ایران وایر - آیدا قجر: یک بام و دو هوا، یا شاید هم یکی به نعل و یکی به میخ؛ سیاستی است که برخی از منتقدان «علی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی میگویند، رویکرد اوست. «شخصیتی دوگانه» که برخی مواضعاش مصرف داخلی دارد و برخی دیگر بر محور سیاست خارجیاش میگردد؛ مثل «دشمن»محوری، تمرکز همیشگی بر غرب و آمریکا و البته توهم «روحالله خمینی» بودن. رهبر جمهوری اسلامی و نظام زیردست او سالهاست که بر نابودی و فروپاشی غرب و آمریکا تاکید میکنند و خامنهای میخواهد خمینیِ پیش از فروپاشی شوروری باشد. اگر خمینی این فروپاشی را پیشبینی کرده بود، آرزوی خامنهای برآورده شدن تصور فروپاشی برای غرب و آمریکا است.
این روزها، آخرین ساعتهای دولت «دونالد ترامپ» سپری میشوند. با وجودی که آقای ترامپ بارها درباره مساله «تقلب» در انتخابات آمریکا سخن گفت و توییت نوشت، اما راه به جایی نبرد و ادعاهایش توسط دستگاه قضایی رد شد. در روزهایی که قدرتهای جهان و البته مخالفان ترامپ، ادعای تقلب را رد کردهاند، به نظر میرسد که علی خامنهای، موضعی متفاوت دارد.
آیا علی خامنهای ترجیح میداد که ترامپ رئیسجمهور آمریکا بماند یا از روی کار آمدن دموکراتها برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی، بیشتر بهره میبرد؟
***
آخرین شماره نشریه «خط حزبالله» که خبرنامه هفتگی «بیت رهبری» به شمار میرود، ستونی دارد به نام «خطبههای انقلاب» که اینبار درست در روزهایی که بحث نتیجه انتخابات آمریکا در محافل سیاسی داغ است، اظهاراتی از رهبر جمهوری اسلامی را با کلیدواژه «تقلب» آنهم توسط مدعیان دموکراسی بازنشر کرده است. در این ستون، به اظهارات او در سال ۱۳۸۲ اشاره شده است: «امروز کشورهایی که دولتها و بعضی از نمایندگان مجالسشان از دموکراسی و آزادی انتخابات دم میزنند، دمکراسیشان بیگانه از معنویت بوده است. در نتیجه هرجا لازم شده و توانستهاند در همان دموکراسیها تقلب کنند، برخلاف رای مردم تقلب کردهاند...»
بازنشر این اظهارات در شرایطی که بسیاری کشورهای جهان پیروزی بایدن را به رسمیت شناختهاند و ادعای دونالد ترامپ را مبنی بر تقلب در انتخابات این کشور رد کردهاند، میتواند به دفاع از اظهارات دونالد ترامپ تعبیر شود.
به چهار سال پیش برگردیم؛ علی خامنهای زمانیکه دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا برگزیده شد هم در دفاع از او برخاسته بود. او در آبان ۱۳۹۵ و دیدار با دانشآموزان و دانشجویان، گفته بود: «چند برابر چیزهایی را که ما میگفتیم و بعضی باور نمیکردند و نمیخواستند باور کنند، خود اینها گفتند و جالب این است که آن که صریحتر گفت، بیشتر مورد توجه مردم قرار گرفت. آن مرد چون واضحتر گفت، صریحتر گفت، مردم آمریکا بیشتر به او توجه کردند. طرف مقابل گفت این پوپولیستی کار میکند؛ عوامگرایانه، چرا عوامگرایانه؟ برای خاطر اینکه حرفهایش را مردم نگاه میکردند، میدیدند درست است؛ در واقعیات زندگی خودشان آن را میدیدند.»
«رضا علیجانی» فعال و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با «ایران وایر» میگوید که بازنشر سخنان خامنهای را در سال ۱۳۸۲ در نشریه «خط حزبالله» تاییدی بر ادعای تقلب در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از سوی ترامپ میداند: «تقلب اسم رمز است. این کلمه و بازنشر آن در چنین روزهایی معنادار است؛ یعنی ترامپ درست میگوید و هیات حاکمه آمریکا و اشراف علیه او به پا خاستهاند و ترامپ از توده مردم طرفدار دارد. برخی از تحلیلگران نیز بر همین اصل اصرار میورزند و در رسانههایی سخن میرانند که اشراف به دموکراتها رای دادهاند و توده مردم به ترامپ. عین همین حرف را خامنهای با اسم رمز تقلب بیان میکند و اظهارات تحلیلگران مدافع ترامپ را تایید میکند.»
این تحلیلگر سیاسی معتقد است خامنهای «شخصیتی دوگانه» دارد که به او اجازه سوءاستفاده از این وضعیت را هم میدهد. مثل همانوقت که جریانات حامی جمهوری اسلامی میان سرکوب مردم در ایران و کشته شدن سیاهپوستان توسط پلیس آمریکا، مقایسه میکنند؛ یعنی نوعی قرینهسازی و سوءاستفاده برای توجیه کشتار مردم ایران: «خامنهای در همین آخرین سخنرانیاش که جنبش سال ۱۳۸۸ را در مقابل حمله طرفداران ترامپ به کنگره آورد، از همین دوگانه استفاده کرد. او از سویی شورش و سرکوب مردم را با صحه گذاشتن روی نظر حکومت درست دانست و آن را به رخ اصلاحطلبان کشید و در یک نگاه فلسفیتر گفت که آمریکا در حال نابودی و فروپاشی شده است.»
خامنهای در این سخنرانی که در تمام شبکههای اجتماعیاش، همین بخش آن برجسته شد، میگوید: «آمریکا به دنبال بیثباتی در خاورمیانه است: «حالا یکبار با داعش، یکبار با فتنه ۸۸ و امثال آن [...] در سال ۸۸ آمریکا میخواست ایران را بیثبات کند؛ همان بلایی که در سال ۹۹ سر خودشان آمد؛ همانکاری که در واشنگتن انجام گرفت.»
این تصور «فروپاشی» آمریکا پیشتر هم بیان شده بود؛ آنهم از زبان «ابومهدی مهندس» از فرماندهان «حشد شعبی» [گروه شبهنظامی در عراق که زیر نظر نیروهای قدس سپاه پاسداران فعالیت دارد] که در کنار «قاسم سلیمانی» فرمانده سابق همین شاخه نظامی از سپاه، ترور شد؛ روی کار آمدن دونالد ترامپ را عاملی برای از بین رفتن آمریکا توصیف کرده بود. او که در میان تعدادی از هوادارانش ایستاده بود، در پاسخ فردی که میگفت بهتر است ابومهدی پنج سال دیگر، پس از نابودی اسرائیل شهید شود، میگوید: «نه، اسرائیل مهم نیست. سعودی… سعودی...» از او میپرسند که آمریکا چطور؟ و ابومهدی پاسخ میدهد: «آمریکا به دست ترامپ انشاالله خراب میشود.»
رضا علیجانی میگوید خامنهای میخواهد ادای خمینی را درآورد: «خمینی پیشبینی کرده بود که شوروی فرومیپاشد و درست هم از آب درآمد. آرزوی خامنهای هم این است که پیشبینیهایش به عمل بنشیند؛ یعنی غرب در حال نابودی است. انگار ترامپ قرار است آمریکا را فروبپاشاند. دقیقا همان حرفی که ابومهدی مهندس زده است. در حالیکه این آرزو توهمی بیش نیست. ساختار دموکراتیک آمریکا ترامپ را حذف کرد. آنجا کسی نمیتواند دیکتاتوربازی درآورد.»
او همچنین به ساختار و نهادهای دموکراتیک، یعنی قوه قضاییه، پارلمان، نهادهای مدنی و مستقل و رسانههای آزاد در آمریکا اشاره میکند که اجازه نخواهند داد تصور خامنهای به واقعیت بدل شود: «توهم خامنهای مبنی بر نابودی آمریکا، خواب و خیالی بیش نیست اما او آرزو داشت که ترامپ رویایش را به واقعیت تبدیل کند.»
بنا به تحلیل رضا علیجانی، خامنهای با الگوبرداری از پیشبینی خمینی فکر میکند همانچیزی که در فروپاشی شوروی رخ داد، در آمریکا هم میتواند به حقیقت بپیوندند و این همان پایه سیاست خارجی رهبر جمهوری اسلامی است با این تفاوت که پایه موضع شوروی ایدئولوژی بود و موضع خامنهای «دیانت و حقانیت» است؛ یعنی «ما حق هستیم و آنها باطل.» به تعبیر علیجانی، رهبر جمهوری اسلامی «آخر الزمانی» فکر میکند و بهواقع توهم آن را دارد که غرب در حال نابودی است و شیعیان در حال پیروزی.
مصداق آنهم آخرین سخنرانی علی خامنهای در تلویزیون ایران است؛ همانوقت که خرید واکسن از آمریکا و انگلیس و فرانسه را ممنوع اعلام کرد: «خامنهای گفت که ایران در پی ساخت تمدن اسلامی است و نسبت به قبل قویتر شده. او هنوز به دنبال ایجاد تمدن اسلامی است. مثل همان بلوک شرق شوروی که سوسیالیسم سرمایهداری را شکست داد، حالا اسلام و شیعه در جایگاه حق بر باطل است. باطل کل جهان غرب است و حق، او و لشکر شیعه. رویا و پایه سیاست خارجی خامنهای هم همین است که اسرائیل و آمریکا در حال نابودی هستند. از شباهت و مقایسه با پیشبینی خمینی هم خوشش میآید تا بلکه این پیشبینی او هم درست از آب درآید.»
علیجانی، خامنهای را شخصیتی «دوگانه» معرفی میکند: «مثل همانوقت که خود را یک انقلابی و نه یک دیپلمات خواند. خامنهای از طرفی میخواهد انقلابی باشد و از این زاویه روی کار ماندن ترامپ را به نفع خود و سیاستهایش میداند چون جنگ سرد همیشه جریان خواهد داشت و همچنین، باند مافیایی اقتصادی پیرامون او بهره خود را خواهد برد اما از طرف دیگر، خامنهای واقعا انقلابی نیست؛ او رهبر یک کشور است یعنی باید مملکت را اداره و شکم مردم را سیر کند و در کنار همه اینها، مصلحت نظام اوجب واجبات است. غریزه بقا و پراگماتیسم در ذات روحانیت و خصوصا روحانیت شیعه است. یعنی تا جایی انقلابی هستند که نظام به خطر نیفتد؛ مثل وقتی خطر جنگ بر ایران باشد یا مردم شورش کنند.»
در نتیجه خامنهای در کسوت مسئول اداره یک کشور که تمامی حوادث آن به نام او تمام میشود، بایستی از روی کار آمدن «جو بایدن» به عنوان رئیسجمهور آمریکا استقبال کند اما انگار خامنهای انقلابی، ترامپ را ترجیح میدهد.
بسیاری از تحلیلگران و مفسران و بخش وسیعی از افکار عمومی ایران بر این باورند که روی کار آمدن دموکراتها در ایران، به معنای ثبات بیشتر جمهوری اسلامی است؛ چرا که به باورشان این جناح در آمریکا اهل مذاکره و صلح است و از حمله نظامی یا برکناری یک حکومت، پرهیز میکند. اما رضا علیجانی چنین نمیاندیشد. او معتقد است اگرچه خامنهای تصور میکند که با روی کار آمدن دموکراتها فشارها علیه نظام جمهوری اسلامی کاهش مییابد اما «بایدن میتواند تندتر از ترامپ عمل کند؛ یعنی با پنبه سر ببرد، اجماعسازی کند و درون جمهوری اسلامی شکاف ایجاد شود. حتی اگر خامنهای سیاستهای خود را تغییر ندهد، دموکراتها حمله نظامی کنند که اینبار برخلاف ترامپ، با پشتیبانی جهانی هم روبهرو میشوند. هر وقت که دموکراتها روی کار میآیند اصلاحطلبان شیر میشوند و جبههسازی در ایران قدرت میگیرد در حالیکه زمان ترامپ، همگی یکدست بودند؛ حرف حسن روحانی، رئیسجمهوری ایران و خامنهای یکی بود. اما وقتی بایدن روی کار بیاید، شکافها عمیقتر هم میشود. حتی برخی از اصولگرایان طرفدار مذاکره با آمریکا خواهند شد.»
به باور رضا علیجانی «نمود و بود» خامنهای، بیت او و همچنین نظام جمهوری اسلامی همخوانی ندارد. به طوریکه نمود این نظام، انقلابی است؛ اما واقعیت دیگری در جریان است: «خمینی علیه آمریکا شعار میداد اما مکفارلین به ایران آمد و مذاکره صورت گرفت. مکفارلین و جان بولتون هر دو مشاور امنیت ملی دولت آمریکا بودند. مثل این میماند که امروز بگوییم هیاتی از آمریکا برای مذاکره به تهران آمدهاند. به همین میزان عجیب بود. خمینی علیه آمریکا شعار میداد و از طریق صادق طباطبایی و شمس اردکانی مذاکره میکرد. خامنهای از آن هم بدتر است؛ لااقل جای پای خمینی محکم بود، نمیترسید و خودش جام زهر را سر میکشید. خامنهای اما اتوریته و کاریزمای خمینی را ندارد و برای همین باید بیشتر چپنمایی و انقلابینمایی کند اما در عینحال دچار نفاق است؛ در حالیکه میخواهد نابودی غرب و آمریکا را تبلیغ کند و بگوید که آنجا آشوب برقرار است اما در پشتصحنه در حال مذاکره است؛ ریاکاری بین نمود و بود که بوی آن را میتوان از بازنشر همین خطبه [اشاره به تقلب] در «خط حزبالله» استشمام کرد.»
روزهای پایانی ریاستجمهوری دونالد ترامپ در آمریکا است؛ او دارد میرود، اگرچه نمیخواست برود اما ساختار دموکراتیک آمریکا به او اجازه و فرصت نداد که به هر قیمتی در قدرت بماند. این واقعیتی است که علی خامنهای نمیفهمد یا اگر قادر به فهم آن باشد، ترجیح میدهد چنین تصویری به هوادارانش نشان دهد؛ تصویری مشابه آنچه خود با تقلب صورتگرفته در انتخابات ۱۳۸۸ مرتکب شد. انتقال قدرت در آمریکا نشان خواهد داد که رویاهای خامنهای چگونه تعبیر خواهد شد.
+9
رأی دهید
-17
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۶۳
vg2000 - اسلو، نروژ
گاوی به نام خامنهای
2
14
سه شنبه ۳۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.