عکس روز : شعری از ایرجمیرزا پشت یک اتوبوس شهری در پایتخت
+51
رأی دهید
-2

ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود