یورونیوز :ترور محسن فخرزاده، دانشمند هستهای ایران بار دیگر ضعف دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ایران را در برابر حملات دشمنان جمهوری اسلامی عیان کرد.
ماموران یک سرویس خارجی در روز روشن و در حومه تهران، یک شخصیت مهم علمی-نظامی مرتبط با برنامه هستهای را در حضور محافظانش به رگبار بستند و دستکم تا لحظه نگارش این مطلب، دستگاههای امنیتی ایران موفق به بازداشت آنها نشدهاند.
جمهوری اسلامی ایران این مرتبه، برخلاف نشت اطلاعات انبار هستهای تورقوزآباد و عملیات موفق اسرائیل در سرقت اطلاعات هستهای ازجنوب تهران، امکان تکذیب ماجرا را ندارد. محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با ارسال نامهای به حسن روحانی از وی خواسته است تا «سازمانهای اطلاعاتی کشور موکداً موظف شوند که منابع اصلی و نفوذیهای سازمانهای جاسوسی را شناسایی نمایند و شیوههای شکلگیری تیمهای ترور و سرپل های همکاری آنها با یکدیگر را کشف و خنثی کنند.» این فرمانده سابق سپاه پاسداران در همین نامه به رئیس جمهوری ایران هشدار داده که «پرواضح است که ادامه چنین اقدامات تروریستی نشانگر ضعف سازمانهای اطلاعاتی کشور خواهد بود که باید با همتی مضاعف به آن پایان داده شود.»
تقریبا یک دهه پس از ترور دانشمندان هستهای و با وجود واگذاری ماموریت حفاظت به سپاه پاسداران، دولت یا دولتهایی که بههیچوجه توسعه برنامه هستهای و حرکت ایران به سوی تولید سلاح اتمی را نمیپذیرند، توانستند یک مهره مهم این برنامه را حذف کنند.
برای هر ناظری احتمالا این مساله روشن است که برنامهریزی و اجرای این برنامه بدون در اختیار داشتن ماموران پرشمار و زبده و نفوذ در ساختار امنیتی ایران ممکن نبوده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی مکررا به «اشراف اطلاعاتی» دستگاههای امنیتی خود افتخار میکند و هرچند وقت یکبار، بخشی از دستاوردهای سیستم اطلاعاتی خود را در بازداشت فلان جاسوس، بهمان عامل نفوذی بیگانه یا شخصیت اپوزیسیون از رادیو و تلویزیون به اطلاع شهروندان میرساند یا در قالب فیلم بادیگارد و سریال تعبیر وارونه یک رویا به «مردم» یادآوری میکند که با وجود قوی بودن طرف مقابل، دست «اطلاعاتیها»ی ایران آنچنان هم خالی نیست.
با وجود حضور دو دستگاه موازی اطلاعاتی بزرگ، وزارت اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهنظر میرسد ایران عملا در برابر سرویسهای جاسوسی بیگانه و بهویژه موساد اسرائیل شکست خورده است. اما آیا جمهوری اسلامی توان جبران این شکست را دارد؟
واکنش ایران به ترور مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری و مصطفی احمدی روشن، تلاش ناکام برای حمله به سفارت اسرائیل در بانکوک بود؛ عملیاتی که مجریان آن هفته گذشته پس از ۸ سال حبس و در جریان معاوضه با یک زندانی استرالیایی-بریتانیایی از تایلند به تهران بازگشتند.
سازمان اطلاعات و عملیات ویژه اسرائیل (موساد) بدون شک از قویترین نهادهای اطلاعاتی-امنیتی جهان است. اگر روایت جمهوری اسلامی ایران را بپذیریم، موساد در سالهای گذشته دستکم چند شهروند «تحت حفاظت» ایران را کشته و در همین چندماه گذشته، در سایت هستهای نظنز، احتمالا با همکاری یک شرکت خصوصی، سوله بیرونی نسل جدید سانتریفیوژهای ایران را منفجر کرده است. به این موارد باید ماجرای ترور جانشین ایمنالظواهری، رهبر القاعده در خیابان پاسداران تهران و بمبباران «بیهزینه» و متداول مواضع سپاه قدس و نیروهای نیابتی ایران در سوریه را هم افزود.
اگر اندکی از دورتر به تصویر این رویارویی نگاه کنیم، منظرهای از عملیات یکطرفه اسرائیل علیه جمهوری اسلامی به چشم میآید؛ جایی که ایران، با وجود تمام ادعاهای «اشراف اطلاعاتی» و افتخار به «تامین امنیت»، صرفا نقش یک مصدوم منفعل را بازی میکند. آیا «محور مقاومت» به کمک ایران میآید؟ ایران، از زمان پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ رسما اعلام کرد که با اسرائیل در حال جنگ است. در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، فارغ از روابط پرفراز و نشیب با سازمان آزادیبخش فلسطین و شخص یاسر عرفات، ایران در میان گروههای مسلحی نظیر جبهه خلق برای آزادی فلسطین محبوب بود و سازمانهای شبهنظامی جدیدتر، از جمله حماس و جهاد اسلامی اساسا با نیروی «انقلاب اسلامی» متولد شدند. نفوذ ایران در سرزمینهای تحت اشغال اسرائیل در جنوب لبنان با تاسیس حزبالله در دهه ۱۹۸۰ و خروج ارتش اسرائیل در سال ۲۰۰۰ به اوج خود رسید.
اگر ایران در آن زمان میتوانست با تکیه بر این جریانها «انتفاضه» را به پیش برد یا وسط خاک اسرائیل عملیات اجرا کند، داشتن چنین تواناییهایی در حال حاضر به شدت زیر سوال است. هم اسرائیل با کشیدن «دیوار حائل» و محاصره نوار غزه، گروههای مسلح فلسطینی را از ورود به خاک این کشور محروم کرده و هم اختلاف میان سازمانهای فلسطینی از زمان آغاز مذاکرات صلح در دهه ۱۹۹۰ میلادی به حدی بالا رفته که از اتحاد برای «آرمان فلسطین» جز خاطرهای محو، چیزی باقی نمانده است. درگیر شدن سوریه در مقام مرکز فرماندهی سازمانهای شبهنظامی فلسطینی در جنگ داخلی ۱۰ ساله را هم باید به این عوامل افزود. بهعلاوه مساله فلسطین، مدتها است که دیگر دغدغه جامعه جهانی به شمار نمیرود و خبری از تهدید امنیتی کارلوس و «بازوی مسلح انقلاب عرب» و بریگادهای سرخ آلمان برای اسرائیل در خارج از این کشور متصور نیست.
حزبالله لبنان، جدیترین متحد منطقهای ایران ساعاتی پس از ترور محسن فخریزاده اعلام کرد «ایران تنها کسی است که به این ترور پاسخ خواهد داد.»
نیروهای پرشمار عراقی حامی ایران، توانایی عملیاتی محدودی در خاک کشور خود دارند و بعید بهنظر میرسد بتوانند یا حتی بخواهند پای عراق را در آستانه انتخابات زودهنگام پارلمانی و خروج سربازان آمریکایی، به یک جنگ نابرابر با اسرائیل باز کنند. از بوینوس آیرس تا دماوند اگر روایت اسرائیل و آلبرتو نیسمن از انفجار آمیا را قبول کنیم، ایران در سال ۱۹۹۴ آنقدر قدرت داشت تا به واسطه عواملش، مرکز همکاری اسرائیل و آرژانتین را در بوینوس آیرس منفجر کند و ۸۵ نفر را به قتل برساند. ایران هرگونه ایفای نقش در این ماجرا را قویا رد میکند.
در ۲۶ سالی که از ماجرای انفجار آمیا میگذرد ایران، اسرائیل، خاورمیانه و کلا جهان طبیعتا به شدت تغییر کرده اند. ایران، یا دستکم یک جناح از حکومت بهویژه از دوره اصلاحات کوشیده تا عضوی نرمال در جامعه جهانی باشد و در آستانه حمله آمریکا به عراق و افغانستان، با تاکید بر «گفتوگوی تمدنها» از «صدور انقلاب» و رفتارهای «نابخردانه» و «پرهزینه» پرهیز کند. در مقابل، هسته سخت جمهوری اسلامی، بر گسترش نقش فرامرزی این کشور بهویژه در خاورمیانه بهعنوان یک دکترین امنیت ملی تاکید میکند؛ احتمالا سرنگون نشدن بشار اسد پس از ۱۰ سال جنگ داخلی را باید یکی از ثمرات این نگاه برشمرد.
در همین سه دهه گذشته، اسرائیل با افزایش تواناییهای خود، عملا ترکیب «جنگ اعراب و اسرائیل» را به خاک سپرده است و روند پذیرش «دولت یهود» در میان دشمنان سابق جهان عرب را به پیش میبرد. اسرائیل با عادیسازی رابطه با بحرین و امارات و عربستان، بیش از پیش به ایران نزدیک شده است.
روزنامه «تندرو»ی وطن امروز چاپ تهران، روز شنبه این دو فعل را تیتر کرده بود: «نزنیم میزنند». اینکه باتوجه به دستور علی خامنهای، ایران باید «عاملان و آمران» ترور دیروزرا مجازات کند، جای تردیدی درباره واکنش ایران باقی نمیگذارد. اما با توجه به شرایط جمهوری اسلامی و شکست دستگاه امنیتی این کشور از اسرائیل، درباره جدی و کارا بودن این «مجازات» شک و تردید بسیار است.
شاید حکومت ایران در حال حاضر پیش و بیش از هرچیز به بازنگری ساختار اطلاعاتی خود نیاز دارد تا بفهمد چگونه، آنطور که محسن رضایی گفته است «منابع اصلی و نفوذیهای سازمانهای جاسوسی» در دستگاههای امنیتی عریض و طویل آن نفوذ و شاید آن را کنترل میکنند.
+7
رأی دهید
-1
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۵۵
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
مشکل اینجاست که حکومتی که به مردم ایران رو سلابه کشیده و به هر دلیلی دستگیر و شکنجه واعدام میکنه باید منتظر این باشه که کسانی که تنفر در حد انفجار از این حکومت دارن و احتمالا کسانی را زیر شکنجه و یا اعدام از دست دادن حتی به قیمت ضربه زدن به منافع ملی کشورشون از این جانی ها انتقام بگیرن. حقیقت تلخیه ولی دور از واقعیت نیست.
0
7
یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۴
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۳
vg2000 - اسلو، نروژ
شرم برای حکومت نکبت اسلامی مردم بی گناه تو خیابون میگیره شکنجه میده اعتراف میگیره بعدشم از آب در میاد که همش دروغ بوده
1
6
یکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۶
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.