کور کردن چشم به هواخواهی مادر

پسر جوان که در یک درگیری چشم مرد همسایه را کور کرده بود در حالی که از این موضوع ابراز پشیمانی می‌کرد عصبانیت را عامل این اتفاق دانست.

به‌گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه ۱۱ مهر درگیری خونینی در خیابان خلیج فارس به پلیس اعلام شد. با حضور مأموران درگیری پایان یافت و چند نفری که در این درگیری مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند.

اما در این میان چشم یکی از مجروحان نابینا شده بود و او پسر جوان همسایه را عامل کوری چشم خود معرفی کرد و گفت: همسرم برای خرید از خانه بیرون رفته بود که بر سر موضوعی با زن همسایه درگیری لفظی پیدا کرد. ظاهراً همسرم در حال عبور از مقابل خانه آنها بوده که زن همسایه بی‌توجه ظرف آبی را روی او ریخته بود.با وساطت همسایه‌ها دعوا پایان یافت و همسرم به خانه برگشت.

او ادامه داد: وقتی همسرم به خانه آمد و ماجرا را تعریف کرد به او گفتم که این موضوع را فراموش کند و مهم نیست. اما ساعتی پس‌از این دعوا با همسرم در خانه نشسته بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد و وقتی به مقابل در رفتیم با پسر جوان بیتا رو‌به‌رو شدیم. وی با اعتراض و عصبانیت از همسرم گلایه کرد که چرا به مادرش بی‌احترامی کرده است.

تلاش من برای آرام کردن این پسر به جایی نرسید و دعوا شدت گرفت. در همین حین پسر همسایه شروع به کتک زدن من کرد. اما دقایقی بعد ناگهان این درگیری به نزاعی خونین بدل شد. او با چاقو به جان من افتاد. از سر و صدای من، پسرم و برادرم از خانه بیرون آمدند تا مرا از دست این پسر خشن نجات دهند. اما تلاش خانواده‌ام بی‌نتیجه بود. بیتا به همراه سه مرد با میله و چوبدستی به ما حمله کردند. بعد هم شهریار، پسر بیتا با چاقو ضربه‌ای به چشم چپم زد و چند ضربه هم به بدنم زد. من خونین روی زمین افتادم.
با شکایت مرد جوان به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی  شهریار، پسر همسایه بازداشت شد. اما منکر ادعای مرد جوان شد و گفت که این مرد و پسر و برادرش به خانه آنها آمده‌اند و دعوا را شروع کرده‌اند.درحالی که پسر جوان منکر ماجرا بود و از سوی دیگر شاکی خواهان قصاص چشم بود، به دستور بازپرس ساسان غلامی متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی پایتخت قرار داده شد.

با گذشت ۱۰ روز از بازداشت پسر جوان او به کور کردن چشم مرد همسایه اعتراف کرد و گفت: قصدم کور کردن چشم شاکی نبود‌. وقتی صدای داد و فریاد آنها را مقابل در خانه‌مان شنیدم عصبانی شدم و به هواخواهی مادرم رفتم. با آنها درگیر شدم و در یک لحظه با عصبانیت به وسیله چاقویی که در دست داشتم ضرباتی را زدم که نمی‌دانستم منجر به کوری خواهد شد. پشیمانم و از حادثه‌ای که رخ داده واقعاً ناراحتم.
به دستور بازپرس جنایی پسر جوان در اختیار اداره آگاهی قرار گرفت .
+0
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.