سخنان انتقادی دریادار حبیبالله سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش، این روزها جنجالی شده است. او که در سلسله مراتب ارتش ایران، پس از فرمانده ارتش و جانشین او، نفر سوم محسوب میشود در گفتوگویی ۹۰ دقیقهای با خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) شرکت داشت و ایرنا بخشهایی از این گفتوگو را منتشر کرد.
بخشهایی که حاوی انتقادات تلویحی دریادار سیاری از فعالیتهای اقتصادی و سیاسی سپاه و نادیده گرفته شدن ارتش و نقش آن در جنگ ایران و عراق در صداو سیما بود.
تیزر گفتوگوی دریادار سیاری با ایرنا بلافاصله در شبکههای اجتماعی به عنوان اظهارات انتقادی یک فرمانده ارشد ارتش مورد توجه قرار گرفت. پس از آن ایرنا اقدام به حذف ویدیوی کوتاه خود از اظهارات سیاری کرد و اصل گفتوگو با او نیز منتشر نشد.
ایرنا بعدتر گفت که عدم پخش این گفتوگو به خواست روابط عمومی ارتش بوده و روابط عمومی ارتش نیز توضیح قانعکنندهای درباره این تصمیم، آن هم در حالی که مصاحبهکننده (ایرنا) و مصاحبهشونده (سیاری) مخالف پخش نبودند، ارائه نکرد.
مجموعه این کنش و واکنشها به سؤالات بسیاری دامن زد و شبکههای مختلف اجتماعی و رسانهای به این موضوع پرداختند که چرا ویدئوی سخنان سیاری حذف شد؟ و اینکه ارتش و فرماندهان آن از چه چیزی ناراضی و ناراحت هستند؟
این نوشتار تلاش میکند به این سؤالات و نیز این موضوع بپردازد که نقش و جایگاه ارتش در معادلات کنونی ایران کجاست و اصولاً در جمهوری اسلامی که با تکرار پدیده اعتراضات بزرگ مردمی و ضد حکومتی روبهروست ارتش بین مردم معترض و حکومت در کجا ایستاده است؟
ارتش از چه چیزی ناراضی است؟
اظهارات دریادار سیاری نشان داد ارتش از موارد متعدد و مشخصی ناراضی است:
۷. مسکوت گذاشتن برخوردهای انقلاب و انقلابیون با ارتش و سوءاستفاده از آن علیه ارتشپس از انقلاب ۱۳۵۷ اکثر فرماندهان ارشد ارتش اعدام و برکنار یا به طور اجباری بازنشسته و مجبور به مهاجرت از ایران شدند. در واقع شبکه فرماندهی ارتش متلاشی شد و اکثریت قریب به اتفاق فرماندهان سرهنگ به بالای ارتش کنار گذاشته شدند.
آیتالله خامنهای رهبر کنونی جمهوری اسلامی، حسن روحانی رئیسجمهور کنونی، و مصطفی چمران وزیر دفاع سالهای نخست انقلاب، در کنار سرلشکر قرهنی اولین رئیس ستاد کل ارتش از کسانی بودند که روند موسوم به «پاکسازی ارتش» را در سالهای پس از انقلاب هدایت کردند و چمران میگوید اخراج ۱۲ هزار نفر از ارتش را که عمدتاً افسران ارشد و میانی بودهاند، شخص او امضا کرده است.
از سوی دیگر بنابر تصمیمات رهبران انقلاب ۵۷، برخی قراردادهای تسلیحاتی و رزمایشهای ارتش لغو شد، مدت خدمت وظیفه سربازان از دو سال به یکسال کاهش پیدا کرد، و پس از وقایع موسوم به کودتای نوژه در تیر ۱۳۵۹ (مخالفان جمهوری اسلامی از آن به عنوان قیام افسران وطن نام میبرند) شمار زیادی از خلبانها، و نیز برخی فرماندهان نیروی زمینی از جمله لشکر ۹۲ اهواز بازداشت و زندانی شدند.
فرماندهان سپاه معمولاً وقتی درباره نقش ارتش پس از انقلاب و در شروع جنگ صحبت میکنند با نادیده گرفتن این اقدامات انقلابیون علیه ارتش میگویند «ارتش به دلیل مشکلات و مسائل پس از انقلاب آسیب دیده بود و آمادگی لازم را نداشت». این عبارات با واقعیات تاریخی نمیخواند.
علاوه بر روایت رسمی حکومت از اعدام و برکناری افسران، سایر اقداماتی که از سوی رهبران انقلاب علیه ارتش انجام شد، عمداً نادیده گرفته میشود و با کلیاتی مانند اینکه ارتش آماده نبود و در برابر حمله عراق غافلگیر شد مورد انتقاد قرار میگیرد.
برخی فرماندهان ارتش در فرصتهایی که به ندرت یافتهاند در برنامههای تلویزیونی و رسانهای این موضوع را تحریف تاریخ و بیانصافی در حق ارتش خوانده و با رد اتهامات علیه ارتش به آن پاسخ دادهاند که از جمله آنها میتوان به برنامه «سطرهای ناخوانده» در تلویزیون ایران اشاره کرد.
آیا انتقادات فرماندهان ارتش فقط منحصر به دریادار سیاری است؟ نگاهی به سوابق موجود نشان میدهد، دریادار سیاری تنها فرمانده ارشد ارتش نیست که در سالهای اخیر از تبعیضهای موجود علیه ارتش و تحریف نقش ارتش در جنگ ایران و عراق انتقاد کرده است.
بر اساس شواهد و مستندات موجود دست کم دو فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، یعنی سرتیپ مسعود بختیاری از طراحان عملیاتهای ارتش در جنگ و سرتیپ عبدالحسین مفید از فرماندهان اطلاعات رزمی ارتش در برنامههای تلویزیونی به این موضوع و نادیده انگاشته شدن نقش ارتش در جنگ انتقاد کردهاند.
در نیروی دریایی نیز علاوه بر دریادار سیاری، ناخدا صمدی فرمانده تکاوران مدافع خرمشهر از جمله کسانی بوده که در مناسبتهای مختلف از نادیده گفته شدن نقش ارتش و بزرگنمایی نقش سپاه و بسیج در جنگ انتقاد کرده است.
در نیروی هوایی نیز شهرام رستمی از خلبانهای اف ۱۴ و رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش، از فرماندهانی است که در گفتوگو با حسین دهباشی، تهیهکننده برنامه خشت خام، از تبعیضها علیه ارتش و به نفع سپاه انتقاد کرده است.
سرلشکر شهبازی (راست) نخستین فرمانده کل ارتش پس از استقرار جمهوری اسلامی در یک پرونده طرف دعوا با سپاه حکمی تعلیقی دریافت کرده استبالاترین انتقاد موجود از سوی ارتش نسبت به تبعیضها و حقکشیهایی که علیه آن صورت گرفته استعفای سرلشکر شهبازی فرمانده کل ارتش در خرداد ۱۳۷۹ است. حکومت هرگز دلیل استعفای سرلشکر شهبازی را که یکی از حزباللهیترین افسران ارتش به شمار میرفت و از سوابق همکاری نزدیک با آیتالله خامنهای در دهه ۶۰ برخوردار بود، اعلام نکرد. روایت مشهور آن است که سرلشکر شهبازی به دلیل رأی دادن حکومت به نفع سپاه در یک دعوای حقوقی با ارتش بر سر مالکیت اراضی یک پایگاه ارتش در شیراز استعفا کرده است.
شهرام رستمی رئیس سابق ستاد مشترک ارتش که از جزئیات این پرونده مطلع است، گفته هنگامی که یک نهاد نظامی (یعنی نیروی هوایی سپاه) برای تصرف زمین پایگاه نیروی هوایی ارتش به زور متوسل شد، ارتش مقاومت کرد زیرا ارتش از فرماندهی کل قوا دستور داشت که نباید اجازه دهد هیچکس یک متر از اراضی ارتش را غیرقانونی تصرف کند. شهرام رستمی میگوید من جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش بودم و ستاد کل به ارتش اعلام کرد که زمینها را (به سپاه) واگذار کنید و ما اعلام کردیم بروید مجوز فرمانده کل قوا بیاورید تا اقدام کنیم.
در ادامه این دعوا طبق گفته شهرام رستمی، سپاه اقدام به نصب تیربار و تیراندازی میکند و یک سرباز هوابرد ارتش کشته میشود. زمین مورد اختلاف نیز به سپاه داده شد و طبق پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح به آیتالله خامنهای، فرمانده وقت کل ارتش سرلشکر علی شهبازی، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش مصطفی ترابیپور، و شهرام رستمی جانشین وقت ستاد مشترک، به دادگاه نظامی معرفی شدند و یک حکم تعلیقی علیه آنها صادر شد. شهرام رستمی میگوید در مقابل «دریغ از اینکه طرف ما که محمدباقر قالیباف [رئیس کنونی مجلس و فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه] بود، حتی احضار شود».
آیا ممکن است ارتش روزی کودتا کند؟ آیا ارتش با این نارضایتی ها ممکن است در برابر حکومت جمهوری اسلامی و سپاه قرار بگیرد، از مردم معترض دفاع کند و روزی ممکن است کودتا کند؟
همیشه این سؤال در محافل خبری و سیاسی و حتی بین مردم کوچه و خیابان وجود داشته که آیا ارتش ممکن است روزی علیه حکومت جمهوری اسلامی وارد عمل شود؟ آیا ارتش ممکن است از مردم ناراضی و معترض حمایت کند و در بربر سپاه و جمهوری اسلامی بایستد؟
واقعیت این است که پاسخ به این سؤالات آسان نیست. نخست آنکه باید این واقعیت را پذیرفت که ارتش کنونی، ارتش جمهوری اسلامی ایران است. بسیاری از فرماندهان ارشد کنونی، پس از انقلاب به ارتش پیوستهاند و از کانالهای مختلف گزینش عبور کردهاند تا به مراحل بالا رسیدهاند و به حکومت جمهوری اسلامی و رهبر آن وفادار هستند. به عنوان مثال سرلشکر عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش، نه تنها بیش از سایر فرماندهان پیشین ارتش به طور علنی از مواضع و تصمیمات نظام در سیاست داخلی و خارجی دفاع میکند بلکه حتی گفته است اگر فرمانده ارتش نبود، دوست داشت جانشین فرمانده بسیج سپاه باشد.
از طرف دیگر ارتش یک سازمان بزرگ عقیدتی سیاسی دارد که بر نگرشهای سیاسی و عقیدتی فرماندهان بویژه فرماندهان ارشد نظارت مستمر دارد. در کنار عقیدتی سیاسی، یک سازمان بزرگ حفاظت اطلاعات هم در ارتش و تمام واحدهای آن وجود دارد که گرایشات سیاسی و تحرکات و دیدگاههای فرماندهان ارتش را روزانه و ۲۴ ساعته رصد میکند و هرگونه گرایش ضدحکومتی را سرکوب میکند.
از دیگر سو، جمهوری اسلامی دست کم ۱۶ سرویس اطلاعاتی کوچک و بزرگ مانند وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه دارد که همه شهروندان، مسئولان، مقامات و فرماندهان نیروهای مسلح را زیر نظر دارند. علاوه بر این، حفاظت از تهران به عنوان مرکز حکومت و مراکز حساس و کلیدی جمهوری اسلامی به سپاه پاسداران و قرارگاه ثارالله سپرده شده و ارتش در این مورد سهم جداگانه و جدی ندارد. ضمن اینکه مسئولیت حفاظت از شخص رهبر نیز برعهده سپاه ولی امر، از زیرمجموعههای سپاه پاسداران، است و ارتش از این موضوع حساس دور نگه داشته شده است.
با وجود تمامی این مسائل اما نمیتوان این واقعیت را پنهان کرد که ارتش در مقایسه با سپاه پاسداران احساس تبعیض و نارضایتی جدی میکند و این احساس نارضایتی روز به روز بیشتر میشود، نشانههای علنیتری از آن دیده میشود و فرماندهان بیشتری از ارتش جسارت میکنند و نارضایتی خود را بیان میکنند. امری که تاکنون و در این حد بیسابقه بوده است و اظهارات دریادار سیاری اگرچه بالاترین انتقاد یک فرمانده ارتش است که تاکنون علنی شده، اما محدود به او نیست و حکومت نگران است که انتقاداتی از این دست بین فرماندهان ارتش بیشتر و علنیتر شود.
دیدار فرماندهان ارشد ارتش جمهوری اسلامی با آیتالله خامنهای در فروردین ماه ۹۸گرچه فرماندهان ارشد ارتش در معدود فرصتهایی که پیدا میکنند از این تبعیضها انتقاد میکنند، اما تردیدی نیست که حاکمیت جمهوری اسلامی از علنی شدن انتقادات فرماندهان ارتش در فضای عمومی ناخشنود و ناراضی است و درست به همین دلیل جلوی انتشار متن کامل سخنان انتقادی دریادار سیاری گرفته شد.
اما این نارضایتی ارتش تا چه زمانی قابل کنترل است و آیا با بالا گرفتن اعتراضات مردمی، ممکن است ارتش در کنار مردم معترض علیه حکومت قرار بگیرد و یا روزی کودتا کند؟
با وجود اینکه همه فرماندهان ارشد ارتش از جمهوری اسلامی انتقاد نمی کنند و بسیاری از فرماندهان ارتش را می توان با تعبیر افسر حزب اللهی و طرفدار حکومت تعریف کرد و ارتش و فرماندهانش از سوی حکومت به شدت رصد و مهار میشوند اما این به آن معنا نیست که ارتش به طور بالقوه قادر به اقدام علیه حکومت جمهوری اسلامی نیست و در صورت گستردهتر شدن اعتراضات مردمی همچنان بازیگری ساکت و منفعل باقی خواهد ماند.
در سالهای اخیر مهمترین نگرانی جمهوری اسلامی تکرار اعتراضات بزرگ مردمی و شورشهای مردمی است که از اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کشور به تنگ آمدهاند. وظیفه سرکوب این اعتراضات تاکنون فقط به یگان ویژه پاسداران ناجا (در واقع کمیته انقلاب اسلامی سابق)، سپاه پاسداران و بسیج سپرده شده، و از ارتش برای سرکوب مستقیم معترضان استفاده نشده است.
بنابر این نمیتوان قضاوت کرد که واکنش ارتش به چنین اعتراضاتی در آینده چه خواهد بود و از حکومت تبعیت خواهد کرد یا در صورت فراخوانی به سرکوب از سرکوب امتناع میکند و یا حتی در یک سطح فرضی بالاتر در کنار مردم معترض میایستد.
شاید درست به دلیل همین تردید است که حکومت جمهوری اسلامی در برخورد با اعتراضات ۷۸، ۸۸ ، ۹۶ و ۹۸ از ارتش برای سرکوب مستقیم استفاده نکرد و فقط در اعتراضات آبان ۹۸ به دلیل گستردگی اعتراضات در بیش از ۱۰۰ شهر و کمبود نیرو برای سرکوب، اقدام به استفاده محدود از ارتش برای حفاظت از برخی اماکن دولتی و آزاد کردن نیروهای بیشتری از نیروی انتظامی برای سرکوب معترضان کرد.
به نظر میرسد حاکمیت جمهوری اسلامی نگران است در صورت استفاده از ارتش برای سرکوب معترضان، تمردهایی در برخی واحدهای ارتش رخ دهد و این تمرد بر روحیه، عملکرد و وفاداری بقیه نیروهای سرکوبکننده از جمله سپاه و بسیج و نیروی انتظامی تأثیر منفی بگذارد، در توان و اراده ساختار سرکوب خلل و تردید ایجاد کند و در نهایت منجر به بروز شکافهای گسترده و غیرقابل کنترل در نیروهای مسلح شود.
در مورد احتمال کودتای ارتش هم، دو عامل را باید به طور همزمان مورد توجه قرار داد؛ اصولاً کودتا در همه جای جهان یک امر مخفی سازمان یافته است و تا روزی که رخ ندهد نه موافقان و نه مخالفان آن نمیتوانند با قاطعیت در مورد امکان تحقق یا عدم تحقق آن قضاوت کنند. در شرایط کنونی ایران برای پاسخ به این سؤال، باید هم به اقدامات ضد کودتا از طرف حکومت برای مهار ارتش توجه کرد و هم به نارضایتیهای موجود در ارتش.
آنچه اقدام احتمالی ارتش علیه حکومت جمهوری اسلامی را همیشه به عنوان یک خطر بالقوه روی سر حکومت نگه داشته، احتمال واکنش نشان دادن ارتش به اعتراضات مردمی و ضدحکومتی در آینده و خارج شدن آن از نقش یک بازیگر ساکت و منفعل در صورت گستردهتر شدن اعتراضات است.
موضوع دیگر آنکه حکومت جمهوری اسلامی این سالها به طور جدیتری با مسئله درگذشت آیتالله خامنهای و مدیریت کردن مسئله جانشینی او روبهرو و درگیر است. سؤال این است که آیا ارتشی که هماکنون در این معادلات یک بازیگر ساکت و منفعل به نظر میرسد، در صورت مرگ آیتالله خامنهای و جنگ قدرت احتمالی بر سر جانشینی او یا وقوع اعتراضات بزرگ مردمی پس از درگذشت رهبر و تضعیف شدن حکومت، همچنان یک بازیگر ساکت و منفعل خواهد بود؟