مرد تبهکار وقتی بیتوجه به التماسهای یک بیمار سرطانی هزینه درمان او را سرقت میکرد نمیدانست خیلی زود خودش نیز به این بیماری مبتلا خواهد شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، مدتی قبل مرد میانسالی با مراجعه به پلیس از سرقت خودرواش خبر داد و گفت: من با پرایدم مسافرکشی میکنم امروز دو مرد جوان را دربستی سوار کردم تا به مقصد برسانم اما آنها مرا به خیابان خلوتی کشاندند و با تهدید و ضرب و شتم خودروام را به سرقت بردند. پس از این شکایت در حالی که تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز شده بود این بار مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از سرقت اموالش به دست سرنشینان یک خودرو پراید خبر داد و گفت: من بیمارم و سرطان معده دارم، هزینه درمانم خیلی سنگین است با هزار بدبختی و قرض و وام پولی فراهم کردم تا روند درمانیام را شروع کنم امروز سوار یک خودرو شدم تا به بیمارستان بروم مرد جوانی راننده بود و به غیر از او دو مرد دیگر هم سوار خودرو بودند که تصور کردم آنها هم مسافرند. اما در بین راه با تهدید چاقو، کارت عابر بانکم، پولها و گوشی تلفن همراهم را سرقت کردند. بعد هم رمز عابر بانکم را گرفته و 5 میلیون تومان پول را که بخشی از هزینه درمانم بود به کارت خود واریز کردند. هر چه به آنها التماس کردم که این پولها هزینه داروهای سرطانم است توجه نکردند و نه تنها پولهایم را بردند بلکه مرا کتک هم زدند.
سرقتهای سریالی
با شکایت مرد جوان، مأموران به سراغ دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت رفتند و تصویر سارقان بهدست آمد. در ادامه بررسیها مشخص شد خودرو سارقان همان خودرو پراید مسروقه مرد میانسال و دو نفر از سارقان نیز متهمان همان پرونده بودهاند. در ادامه نیز کارآگاهان دریافتند با یک باند سارقان سریالی روبهرو هستند که مسافران را در مسیر تهران به اسلامشهر و برعکس سوار کرده و در بین راه با تهدید چاقو، کارت عابر بانک و پولها و گوشی تلفن همراهشان را به سرقت میبرند سپس با دریافت رمز عابر بانک حساب وی را خالی کرده و با کتک و تهدید وی را در مکانی خلوت رها میکنند.
دستگیری متهمان
تحقیقات برای دستگیری اعضای باند خشن ادامه داشت تا اینکه مأموران پلیس یکی از متهمان را هنگام سرقت از یک مسافر دستگیر کردند. پدرام، یکی از اعضای باند بود که وقتی با مدارک پلیسی مواجه شد به سرقت از مسافران با همدستی دو نفر از همدستانش اعتراف کرد. در بررسیها مشخص شد که یکی از اعضای باند به اتهام سرقت مسلحانه خیابانی دستگیر شده و به زندان افتاده و نفر دوم نیز به ترکیه فرار کرده است. در ادامه وقتی متهم از سوی شاکیها شناسایی شد به دستور بازپرس علی ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، روانه زندان شدند. اما در حالی که چند روزی از بازداشت پدرام گذشته بود او متوجه شد به بیماری سرطان فک مبتلا شده است.
گفتوگو با متهم
چرا سرقت میکردی؟
من در یک مغازه کفش فروشی کار میکردم. دو سال قبل با پسر جوانی به نام سروش آشنا شدم. با اینکه همسن و سال بودیم اما او وضع مالی خوبی داشت و همیشه به سر و وضعش میرسید در ظاهر بیکار بود و من همیشه تعجب میکردم این همه پول را از کجا میآورد تا اینکه فهمیدم سارق است او مرا هم وسوسه کرد تا همدستش شوم. من صبح تا شب کار میکردم و همیشه هم بیپول بودم. سروش بعد از مدتی دوستی مرا به پاتوقهایش برد و معتاد به شیشه شدم. اعتیادی که به غیر از خود مواد مرا محتاج پولش کرده بود و درنهایت با او همراه شدم.
شگردتان برای سرقتها چه بود؟
اوایل کیف قاپی میکردیم اما باتوجه به اینکه کسی پول نقد با خودش حمل نمیکرد، کار و کاسبی زیاد خوب نبود. بعد تصمیم گرفتیم که از مسافران سرقت کنیم. برای این کار نیاز به خودرو داشتیم، یک خودرو سرقت کردیم. یک خودرو هم مال همدستمان بود که مدام پلاکش را تغییر میدادیم.
با پولهای سرقتی چه میکردی؟
معمولاً در این سرقتها یک تا سه میلیون تومان گیرمان میآمد و پولها خرج هزینه مواد مخدر و لباس و تفریحمان میشد.
پولهای مسروقه را به کارت چه کسی واریز میکردید؟
کارتها را از معتادان یا افراد نیازمند به مبلغ 100 هزار تومان میخریدیم.