شهروند : گزارش شهروند از ٣ سال انتظار مادر صادق برمکی با بازتاب گستردهای روبهرو شد؛ مادری که در این ٣ سال منتظر مجازات قاتلان پسرش بود. حالا پس از این ماهها و سالها انتظار، متهمان قتل صادق برمکی به ایستگاه اعدام رسیدهاند. دیوان عالی کشور هفته پیش بود که این پرونده جنایی را به اجرای احکام دادگستری مهاباد ارسال کرد و این یعنی پایان پرونده سیاهی که در سال ٩٦ رقم خورده بود. قتل صادق نوزده ساله یکی از فجیعترین جنایتهای دهه ٩٠ است. ٣ همکلاسی به دلایل واهی با ساطور و تبر به صادق حمله کردند و در حالی که نفس میکشید، او را آتش زدند. متهمان از این صحنهها فیلم و عکس سلفی هم گرفتند. جسد سوخته صادق را در کوه رها کردند و به خانههایشان برگشتند. وقتی یک چوپان جسد سوخته صادق را پیدا کرد، پرونده گمشدن این پسر دانشجو در فاز جنایی رسیدگی شد. انگشت اتهام، دانیال همکلاسی صادق را نشانه رفته بود؛ پسری که صادق را به میهمانی بیبازگشت برد. اما او زیر بار نمیرفت تا اینکه فیلم و عکسهای این جنایت لو رفت؛ فیلم و عکسهایی که قرار بود هیچ وقت دیده نشود. فلش حاوی این تصاویر دلخراش را به نیما داده و او از سر کنجکاوی فلش را باز کرده بود؛ صحنهها آن قدر فجیع بودند که جای هیچ شک و شبههای نبود، بهسرعت تحویل پلیس داده شد و ٤ متهم پرونده دستگیر شدند. ٣ نفر به اتهام قتل و نفر آخر به اتهام تحویل وسایل جنایت به متهمان بازجویی و دادگاهی شدند تا اینکه حکم قصاص برای ٣ متهم صادر شد و نفر چهارم به ١٠ سال و یک روز حبس محکوم شد.
سرنوشت نفر سوم این جنایت اما پیش از رفتن به پای چوبه دار با مرگ گره خورد. او در زندان سکته کرد و جان باخت. سرنوشت نفر چهارم این پرونده هم سیاه است. او که به ١٠ سال و یک روز حبس محکوم شده بود با ضربه چاقوی یکی از زندانیان چشمش را از دست داد و کور شد.
پرونده از دو سال پیش، پس از قطعیت در حکم، به بخش اجرای احکام دادگستری مهاباد ارسال شده بود اما به دلیل تفاضل دیه اجرای حکم تا کنون به تأخیر افتاده است. ولی دیه متهمان از طریق پویش مردمی در فضای مجازی جمع شد و با ارسال پرونده از دیوان عالی کشور به اجرای احکام دادگستری مهاباد، شمارش معکوس پایان این پرونده وحشتناک به صدا در آمده است.
مادر صادق در گفتوگو با شهروند چه گفت؟
فریبا مادر پنجاهودو ساله که با خیاطی روزگار میگذراند، به شهروند از رضایت و خشنودی وصفنشدنی گفت که با اجرای این حکم هدیه این سالها انتظارش را خواهد گرفت. کلمه به کلمهای که ادا میکند با شادی همراه است. اما یادآوری روزهای عذابآور این سالها بغض راه گلویش را میبندد. از اشکهایی میگوید که در این
٣ سال ریخت، از شبها و روزهایی که در اتاق تنهایی همانند یک مجسمه به یک نقطه خیره شد و کلامی سخن نگفت. امیدش، ناامید شده بود. از فیلمی میگفت که هرگز ندیده است اما صدای پسرش را شنیده بود که در آن ثانیههای سیاه و در آن لحظات وحشت فریاد «ای دایان ای دایان» سر میداد و مادر را میخواست. مادر هنوز شبها خواب ندارد، میگوید پسرم همه زندگیام بود که با سوختن او زندگی ما هم آتش گرفت. چراغ خانهمان بود. با جان و دل بزرگش کرده بود تا پس از فارغالتحصیلی آینده درخشانش را ببیند. مهندس صادق برمکی که افتخار خانوادهاش میشود را در حالی که نفس در سینه داشت، آتشش زدند. نور امید مادر را گرفتند، کشتند و آتشش زدند؛ به فجیعترین شکل. گفتههای مادر نه تنها چشمان خبرنگار شهروند را تر و اشکش را جاری کرد بلکه انتشار این گزارش، برای هر خوانندهای تلخ و غمانگیز بود و با واکنشهای زیادی همراه شد. کاربرانی که با خانواده صادق همراه و هم صدا شدند و در کامنتهایی که گذاشتند خواستار هر چه سریعتر اعدامشدن متهمان این پرونده شدند. یکی از قساوت قلب متهمان گفت و دیگری از صبری که مادر در این سالها داشته است. یکی از کاربران دلیل این همه خشونت را پرسیده بود، یکی روند پرونده را طولانی میدانست و دیگری از روانشناسان خواسته بود تا با اقدامات روانکاوی در این پرونده جلوی جنایتهای بعدی را بگیرند. از هر جنس کامنتی وجود داشت؛ البته بودند کسانی هم که با شعار «نه به اعدام» خواستار حبس شدند. نظرات بسیاری درباره قاتلان بود که کاربران این حجم از خشونت متهمان را درک نمیکردند. خیلیها از نقشه و برنامهای که متهمان برای این قتل طراحی کردند، گفتند، از اینکه جنایت هدفمند و برنامهریزی شده بوده و جای هیچ شک و شبههای برای اعدام متهمان نمیگذارد.