زمان 600 میلیون تومان قیمت خورده بود.
حالا که نام رییس جمهور حسن روحانی است در مورد دولت و تصمیمات آن میشود هرچه گفت و هرچه نوشت. باید به این نکته اشاره کنم که این یادداشت در دفاع از روحانی نیست. باید این روزها از روحانی، تصمیماتاش و ادبیاتاش انتقاد کرد اما باید دید این انتقاد از سوی چه کسانی مطرح میشود و اگر فرد دیگری رییس جمهور بود این افراد چه رفتاری داشتند.
اگر امروز سعید جلیلی که آیتلله مصباح او را نامزد اصلح میدانست یا قالیباف که او را مرد جهادی مینامند و امروز رییس مجلس است، رییس جمهور بودند شما از چه ادبیاتی استفاده میکردید؟
یادمان نرود در آن سالها از رییس دولتی حمایت آنچنانی شد که حاضر نشد برای درگذشت آیتالله مصباح پیام تسلیت بدهد و خودش را جدا از روحانیون و اصولگرایان میدانست.
تا وقتی جنس انتقادها از جنس منافع ملی نباشد، آش کشور همان آش است و کاسه همان کاسه. تلویزیون را نگاه کنید. در پایان باید به این نکته اشاره کنم که نسل من، منقل و مسئولین را فقط در فیلمهای ساخته شده از دوران پهلوی به یاد دارد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان