دختری که برای رهایی از اعتیاد خواهرش با اجیرکردن یک آدمکش او را به قتل رساند در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به همراه متهم ردیف اول محکوم شد. دو سال قبل دختری جوان به نام شیدا با مأموران تماس گرفت و مدعی شد خواهرش به قتل رسیده است.
این دختر مدعی شد خواهرش به نام سحر قربانی یک سرقت شده است. وقتی مأموران در خانه حاضر شدند و جسد را دیدند، در بررسی اولیه جنازه متوجه شدند او خفه شده است. به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیقات مأموران برای مشخصشدن هویت عامل قتل آغاز شد.
این پرونده وقتی پیچیدهتر شد که پزشکی قانونی اعلام کرد در خون مقتول مواد مخدر پیدا شده است. وقتی مشخص شد سحر معتاد بود، مأموران به احتمال وقوع جنایت خانوادگی شک کردند چراکه پلیس متوجه شد فردی که وارد خانه شده به زور به آنجا نرفته و احتمالا یک آشنا بوده یا یک آشنا با او همکاری کرده است.
وقتی شیدا مورد بازجویی قرار گرفت، گفت: من برای کاری بیرون رفته بودم، موقع برگشت با برادرم تماس گرفتم تا او هم به خانه ما بیاید. در زدیم، کسی در را باز نکرد. برادرم قفل در را باز کرد و وقتی داخل رفتیم متوجه شدیم خواهرم کشته شده و وسایل خانه به هم ریخته است.
وقتی دختر جوان چنین ادعایی را مطرح کرد مأموران به او ظنین شدند چراکه او سعی داشت همه چیز را سرقت نشان دهد.
این در حالی بود که همسایهها به مأموران گفتند شیدا و سحر با هم زندگی میکردند و مدام جر و بحث داشتند. به این ترتیب شیدا بازداشت شد. او که راهی به جز بیان واقعیت نداشت در نهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: خواهرم به مواد مخدر اعتیاد داشت.
او من را وادار میکرد برایش مواد بخرم و این کار برای من خیلی آزاردهنده بود. اعتیاد خواهرم از وقتی شروع شد که ما با هم زندگی کردیم. پدر و مادرم فوت کرده بودند. برادرم هم زندگی مستقلی داشت. من از این وضعیت خیلی ناراحت بودم.
نمیتوانستم جلوی کارهای خواهرم را بگیرم. چون از او کوچکتر بودم هر رفتاری دلش میخواست با من میکرد. او مواد میکشید، ولی من کار میکردم؛ نه معتاد بودم و نه اصلا به کارهای خلاف علاقهای داشتم.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: خواهرم از یک جوان مواد میگرفت و او را میشناخت. او قبلا هممحلی ما بود و همسایه بودیم. من به آن پسر گفتم در قبال دریافت پول خواهرم را به قتل برساند. بهنام هم قبول کرد و در قبال دریافت پول وارد خانه شد و خواهرم را کشت، بعد من طبق نقشه به خانه رفتم و برادرم را هم با خود بردم تا مشخص نشود که من هم در این قتل همدست بودم.
وقتی بهنام شناسایی و بازداشت شد، به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در جلسه رسیدگی برادر مقتول و همچنین خواهر او که خودش متهم ردیف دوم پرونده است، درخواست قصاص متهم را مطرح کردند. او گفت: بهنام آبروی ما را برده است، من دیگر چیزی برای ازدستدادن ندارم. او زندگی من را تباه کرد و حالا هم باید مجازات شود.
سپس بهنام در جایگاه قرار گرفت؛ او گفت: من اتهام قتل را قبول میکنم، اما این قتل به دستور شیدا انجام شد. من اعتیاد داشتم و راهی هم برای پول درآوردن نداشتم. من با سحر و شیدا زمانی که پدر و مادرشان زنده بودند، همسایه بودم و از کودکی همدیگر را میشناختیم.
وقتی پدر و مادرشان فوت شدند و محله ما را ترک کردند، دیگر از آنها خبر نداشتم تا اینکه چند بار سحر را دیدم که مواد میخرید. بعد شیدا به سراغم آمد و گفت کمک میخواهد. او گفت ۵۳ میلیون تومان میدهد تا خواهرش را بکشم.
من هم قبول کردم. شب حادثه طبق قرار او در را باز گذاشت تا من بتوانم وارد خانه شوم. وقتی وارد شدم سحر فکر کرد برای او مواد بردهام، اما وقتی طناب را دستم دید، مقاومت کرد و از من ترسید. داد و فریاد کرد و من هم او را به قتل رساندم.
وقتی شیدا و برادرش رسیدند، من هنوز در خانه بودم. شیدا بدون اینکه برادرش بفهمد من را از خانه بیرون فرستاد و گوشی خواهرش را هم به من داد تا صحنهسازی کند و همه چیز را سرقت نشان دهد.
وقتی نوبت به شیدا رسید، اتهامش را به طور کامل رد کرد و حرفهای جدیدی زد. او گفت: از آنجایی که بهنام برای خواهرم مواد میبرد، من حدس زدم که او خواهرم را کشته باشد. وقتی من این موضوع را فهمیدم او برای اینکه من را ساکت کند، تهدیدم کرد و گفت اگر حرفی از او بزنم مجبورم خودم هم اتهام را قبول کنم وگرنه من را هم میکشد.
من هم از تهدید او ترسیدم و اعتراف کردم در قتل همدستی داشتم. درحالیکه من چنین کاری نکردم و بهنام بهتنهایی خواهرم را کشت. من خواهرم را دوست داشتم؛ ما جروبحثهایی با هم داشتیم، ولی او تنها کسی بود که من داشتم و همیشه کنارم بود. من هم مثل برادرم درخواست قصاص او را دارم.
بعد از گفتههای متهم هیئت قضات وارد شور شدند و بهنام را به قصاص و سه سال حبس به خاطر قتل و سرقت محکوم کردند، همچنین شیدا نیز به چهار سال حبس به خاطر معاونت در قتل محکوم شد. رأی صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت.
شیدا در اعتراضی که نوشته بود مدعی شد او در قتل نقشی نداشته و اعترافات دروغینی داشته و اعترافات تحت فشارهایی بوده که بهنام به او وارد کرده است و درخواست فرجامخواهی داد. اعتراض شیدا و بهنام در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفت، هیئت قضات دیوان حرفهای دو متهم را قبول نکردند و اعتراض آنها را وارد ندانستند و هر دو رأی را عینا مورد تأیید قرار دادند.
به این ترتیب پرونده برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.