چرا در مورد هر حادثه‌ای، زبان ملامت علیه اسرائیل و اقدامات دفاعی آن می‌گشایند؟!
+22
رأی دهید
-4
چرا در مورد هر حادثه‌ای، زبان ملامت علیه اسرائیل و اقدامات دفاعی آن می‌گشایند؟! تفسیر سیاسی هفته؛ نوشته منشه امیررادیو پیام اسرائیل : حکومت اسلامی ایران از روز نخست به مردم ایران دروغ گفته است و هنوز هم دروغ می گوید، آنها در مورد هواپیمای اوکراینی به مردم ایران دروغ گفتند، به جهانیان دروغ گفتند و همچنان به این دروغ ادامه می‌دهند و در مورد حوادث آبان ماه یک سال می گذرد، اما تاکنون نیز حقیقت آن را به مردم ایران نگفتند و روایاتی که از زبان آنان در مورد شیوه رخداد هلاکت محسن فخری‌زاده می‌شنویم نیز یک دروغ بزرگ بیش نیست.
دروغ شاخدار است، بسیار شاخدار تر از شاخ دار است.
هر روز نسخه دیگری را می شنویم که هیچ یک درست نیست و همه آنها به هدف آن است که نهادهای مختلف حکومتی از مسئولیت این ضربه هولناک عملیاتی و امنیتی و سیاسی و بین المللی که به حکومت ایران وارد آمده است خود را مبرا دارند.
اما امروز با این سخنان کاری نداریم، مسلم آن است که محسن فخری‌زاده مرد و محسن فخری‌زاده انسان عادی نبود، سپاهی بود، نظامی بود، جنایتکار بود و برای برنامه های اتمی رژیم ایران کار می کرد.
درست است که امروز می‌گویند که اصلاً نظامی نبود و با برنامه‌های اتمی حکومت ارتباطی نداشته است، او به امور پدافندی، اتمی و شیمیایی و میکروبی می‌پرداخت و بعد هم می گویند که او یک فرد علمی بود که به تحقیقات پزشکی و دارویی می پرداخت، اما کیست که این دروغ‌ها را باور کنند، می گویند که خامنه‌ای به فخری‌زاده هشدار داده بود که باید در رفتارهای خود احتیاط بیشتری بکند.
اگر فخری‌زاده هیچ کاره بود چگونه خامنه ای به خود زحمت می دهد که به او هشدار داده که مواظب خودش باشد؟!!
بی‌تردید هلاکت فخری‌زاده هرگونه که بوده باشد یک ضربه بزرگ بر پیکر حکومت ایران می باشد و نشان می‌دهد که سازمان‌های امنیتی و دفاعی و حفاظتی این رژیم تا چه حد ناتوان و رهبران آن بی کفایت هستند و این نشان می‌دهد که تا چه حد رجزخوانی ها و یاوه گویی ها و خزعبلاتی که تحویل مردم ایران می‌دهند دروغ اندر دروغ است.
اما امروز ما با این مسائل کاری نداریم، می خواهیم به واکنش برخی کشورهای اروپایی بپردازیم.
وزیر خارجه بریتانیا، اسرائیل را ملامت می کند و می پرسد شما چه حقی داشتید که یک فرد نظامی را اینگونه به هلاکت برسانید؟
یک فرد غیر نظامی منظورش محسن فخری زاده است و نه کس دیگری.
و کیست که باور کند فخری زاده یک انسان غیرنظامی و بی آزار و دوستدار مردم ایران بوده است.
چگونه است که برخی کشورها می‌گویند که اگر اسرائیل این اقدام را انجام دادیم ابتدا می بایست او را محاکمه کند، در یک دادگاه علنی، وکلای مدافع داشته باشد، بتواند سخن خود را بگوید، مدارک و اسناد کافی ارائه شود و دادگاه این موضوع را به خوبی بررسی کند و فقط آنگاه است که دادگاه می‌تواند رای خود را صادر کند.
بله این درست است، برای موارد غیر نظامی، اما در امور نظامی چگونه می توان انتظار داشت که کشوری، حکومتی، نهادی، سازمانی بیاید فخری‌زاده را از ایران ببرد؟ مسلما در داخل ایران امکان محاکمه او وجود نداشت.
او را ببرد در یک کشور خارجی شاید، در یک دادگاه بین المللی و محاکمه کنند. آیا چنین کاری از دیدگاه وزیر خارجه بریتانیا و هر کس دیگری که اسرائیل را ملامت کرده واقعا امکان پذیر است؟!!
آنها ادعا می‌کنند که اگر اسرائیل کشته باشد،یک فرد نظامی را کشته است، یک شهروند را کشته است.
چرا خود را به کوچه علی چپ میزنند؟
چرا خود را ناآگاه نشان می دهند؟
حکومت اسلامی ایران اکنون ۴۲ سال است که با اسرائیل در حال جنگ است.
در واقع ۶۰ سال است و شاید ۷۰ سال است که روح الله خمینی و آنهایی که از او پیروی کرده و می‌کنند، خود را در حال جنگ با اسرائیل می دانند.
حدود ۶۰ سال پیش در کتاب حکومت اسلامی، روح الله خمینی به صراحت نوشت که اسرائیل باید نابود شود.
او ادعا کرد که شاه ایران دست نشانده اسرائیل است و شاید یک یهودی است و اگر خود نبوده، شاید مادرش یهودی بوده است.
و از روز اول با شعار نابود باید گردد و مرگ بر اسرائیل به صحنه آمدند.
نه فقط در لفظ اسرائیل را مورد حمله قرار دادند، بلکه از روز نخست و در طول سال‌ها و در همه مسیرها و با همه امکانات، بیشترین تلاش خود را متوجه ضربه رسانی به اسرائیل کردند.
مگر خامنه ای نگفته بود که ۲۵ سال دیگر اسرائیل نابود می‌شود؟
مگر رژیم ایران نبود که حزب الله را در لبنان به وجود آورد و اکنون می‌کوشد که در سوریه مستقر گردد؟
و همزمان گروه‌های تروریستی فلسطینی را تقویت می‌کند و به آنها پول و اسلحه می رساند.
مگر رژیم ایران نبود که روی موشک خود نوشته بود که هدف از این موشک نابودی اسرائیل است.
مگر آنها بارها و بارها تهدید نکردند که در ظرف ۵ دقیقه می توانند اسرائیل را نابود کنند؟
مگر اکبر هاشمی رفسنجانی نبود که گفت با یک بمب اسلامی می‌توان اسرائیل و یا به گفته آنها رژیم صهیونیستی را نابود کرد؟
بنابراین حکومت ایران از روز نخست و شاید ده ها سال پیش از روز نخست با اسرائیل در حال ستیز و جنگ بوده است.
آیا اسرائیل حق ندارد از خود دفاع کند؟
آیا آنها تصور می کند که اسرائیل امروز یهودیان ۲۰۰۰ سال پیش یا یهودیان هزار سال پیش و حتی یهودیان صد سال پیش هستند که می کشتند و اموالشان را به غارت می بردند و یهودیان امکان دفاع از خود را نداشتند.
به تاریخ کشورهای اروپایی در قرون وسطی بنگرید که چه میزان یهودیان را کشتند.
جنگ جهانی دوم را به یاد آورید و آن ۶ میلیون نفر را، کشتند و یهودیان قدرت و امکان دفاع از خود را نداشتند.
اما امروز دارند.
امروز به کشور خود بازگشتند.
امروز می‌توانند از خود دفاع کنند.
امروز یتیم نیستند.
حتی اگر برخی کشورها با اسرائیل نامهربانی می کنند و سود مالی و مادی خود را بر حقیقت و واقعیت و معنویات و ارزشهای اخلاقی ترجیح می دهند.
روزی که احمد یاسین، سرکرده گروه تروریستی حماس از پای درآمد و اسرائیل مسئولیت آن را به عهده گرفت، همه آنها زبان به نکوهش اسرائیل گشودند که چگونه است که یک فرد فلج را که روی صندلی چرخدار نشسته است نابود می کنید.
ممکن است که احمد یاسین یک فرد مفلوج بود که روی صندلی چرخدار می نشست اما روح او، تفکر او، اعمال او و آرزوها و نیت ها و هدفهای احمد یاسین جنایتکارانه و شیطانی بود.
دستور قتل شهروندان اسرائیلی را صادر کرد، فرمان عملیات تروریستی داد، حماس به عنوان یک گروه اسلامی تعصب گرا و افراطی ادعا می‌کند که سراسر خاک اسرائیل متعلق به فلسطینیان است و به اسلام تعلق دارد و موقوفه اسلامی است و یهودیان را جایی در آن نیست، مکانی که سرزمین حضرت داوود و حضرت سلیمان و خاستگاه کشور یهود و پایگاه دین یهودیت بوده است و یهودیان یک هزار و ۶۰۰ سال پیش از ظهور اسلام در این سرزمین ساکن شدند و آنجا را وطن خویش ساختند.
در آن هنگام نیز اسرائیل را مورد انتقاد و نکوهش قرار دادند که چرا احمد یاسین را از پای درآورد.
آنها هرگز سازمان‌های ترور را ملامت نکردند که چرا اسرائیلی می کشند و امروز هم برخی از آنان می‌کوشند که از حکومت ایران و رفتارهای آن دفاع کنند و اسرائیل را دیواری کوتاه گیر آورده اند.
اسرائیل دیوار کوتاه نیست، اسرائیل از حق خود دفاع می‌کند.
اسرائیل اگر محسن فخری زاده را کشته، یک تروریست را از پای درآورده است. فردی که در ادامه کمک هایش به رژیم ایران اگر موفق می‌شد و اگر بمب هسته‌ای ایجاد می‌کرد می توانست دهها هزار و صد ها هزار اسرائیلی را بکشد و دیگر مردمان را نیز بکشد و حتی فلسطینیان را بکشد، زیرا بمبی که فرو می‌ریزد و منفجر می‌شود، اسرائیلی و فلسطینی نمی‌شناسد همگان را می‌کشند.
بنابراین مجازات مسئولان عملیات تروریستی و موشکی و هسته‌ای و دیگر سلاح‌های کشتار همگانی یک امر مبارزه با ترور است یک کار مشروع است زیرا هنگامی که جنایتکاری از میان می‌رود از ادامه جنایت جلوگیری می‌شود. امروز حکومت اسلامی ایران بر سر دوراهی قرار گرفته است که آیا می خواهد همچنان به برنامه‌های اتمی خود ادامه دهد، آیا می‌خواهد برنامه‌های موشکی را نیز بیشتر، کامل تر و کشنده تر کند.
آیا می‌خواهد مشتی چکمه‌پوش سپاه پاسداران را بر سر قدرت بیاورد؟
آیا کافی نیست که مردم ایران فقیر و فقیرتر شدند و نان برای خوردن ندارند و بیماری‌ها سلامت جان آنها را تهدید می‌کند؟
آیا کافی نیست که ایرانیان را به فلاکت کشانده اند؟
و سرزمین ایران را منزوی و منزوی تر کردند.
چرا برخی قدرت های جهانی با این رژیم شیطانی همکاری می‌کنند و از آن هم حمایت می‌کند؟
مسلم آن است که نه به خاطر دوستی با ملت ایران ، نه برای دلسوزی آنها برای شهروندان ایرانی، بلکه به هدف و امید آنکه از ایران بیشتر بهره ببرند و رفتار آنها به حکومت امکان می دهد که بر طول عمر خود بیفزاید، اما این حکومت به بن بست رسیده است، بن بست کامل و دیر نخواهد بود روزی که فرو خواهد پاشید و دروغ پردازی ها نیز نخواهد توانست آنها را از این سرنوشت محتوم رهایی بخشند فرو خواهند پاشید.
اورشلیم – پانزدهم آذرماه ۱۳۹۹ خورشیدی؛ پنجم نوامبر ۲۰۲۰ میلادی
دروغ شاخدار است، بسیار شاخدار تر از شاخ دار است.
هر روز نسخه دیگری را می شنویم که هیچ یک درست نیست و همه آنها به هدف آن است که نهادهای مختلف حکومتی از مسئولیت این ضربه هولناک عملیاتی و امنیتی و سیاسی و بین المللی که به حکومت ایران وارد آمده است خود را مبرا دارند.
اما امروز با این سخنان کاری نداریم، مسلم آن است که محسن فخری‌زاده مرد و محسن فخری‌زاده انسان عادی نبود، سپاهی بود، نظامی بود، جنایتکار بود و برای برنامه های اتمی رژیم ایران کار می کرد.
درست است که امروز می‌گویند که اصلاً نظامی نبود و با برنامه‌های اتمی حکومت ارتباطی نداشته است، او به امور پدافندی، اتمی و شیمیایی و میکروبی می‌پرداخت و بعد هم می گویند که او یک فرد علمی بود که به تحقیقات پزشکی و دارویی می پرداخت، اما کیست که این دروغ‌ها را باور کنند، می گویند که خامنه‌ای به فخری‌زاده هشدار داده بود که باید در رفتارهای خود احتیاط بیشتری بکند.
اگر فخری‌زاده هیچ کاره بود چگونه خامنه ای به خود زحمت می دهد که به او هشدار داده که مواظب خودش باشد؟!!
بی‌تردید هلاکت فخری‌زاده هرگونه که بوده باشد یک ضربه بزرگ بر پیکر حکومت ایران می باشد و نشان می‌دهد که سازمان‌های امنیتی و دفاعی و حفاظتی این رژیم تا چه حد ناتوان و رهبران آن بی کفایت هستند و این نشان می‌دهد که تا چه حد رجزخوانی ها و یاوه گویی ها و خزعبلاتی که تحویل مردم ایران می‌دهند دروغ اندر دروغ است.
اما امروز ما با این مسائل کاری نداریم، می خواهیم به واکنش برخی کشورهای اروپایی بپردازیم.
وزیر خارجه بریتانیا، اسرائیل را ملامت می کند و می پرسد شما چه حقی داشتید که یک فرد نظامی را اینگونه به هلاکت برسانید؟
یک فرد غیر نظامی منظورش محسن فخری زاده است و نه کس دیگری.
و کیست که باور کند فخری زاده یک انسان غیرنظامی و بی آزار و دوستدار مردم ایران بوده است.
چگونه است که برخی کشورها می‌گویند که اگر اسرائیل این اقدام را انجام دادیم ابتدا می بایست او را محاکمه کند، در یک دادگاه علنی، وکلای مدافع داشته باشد، بتواند سخن خود را بگوید، مدارک و اسناد کافی ارائه شود و دادگاه این موضوع را به خوبی بررسی کند و فقط آنگاه است که دادگاه می‌تواند رای خود را صادر کند.
بله این درست است، برای موارد غیر نظامی، اما در امور نظامی چگونه می توان انتظار داشت که کشوری، حکومتی، نهادی، سازمانی بیاید فخری‌زاده را از ایران ببرد؟ مسلما در داخل ایران امکان محاکمه او وجود نداشت.
او را ببرد در یک کشور خارجی شاید، در یک دادگاه بین المللی و محاکمه کنند. آیا چنین کاری از دیدگاه وزیر خارجه بریتانیا و هر کس دیگری که اسرائیل را ملامت کرده واقعا امکان پذیر است؟!!
آنها ادعا می‌کنند که اگر اسرائیل کشته باشد،یک فرد نظامی را کشته است، یک شهروند را کشته است.
چرا خود را به کوچه علی چپ میزنند؟
چرا خود را ناآگاه نشان می دهند؟
حکومت اسلامی ایران اکنون ۴۲ سال است که با اسرائیل در حال جنگ است.
در واقع ۶۰ سال است و شاید ۷۰ سال است که روح الله خمینی و آنهایی که از او پیروی کرده و می‌کنند، خود را در حال جنگ با اسرائیل می دانند.
حدود ۶۰ سال پیش در کتاب حکومت اسلامی، روح الله خمینی به صراحت نوشت که اسرائیل باید نابود شود.
او ادعا کرد که شاه ایران دست نشانده اسرائیل است و شاید یک یهودی است و اگر خود نبوده، شاید مادرش یهودی بوده است.
و از روز اول با شعار نابود باید گردد و مرگ بر اسرائیل به صحنه آمدند.
نه فقط در لفظ اسرائیل را مورد حمله قرار دادند، بلکه از روز نخست و در طول سال‌ها و در همه مسیرها و با همه امکانات، بیشترین تلاش خود را متوجه ضربه رسانی به اسرائیل کردند.
مگر خامنه ای نگفته بود که ۲۵ سال دیگر اسرائیل نابود می‌شود؟
مگر رژیم ایران نبود که حزب الله را در لبنان به وجود آورد و اکنون می‌کوشد که در سوریه مستقر گردد؟
و همزمان گروه‌های تروریستی فلسطینی را تقویت می‌کند و به آنها پول و اسلحه می رساند.
مگر رژیم ایران نبود که روی موشک خود نوشته بود که هدف از این موشک نابودی اسرائیل است.
مگر آنها بارها و بارها تهدید نکردند که در ظرف ۵ دقیقه می توانند اسرائیل را نابود کنند؟
مگر اکبر هاشمی رفسنجانی نبود که گفت با یک بمب اسلامی می‌توان اسرائیل و یا به گفته آنها رژیم صهیونیستی را نابود کرد؟
بنابراین حکومت ایران از روز نخست و شاید ده ها سال پیش از روز نخست با اسرائیل در حال ستیز و جنگ بوده است.
آیا اسرائیل حق ندارد از خود دفاع کند؟
آیا آنها تصور می کند که اسرائیل امروز یهودیان ۲۰۰۰ سال پیش یا یهودیان هزار سال پیش و حتی یهودیان صد سال پیش هستند که می کشتند و اموالشان را به غارت می بردند و یهودیان امکان دفاع از خود را نداشتند.
به تاریخ کشورهای اروپایی در قرون وسطی بنگرید که چه میزان یهودیان را کشتند.
جنگ جهانی دوم را به یاد آورید و آن ۶ میلیون نفر را، کشتند و یهودیان قدرت و امکان دفاع از خود را نداشتند.
اما امروز دارند.
امروز به کشور خود بازگشتند.
امروز می‌توانند از خود دفاع کنند.
امروز یتیم نیستند.
حتی اگر برخی کشورها با اسرائیل نامهربانی می کنند و سود مالی و مادی خود را بر حقیقت و واقعیت و معنویات و ارزشهای اخلاقی ترجیح می دهند.
روزی که احمد یاسین، سرکرده گروه تروریستی حماس از پای درآمد و اسرائیل مسئولیت آن را به عهده گرفت، همه آنها زبان به نکوهش اسرائیل گشودند که چگونه است که یک فرد فلج را که روی صندلی چرخدار نشسته است نابود می کنید.
ممکن است که احمد یاسین یک فرد مفلوج بود که روی صندلی چرخدار می نشست اما روح او، تفکر او، اعمال او و آرزوها و نیت ها و هدفهای احمد یاسین جنایتکارانه و شیطانی بود.
دستور قتل شهروندان اسرائیلی را صادر کرد، فرمان عملیات تروریستی داد، حماس به عنوان یک گروه اسلامی تعصب گرا و افراطی ادعا می‌کند که سراسر خاک اسرائیل متعلق به فلسطینیان است و به اسلام تعلق دارد و موقوفه اسلامی است و یهودیان را جایی در آن نیست، مکانی که سرزمین حضرت داوود و حضرت سلیمان و خاستگاه کشور یهود و پایگاه دین یهودیت بوده است و یهودیان یک هزار و ۶۰۰ سال پیش از ظهور اسلام در این سرزمین ساکن شدند و آنجا را وطن خویش ساختند.
در آن هنگام نیز اسرائیل را مورد انتقاد و نکوهش قرار دادند که چرا احمد یاسین را از پای درآورد.
آنها هرگز سازمان‌های ترور را ملامت نکردند که چرا اسرائیلی می کشند و امروز هم برخی از آنان می‌کوشند که از حکومت ایران و رفتارهای آن دفاع کنند و اسرائیل را دیواری کوتاه گیر آورده اند.
اسرائیل دیوار کوتاه نیست، اسرائیل از حق خود دفاع می‌کند.
اسرائیل اگر محسن فخری زاده را کشته، یک تروریست را از پای درآورده است. فردی که در ادامه کمک هایش به رژیم ایران اگر موفق می‌شد و اگر بمب هسته‌ای ایجاد می‌کرد می توانست دهها هزار و صد ها هزار اسرائیلی را بکشد و دیگر مردمان را نیز بکشد و حتی فلسطینیان را بکشد، زیرا بمبی که فرو می‌ریزد و منفجر می‌شود، اسرائیلی و فلسطینی نمی‌شناسد همگان را می‌کشند.
بنابراین مجازات مسئولان عملیات تروریستی و موشکی و هسته‌ای و دیگر سلاح‌های کشتار همگانی یک امر مبارزه با ترور است یک کار مشروع است زیرا هنگامی که جنایتکاری از میان می‌رود از ادامه جنایت جلوگیری می‌شود. امروز حکومت اسلامی ایران بر سر دوراهی قرار گرفته است که آیا می خواهد همچنان به برنامه‌های اتمی خود ادامه دهد، آیا می‌خواهد برنامه‌های موشکی را نیز بیشتر، کامل تر و کشنده تر کند.
آیا می‌خواهد مشتی چکمه‌پوش سپاه پاسداران را بر سر قدرت بیاورد؟
آیا کافی نیست که مردم ایران فقیر و فقیرتر شدند و نان برای خوردن ندارند و بیماری‌ها سلامت جان آنها را تهدید می‌کند؟
آیا کافی نیست که ایرانیان را به فلاکت کشانده اند؟
و سرزمین ایران را منزوی و منزوی تر کردند.
چرا برخی قدرت های جهانی با این رژیم شیطانی همکاری می‌کنند و از آن هم حمایت می‌کند؟
مسلم آن است که نه به خاطر دوستی با ملت ایران ، نه برای دلسوزی آنها برای شهروندان ایرانی، بلکه به هدف و امید آنکه از ایران بیشتر بهره ببرند و رفتار آنها به حکومت امکان می دهد که بر طول عمر خود بیفزاید، اما این حکومت به بن بست رسیده است، بن بست کامل و دیر نخواهد بود روزی که فرو خواهد پاشید و دروغ پردازی ها نیز نخواهد توانست آنها را از این سرنوشت محتوم رهایی بخشند فرو خواهند پاشید.
اورشلیم – پانزدهم آذرماه ۱۳۹۹ خورشیدی؛ پنجم نوامبر ۲۰۲۰ میلادی