دادگاه عاملان قتل خیابان کاشانی اسلامشهر، صبح دیروز ۲۸ اردیبهشت ماه در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی باقری برگزار شد.
رییس دادگاه ضمن اعلام رسمیت جلسه به تفهیم مفاد مواد ۱۹۳، ۱۹۴، ۳۵۲ و ۳۵۳ قانون آیین دادرسی کیفری بیان کرد: در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ماه سال جاری جلسه شعبه اول دادگاه کیفری یک استان تهران به تصدی بنده و حضور مستشاران آقایان جواهری و ترابی تشکیل و نماینده دادستان اسلامشهر آقای سید حسین حسینی نیز در جلسه حضور دارند.
وی تصریح کرد: اولیای دم آقایان فرشاد و سالار معصومی و حاجیه دژخیم ماسوله و خدیجه معصومی در دادگاه حضور دارند.
رییس دادگاه گفت: متهمان و وکلای اولیای دم و متهمان نیز در جلسه حضور دارند.
وی در ادامه از نماینده دادستان اسلامشهر خواست تا برای قرائت کیفرخواست در جایگاه قرار گیرد.
نماینده دادستان ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: اتهام متهم ردیف اول فرزند غلامرضا، متولد ۱۳۷۷ دایر بر مشارکت در قتل عمدی، حمل سلاح سرد، سردستگی و تشکیل باند و مشارکت در سرقت مسلحانه است.
نماینده دادستان بیان کرد: متهم ردیف دوم متهم است به مشارکت در تشکیل باند و مشارکت در سرقت مسلحانه و متهم ردیف سوم، متهم به معاونت در سرقت مسلحانه از طریق تسهیل در وقوع جرم و عضویت در تشکیل باند است.
وی در ادامه با اشاره به مستندات موجود در پرونده گفت: بزه انتسابی به هر سه متهم محرز است و تقاضای حکم مجازات نامبردگان را دارم.
رییس دادگاه در این بخش از جلسه از پدر مقتول خواست تا به عنوان اولیای دم در جایگاه قرار گیرد و شکایت خود را شرح دهد.
پدر مقتول عنوان کرد: این افراد را قصاص کنید بچه مرا بی گناه کشتند. اگر بچه من سر اینها چنین بلایی را میآورد خانواده اینها چه میکردند، ما به چارچوب قانون احترام میگذاریم. متهم ردیف اول قاتل فرزند من است و تقاضای مجازات سایر متهمان را نیز دارم.
قاضی باقری در ادمه از مادر مقتول خواست تا ضمن قرار گیری در جایگاه شکایت خود را شرح دهد.
مادر مقتول بیان کرد: بچه من بی گناه کشته شد و میخواهم که خون او پایمال نشود. بچه من در خون غلطید و قصاص در ملاءعام هر سه متهم را میخواهم من فیلم این جنایت را دیدهام.
در ادامه قاضی باقری از خدیجه معصومی همسر مقتول خواست در جایگاه قرار گیرد و اظهارات خود را ارائه دهد.
همسر مقتول ضمن قرارگیری در جایگاه، گفت: کاری که این سه نفر انجام دادند کاری بود که از داعش بر میآید. در روز روشن گردن همسر مرا زدند میتوانستند کاری کنند تا همسر من نمیرد، اما مانند داعش گردن همسر مرا زدند.
وی بیان کرد: من ۵۱ روز است که نخوابیدهام و هر روز سر خاک وی گریه میکنم. دو هفته پیش از این ماجرا پدرم را از دست داده بودم.
قاضی در ادامه از وکیل اولیای دم خواست تا در جایگاه شکایت خود را مطرح کنند.
وکیل اولیای دم ضمن قرارگیری در جایگاه گفت: با توجه به کیفرخواست و اقرار متهمان نسبت به متهم ردیف اول تقاضای قصاص و نسبت به سایر متهمان تقاضای اشد مجازات را دارم.
در این هنگام قاضی باقری از متهم ردیف اول پرونده خواست تا در جایگاه قرار گیرد و ضمن تفهیم اتهام به وی از او خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم ردیف اول ضمن رد اتهام سردستگی باند بیان کرد: تمامی اتهامات را قبول دارم و تنها چیزی که قبول ندارم سردستگی باند است؛ چرا که فقط من نبودم من خصومتی با مقتول نداشتم مدتی قبل مسئله را با دو نفر دیگر در میان گذاشتم. برنامه ریزی را من و متهم ردیف دوم انجام دادیم و قرار بود مغازهای پیدا کنیم که گوشیهای پلمب داشته باشد و به عنوان مشتری وارد مغازه شویم و سپس گوشی را برداریم و خارج شویم.
وی ادامه داد: قرار گذاشتیم که صبح زود این کار را انجام دهیم تا در خیابانها کسی نباشد. زمانی که وارد مغازه مقتول شدیم وی کرکره را پایین داد و گفت به خاطر کرونا مجبور است که کرکره را پایین دهد. ما در ادامه مشخصات گوشیها را پرسیدیم به متهم ردیف دوم اشاره کردم و به او فهماندم که منصرف شدم؛ اما او گفت که صبر کن.
متهم ردیف اول بیان کرد: متهم ردیف سوم با من از طریق هندزفری ارتباط داشت و میگفت هر کاری انجام میدهی دست خالی بیرون نیا. چاقویی را که همراه خود برده بودم برای این بود تا اگر در خیابان کسی دنبال ما کرد چاقو را به او نشان دهم تا درگیر نشود و بتوانیم فرارکنیم.
وی ادامه داد: وقتی در داخل گیر کردیم با خود فکر کردم تا او را با چاقو تهدید کنم، در این فکر بودم که مقتول به مانیتور پشت سر من نگاه انداخت و دست خود را به سمت گاو صندوق برد. در آن لحظه نتوانستم درست فکر کنم و پیش خود گفتم الان شوکر یا گاز در میآورد. به همین دلیل چاقو را پرت کردم که در ادامه گردن خود را گرفت که من داد زدم ما نمیخواهیم تو را بزنیم و از او خواستم روی زمین بنشیند تا ما کار خود را انجام دهیم. اما مقتول به سمت کشو رفت و کشو را باز کرد. من در داخل کشو شوکر را دیدم در آن لحظه کنترل خودم را از دست دادم. چشمانم را بستم و ضربه دوم را پرتاب کردم که از گردن او خون فواره زد.
متهم ردیف اول بیان کرد: متهم ردیف سوم گفت چه شده و آیا زنگ بزنم اورژانس گفتم آره زنگ بزن. متهم ردیف دوم گوشیها را جمع میکرد و من رفتم ریموت را پیدا کنم و آن را برداشتم. همه دکمهها را فشار دادم تا کرکره بالا رفت، سپس از مغازه خارج شدم و فرار کردیم و دو کوچه آن طرفتر دستگیر شدیم.
در این هنگام قاضی باقری خطاب به متهم ردیف اول گفت: انگیزه شما از ارتکاب این جرم چه بود؟
متهم ردیف اول گفت: انگیزه ما سرقت بود، من با مقتول مشکلی نداشتم و اصلا او را نمیشناختم.
قاضی باقری گفت: شما دو نفر بودید و از لحاظ تعداد به مقتول برتری داشتید چه توضیحی دارید؟
این متهم پاسخ داد: من در خود نمیدیدم که بخواهم با او درگیر شوم.
رییس دادگاه گفت: چاقوی مکشوفه را که همان آلت قتاله است به چه منظور همراه داشتید؟
متهم گفت: همانطور که گفتم برای اینکه از مغازه بیرون آمدیم، اگر کسی دنبال ما آمد چاقو را نشان او دهیم تا درگیر نشود.
قاضی باقری گفت: چند موبایل سرقت کردید؟
متهم ردیف اول پاسخ داد: فکر کنم ۵۳ موبایل.
رییس دادگاه اظهار کرد: میخواستید با این گوشیها چکار کنید؟
این متهم گفت: برای این تعداد برنامه ریزی نکرده بودیم و قرار بود ۴، ۵ مورد باشد تا در فضای مجازی بفروشیم.
قاضی باقری گفت: چند ضربه به مقتول زدی؟
متهم ردیف اول پاسخ داد: دو ضربه به گردن مقتول زدم.
رییس دادگاه عنوان کرد: چاقو را از کجا و چه زمانی تهیه کردی؟
این متهم گفت: آن را از مغازهای از اسلامشهر به قیمت ۱۲۰ تومان دو سه روز قبل از این ماجرا خریداری کردم.
رییس دادگاه در ادامه در خصوص نقش متهمان ردیف اول و دوم پرسید.
متهم ردیف اول در پاسخ گفت: متهم ردیف دوم قرار بود با من به داخل مغازه بیاید تا تنها نباشم. سپس قرار بود تا به پرند برویم و گوشیها را در جایی خاک کنیم تا ردیابی نشود و متهم ردیف سوم نیز مسئولیت داشت تا در بیرون مراقب باشد که اگر گشت رد شد به ما اطلاع دهد تا آن موقع از مغازه خارج نشویم. قرار بود یکی دو میلیون متهم ردیف سوم و سه چهار میلیون نیز متهم ردیف دوم بگیرد.
در این هنگام ترابی مستشار دادگاه خطاب به متهم ردیف اول گفت: اگر قصد شما ترساندن مقتول بود چرا چاقو را به گردن او زدی؟
متهم ردیف اول ادامه داد: من اولین بارم بود که چاقو در دستم بود و اصلا ندیدم که چکار میکنم.
ترابی عنوان کرد: زمانی که چاقو را به گردن مقتول زدید، متهم ردیف دوم چکار کرد آیا ممانعتی به عمل آورد یا خیر؟
متهم ردیف اول گفت: مانع نشد و شوکه شده بود.
ترابی گفت: در اظهارت خود گفتید که صرفا دو ضربه بوده؛ اما در نظریه پزشکی قانونی جراحت دست چپ نیز بوده است چه کسی آن ضربه را زده است؟
متهم ردیف اول گفت: من به دست مقتول چاقو نزدم.
مستشار دادگاه بیان کرد: آیا متهم ردیف دوم نیز از سلاح سردی که همراه خود داشت استفاده کرد؟
متهم ردیف اول گفت: من ندیدم که استفاده کند.
قاضی باقری در ادامه از وکیل متهم ردیف اول خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
وی در ادامه با طرح این ادعا که موکلش در تمامی مراحل تحقیقات صداقت داشته است گفت: موکل من با انگیزه سرقت به مغازه مقتول مراجعه کرد و به نظر میرسد جنون آنی به او دست داده باشد، اما با این حال برای اعزام پزشکی قانونی ارجاع نشده و راجع به پرونده شخصیت نیز به صورت کامل اقدام نشده است لذا تقاضای تصمیم قانونی دارم ضمن اینکه نفر دوم میتوانست مانع از ایجاد این مشکل شود.
ترابی در واکنش به ادعاهای وکیل متهم ردیف اول گفت: معاینه روان پزشکی صورت گرفته و عنوان شده علائمی که سبب فقدان قوه تمییز و تشخیص در متهم شود مشاهده نشده و جنون آنی نداشته است. به چه دلیل چنین موضوعی را مطرح میکنید؟
وکیل متهم ردیف اول پاسخ داد: برای اقناع بیشتر، البته اتخاذ تصمیم با دادگاه است.
ترابی بیان کرد: متهم گفته انگیزه وی بیماری مادرش بوده است درحالی که اکنون انگیزه خود را سرقت اعلام میکند چه توضیحی دارید؟
وکیل متهم ردیف اول بیان کرد: گفتند که مادر ما بیمار نیست و کار میکند، البته مادر وی گفته است که او را نمیبخشد.
قاضی باقری نیز بیان کرد: سلامت روانی متهمان مورد پذیرش پزشکی قانونی قرار گرفته و در خصوص جنون آنی نیز اشارهای نشده لذا منتفی است و سلامت روانی آنها مسلم و محرز است.
وی در ادمه از متهم ردیف دوم خواست تا در جایگاه قرار گیرد و ضمن تفهیم اتهام به او از وی خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم ردیف دوم گفت: مشارکت در سرقت را قبول دارم، ولی تشکیل باند را قبول ندارم. در این چند سال دو سه بار متهم ردیف دوم را دیدم. ما باند نبودیم چند روز قبل از آن اتفاق متهم ردیف اول نقشه خود را به من توضیح داد تا داخل مغازه شویم و دو سه گوشی را برداریم و فرار کنیم. قرار نبود چاقو استفاده شود و چاقو برای این بود که اگر بیرون کسی ما را دنبال کرد چاقو را به او نشان دهیم.
وی ادامه داد: وقتی وارد مغازه شدیم فروشنده گفت کرکره را برای اینکه به خاطر کرونا جریمه نشود پایین میدهد، من موضوع را منتفی میدانستم، چون نمیتوانستیم فرار کنیم.
متهم ردیف دوم گفت: در خصوص گوشیها میپرسیدیم و با حرکت سر به متهم ردیف اول علامت دادم که صبر کند تا به فروشنده بگویم کرکره را بالا بدهد تا برویم.
متهم ردیف دوم افزود: فروشنده به سمت گاو صندوق رفت که در همان هنگام ضربه اول وارد شد من جلوی او را نگرفتم، چون چند سال بود که با او دوست بودم و فکر نمیکردم دست به چنین کاری بزند، حتی ضربه دوم را نیز وارد کرد. میترسیدم به من یا خودش صدمه بزند اینکه گوشیها را جمع کردم به خاطر این بود که خیالم راحت بود که آمبولانس در راه است.
این متهم ادامه داد: متهم ردیف اول به من گفت کیسه را در بیاور و در همان هنگام دیدم که مقتول شوکر را روی هوا میزند که در همان هنگام متهم ردیف اول ضربه دوم را روی گردن سمت راست وارد کرد و کنار من ایستاد. به فروشنده گفتم که دست خود را روی زخم بگذار و فشار بده. متهم ردیف اول نیز گوشی خود را درآورد تا به آمبولانس زنگ بزند. در تمام آن لحظات نگاه من به مقتول بود و نفس میکشید، به او گفتم که آمبولانس در راه است. در ادامه متهم ردیف اول ریموت را پیدا کرد و کرکره را بالا داد و فقط دویدم؛ چرا که خیالم راحت بود و فکر میکردم که آمبولانس در راه است، چون متهم ردیف اول به من گفت به آمبولانس زنگ میزند.
این متهم گفت: متهم ردیف اول به ما گفته بود که مادرش مشکل دارد. قصدم این بود که بتوانم کمکی کنم.
رییس دادگاه اظهار کرد: نقش شما در این میان چه بود؟
متهم ردیف دوم گفت: قرار بود دو سه گوشی بردارم و از مغازه فرار کنم، چاقو نیز در کوله پشتیام بود و از آن استفاده نکردم.
قاضی باقری گفت: آیا شما ضربهای به مقتول نزدید؟
متهم ردیف دوم گفت: نه من عقب ایستاده بودم.
قاضی باقری اذعان کرد: چرا مانع دوستت نشدی؟
متهم ردیف دوم پاسخ داد: ضربه دوم ناگهانی بود و حتی خود او نیز متوجه نشد فکر نمیکردم کار به ضربه دوم برسد.
رییس دادگاه در ادامه از متهم ردیف دوم خواست تا در مورد نقش متهمان ردیف اول و دوم توضیح دهد.
متهم ردیف دوم گفت: قرار بود متهم ردیف اول مانند من عمل کند و متهم ردیف سوم نیز جلوی در خبر بدهد.
در این هنگام قاضی باقری از وکیل متهم ردیف دوم خواست تا ضمن قرار گیری در جایگاه دفاعیات خود را شرح دهد.
ترابی خطاب به وکیل متهم ردیف دوم گفت: موکل شما با خونسردی در حال جمع آوری گوشیها بوده است.
وکیل متهم ردیف دوم گفت: فیلمی که وجود دارد بی صدا است و نمیتوان از روی آن تشیخص داد که موکل خونسرد بوده یا نه موکل من شوکه شده بوده است.
ترابی گفت: این چه شوکی بوده که مانع انجام کار او نشده است؟
قاضی باقری نیز عنوان کرد: اینها با هم تناقض دارد، اینکه نیت اولیه ادامه پیدا میکند و انگار نه انگار که یک نفر در آستانه مرگ قرار دارد این قابل فهم نیست سئوال اینجاست که انسانیت به کجا رفته که یک نفر در حال جان دادن باشد و ما به عمل خود ادامه دهیم، این صحنهها برای افراد جامعه پیامدهای جدی به دنبال دارد و کارشناسان باید بررسی کنند که چرا جوان ما باید جرات کند که از چاقو استفاده کند.
وکیل متهم ردیف دوم گفت: موکل من اشتباه کرده و مجازات خواهد شد من نیز به واسطه قسمی که خورده ام باید از او دفاع کنم.
رییس دادگاه بیان کرد: ما تحت تاثیر جو وفضای مجازی نباید قرار بگیریم.
وی در ادامه قاضی از متهم ردیف سوم خواست تا در جایگاه قرار گیرد و ضمن تفهیم اتهام به او خواست تا دفاعیات خود را شرح دهد.
متهم ردیف سوم گفت: اتهام تشکیل باند را قبول ندارم؛ چرا که طی این چند سال من فامیلی متهم ردیف اول را هم نمیدانستم. شاید در ماه یکی دو بار همدیگر را میدیدم این اولین بارمان بود که خواستم بدون اینکه سر کار بروم پول گیرم بیاید به همین دلیل قبول کردم.
وی افزود: معاونت در سرقت را قبول ندارم چند روز قبل از این موضوع متهم ردیف اول برنامه خود را گرفته بود و مغازه را دو سه روز تحت نظر داشت. زمانی که متهمان ردیف اول و دوم وارد مغازه میشوند کرکره پایین میآید من با گوشی با متهم ردیف اول در ارتباط بودم و قضیه ر ا کنسل شده میدانستم که ناگهان شنیدم فروشنده فریاد زد چکار میکنی؟ همان جا حالم بد شد و به خانه رفتم.
وکیل متهم ردیف سوم ادامه داد: میخواستم صبحانه بخورم دیدم نمیتوانم، خواستم بخوابم دیدم نمیشود، خواستم موسیقی گوش دهم دیدم نمیتوانم در آخر به خاطر ترس از اتفاقی که افتاده به کلانتری رفتم و خود را معرفی کردم و از آنجا مرا به کلانتری شهرک لاله بردند.
وی افزود: کرکره در آن لحظات پایین بود و من چیزی نمیدیدم و به من خبر دادند که فروشنده بیمارستان است و این دو نفر نیز دستگیر شدند.
متهم ردیف سوم گفت: من نگهبانی میدادم که اگر کسی رد شد خبر دهم. به من وعده ۲ میلیون داده بودند قرار بود متهم ردیف اول به داخل بروند و در مورد گوشیها سوال بپرسند و سپس گوشیها را بردارند و فرار کنند.
ترابی خطاب به متهم ردیف سوم گفت: شما به متهم ردیف اول عنوان کرده بودید که دست خالی بیرون نیا.
متهم ردیف سوم گفت: من داخل را نمیدیدم و نمیدانستم که چه خبر است و پیش خود میگفتم که احتمالا میخواهند بهانهای بیاورند که از آنجا خارج شوند.
قاضی در ادامه از وکیل متهم ردیف سوم خواست تا ضمن قرار گیری در جایگاه دفاعیات خود را شرح دهد.
وکیل متهم ردیف سوم ضمن قرار گیری در جایگاه، گفت: این واقعه شهر را شوکه کرد و من هیچ وقت فکر نمیکردم که وکیل این پرونده باشم و فرض نفر سوم به ذهن کسی خطور نمیکرد. ضمن اینکه فعل موکل عملا تسهیلی ایجاد نکرده و به محض اینکه احساس درگیری کرد صحنه ر ا ترک کرده است.
متهم ردیف اول در این بخش از جلسه دادگاه ضمن قرار گیری در جایگاه در تشریح آخرین دفاع خود خطاب به قاضی باقری گفت: همکار شما (مستشار ترابی) گفتند که بابت جریان مریض بودن مادرم دروغ گفته بودم، اما اگر راست هم گفته بودم این جنایت را توجیه نمیکرد. مادر من پرستار سالمند است و در هفته یک شب به خانه میآید. مادر من با ۵۰ و اندی سال از سالمندان پرستاری میکند. البته هیچ کدام از مشکلات زندگی من گناه آن آقا نبود که تقاص پس دهد من دفاعی ندارم و نمیتوانم از خانواده او تقاضای بخشش داشته باشم، اما امیدوارم که قصاص من آرامشان کند.
قاضی باقری در واکنش به آخرین دفاع متهم ردیف اول گفت: نمیخواهم شما را ناراحت کنم، اما شمایی را که مادرتان در چنین شرایط سختی بزرگتان کرده به جای اینکه کمک حال او باشی درست نیست که با چنین رفتاری سبب شوی تا نتواند تو را ببخشد. مادر شما، شما را با این وضعیت وخیم اقتصادی بزرگ کرده، لذا میتوانستی مسیر بهتری را در پیش بگیری و نفس عمل اشتباه بوده است.
وکیل متهم ردیف اول نیز گفت: موکل من میخواهد به دست و پای اولیای دم بیفتد، ولی قصاص شود.
متهم ردیف دوم نیز در آخرین دفاع گفت: از اینکه حماقت و نادانی من باعث چنین اتفاق وحشتناکی شد پشیمان هستم هر سه ما جوان هستیم و قصد این کار را نداشتیم از اولیای دم خواهش میکنم که مرا ببخشند و بابت تمامی کارهایی که کرده ام پشیمانم.
وکیل متهم ردیف سوم نیز در آخرین دفاع از موکل خود گفت: با توجه به عدم تاثیر موثر فعل موکل در وقوع بزه سرقت اتهام معاونت مورد پذیرش موکل نیست.
قاضی باقری در بخش پایانی جلسه ضمن اعلام ختم رسیدگی عنوان کرد: دادگاه در فرجه قانونی مبادرت به صدور رای خواهد کرد.براساس این گزارش، ساعت ۹ و نیم روز جمعه ۸ فروردین ماه، ماموران کلانتری ۱۱ امام زاده عقیل (ع) شهرستان اسلامشهر از سرقت در یک موبایل فروشی مطلع و بلافاصله به محل اعزام شدند.
در بررسی های صورت گرفته مشخص شد، سه سارق که صورت خود را با نقاب پوشانده بودند، با سلاح سرد وارد مغازه موبایل فروشی شده و با تهدید و درگیر شدن با صاحب مغازه، ضمن به قتل رساندن وی، اقدام به سرقت گوشی های تلفن همراه داخل مغازه می کنند.
۱۱ فروردین ماه سال جاری بود که دادستان اسلامشهر از صدور کیفرخواست عاملان قتل فجیع در خیابان کاشانی و ارسال آن به دادگاه کیفری یک استان تهران خبر داد