بی بی سی :فریحه ایثار (فعال حقوق زنان) فریحه ایثار، فعال حقوق زنان در افغانستان در مقالهای برای صفحه ناظران به آنچه در قرآن درباره حجاب آمده پرداخته و همچنین اختیاری و اجباری بودن حجاب را از منظر دینی تحلیل کرده است.
"حجاب" برای اسلامگرایان با شعار "برگشت به شریعت"، یکی از مظاهر اسلامیت جوامع مسلمان پنداشته شده و سمبلی از آموزههای اسلامی و تکلیفی برای مسلمانان، بویژه زنان است. حجاب اما در نزد بعضی از فمینیستها نمادی است از ستم، عقبماندگی و بالاخره مانعی است برای پیشرفت زنان در عصر حاضر. اما، آیا واقعاً حجاب، اجبار دینی است یا زنان اختیاری در گزینش آن دارند؟
مفهوم نظری و پدیداری "حجاب"
حجاب از نظر لغوی به معنی "پرده" است که به تعبیر تفسیر طبری دارالمعرفه، به منظور به میان آوردن سدی میان دو مرد "نازل" شده است. کلمه "حجاب" مفهومی سه بُعدی دارد. مفهوم اول، بُعد "بینایی" است به معنای خارج کردن چیزی از مقابل دید افراد. مفهوم دوم، بُعد "فضا" یا "مکان" است، یعنی مرز گذاشتن و بالاخره بُعد سوم، "اخلاقی" است که به قلمرو محرمات اختصاص دارد.
برای فهم بهتر، خوب است این مسئله را از دید عرفان و کالبدشناسی هم مورد مداقه قرار دهیم. در واژهشناسی عرفانی، فرد "محجبه" کسی است که در چنبره مادیات گرفتار شده و قادر نیست مراحل عرفان را تجربه کند. در کالبدشناسی واژه حجاب به معنی "مرز" و "حفاظ" است. اگر به زبان شناسی قرآن مراجعه کنیم، در قرآن هفت بار به حجاب اشاره شده است که به طور کلی به معنای "جدایی" آمده نه به مفهوم مشهور به حجاب اسلامی.
حالا باید پرسید که چه رویدادی سبب پدیدار شدن "حجاب" در اسلام و نزول آیاتی در قران شده است؟
در تاریخ طبری آمده است که حجاب مربوط به رویدادی است که در سال های پنجم و ششم هجری موجب نزول آیه ۵۳ سوره اجزاب شد.
در اول نیاز است که علل نزول آیات را بررسی کنیم. چون درک هر آیه بدون دانستن شان یا علت نزول آن ناممکن بهنظر میرسد. فقها علت این آیه نزول آن را یک شی عینی میدانند: پردهای که پیامبر میان خود و مردی که کنار درِ ورودی اتاقش ایستاده بود؛ کشید. این فرد انس بن مالک، یکی از اصحاب پیامبر بود.
از آنجا که این رویداد بر زندگی زنان مسلمان تاثیر گستردهای گذاشته، توضیحات انس بن مالک بعنوان شاهد رویداد بسیار اهمیت دارد. طبری توضیحات انس را اینگونه ذکر کرده است: "پیامبر با زینب، دختر جحش، عقد کرده بود. قرار شده بود من عدهای را برای شام دعوت کنم. عدهی زیادی آمدند. شام خوردند و آنجا را ترک کردند. پاسی از شب گذشته بود و همه مهمانان به جز سه نفر که هنوز نشسته و مشغول گفتگو بودند، آنجا را ترک کرده بودند. پیامبر که ناراحت شده بود اتاق را ترک کرد. وقتی برگشت، دید که هنوز مشغول صحبت هستند. سرانجام، آن سه نفر آنجا را ترک کردند. آن حضرت به اتاق زینب رفت و پردهای میان خود و من کشید. آیه حجاب در این لحظه نازل شد."
نصب این بیلبورد در هرات، در هفتههای گذشته در میان کاربران شبکههای اجتماعی افغانستان بحثهای زیادی را ایجاد کرد؛ بنابر گزارشها این تابلو حالا برداشته شده استدر تصحیح بخاری، مانند طبری، حجاب به معنای تقسیم کردن مکان به دو بخش آمده که دو مرد را از هم جدا میکند. بر این بُعد حجاب بعنوان جداکننده محدوده مکانی در بعضی روایتها بسیار تایید شده آن چنان که مکان مسلمانان را به دو دنیا تقسیم کرد: دنیای داخل (حوزه خصوصی) و دنیای خارج (حوزه عمومی). در حالیکه مردم بی هیچ تشریفاتی به دیدن پیامبر میرفتند و هیچگونه مرزی میان زندگی خصوصی او (خانه پیامبر و اتاق همسرش) و زندگی اجتماعی (مسجد که محل گردهمایی مردم و اجتماع نمازگزاران بود) وجود نداشت.
نکته مهمی دیگری که باید به آن توجه داشت وضعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن زمان است که سبب نزول آیات حجاب شده است. در صدر اسلام مسئله برهنگی مطرح بوده است. مردم حتی پارچه کافی برای پوشش بدن نداشتند. در صدر اسلام، کفاره برخی گناهان این بوده که تعدادی مسکین و گرسنه را سیر کنند یا تعدادی فقیر و بیلباس را لباس بپوشانند. قرآن در آیه ۸۹ سوره مائده، کفاره شکستن سوگند را اطعام ده مسکین یا پوشش ده مسکین یا آزادی یک برده میداند. اینگونه کفارهها که جنبه جبرانی داشته نمایانگر وضع اقتصادی و اجتماعی آن دوران است. آیات و روایاتی که به پوشش اشاره دارند، در مورد وضعیت و نوع پوششهای رایج آنزمان هستند.
اما تعدادی در عرف متشرعه، پوشش "مویسر" را به آن افزودند. امروز هم بیشتر استناد فقیهان درمورد پوشش موی سر بر مبنای عرف متشرعه است. یعنی عرف جامعه دینداران چنین چیزی را پذیرفته و چنین پوششی را به عنوان عرف متشرعه بر دینداران لازم میداند. چنانکه ملاحظه شد، این آیات برای منع از خودنمایی هستند و اشاره به پوشش مرسوم موی سر زنان ندارند. در قرآن و روایاتی که بخصوص از پیامبر اسلام نقل شده، در مورد پوشش موی سر تصریحی وجود ندارد. جمال البنا، در کتاب "زنان در بین آزادی قران و محدودیت فقها" مینویسد: "واژه حجاب و حجاب مشهور به حجاب اسلامی در قرآن نیامده است. قران از'خِمار' نام میبرد که تنها بر روی قفسه سینه انداخته میشود".
حال این سوال مطرح میشود که آیا حجاب مشهور و مرسوم اسلامیِ امروز بیشتر از آنکه نتیجه وحی باشد، معلول آداب و رسوم بوده است؟ پاسخ افراد مختلف، مثل قاسم امین در کتاب "آزادی زن"، فاطمه مرنیسی در کتاب "حرمسرای سیاسی پیامبر و زنان" و عبدالوهاب بوحدیبا نقل شده است، حاکی است که عدم آزادی و عدالتخواهی در مورد زن و مرد با روح اسلام ناسازگار و معلول تحریف تاریخی است که به اسلام نسبت داده شده از آنجا که احکام اسلامی با آداب و رسوم جاهلی آن دوره در تناقض بوده است. از اسلام به جای تفکر تکاملی جنسیتها، ایده سلسلهمراتبی جنسها را اتخاذ شده و همین رسم اسلام را تغییر داده و آن را تحریف کرده است.
در مقابل تفکرات ذکر شده در بالا، منصور فهمی، از نگاهی کاملاً جامعهشناسانه، احکام مربوط به اجبار به حجاب را بیشتر معلول آداب و رسوم و حجاب را ابزاری برای حمایت از چند همسری معرفی میکند؛ چرا که در صدر اسلام، زنان بادیهنشین عرب لازم نبوده حجاب زنانشهری را داشته باشند، آنها پوشش خودشان را داشتند. همچنین، بردهها و زنان مُسن مسلمان که از سن ازدواج گذشته بودند، مکلف به پوشش مشهور به پوشش اسلامی نبودند.
موضوع مهم دیگر در بحث حجاب، "عفاف" است. عفاف در معنای عام یعنی بدکاره و بدنام نبودن. رایجترین بحث بین فقیهان، برابر دانستن حجاب و عفاف است و به این ترتیب، بیحجابی را برابر با بیعفافی میگیرند. این مقدمه نادرست است. حتی اگر در جوامعی حجاب مخصوص زنان عفیف باشد، بر عکسش قابل استناد نیست. یعنی هرگز نمیتوان گفت زنی که بیحجاب است بیعفاف است. باحجاب میتواند بیعفاف باشد و برعکس، بیعفاف میتواند حجاب داشته باشد یا نداشته باشد. بنابراین اجبار به حجاب را نمیتوان با عفاف توجیه کرد.
حجاب؛ از اجبار تا اعتراض
با آغاز عصر تجدد و دموکراسی، برخی حقوق از جمله حاکمیت دولت-ملتها و به موازات آن حق فرد بر بدن خویش، یک سلسله حقوق و آزادیها، رکنی از حقوق طبیعی انسان شد. از همان زمان برابری زن و مرد معیار واقعی تحقق این حقوق بود و هست و هر نوع اجبار در آزادیهای فردی مردود دانسته شد.
حجاب هم در موقف اجبار، برآیند قرار گرفتن جامعه پدر-مردسالار است در مقابل آزادیهای فردی. نیاز مردانی است که آزادی و برابری زنان را بر نمیتابند. گاه با روایتساختگی و دستچین شده ایدههای مطلوب خود را توجیه میکنند و این باور خود را لباس تقدیس میپوشانند. در هر حال، هدف نپذیرفتن زن بسان انسانِ مُخَیر است که در همهی عرصهها از جمله نوع لباس و میزان پوشش، حق و اختیاری دارد از آنِ خودش.
در همچو سنت حاکمی، نقشی که در خانواده پدر-مردسالار به مرد داده میشود، نقشی بالادست و مالک و ناظر بر "خوب و بد" خانواده است. در ساختار خانواده پدر-مردسالار از مردها انتظار میرود، باوری چون "غیرت" را بعنوان ارزش اخلاقی درونی کنند. در مقابل، "شرم و حیا" و مصادیقش یعنی پوشیده سخن گفتن، سر به زیری، اطاعت و سکوت، هنجارهای رفتاری زن شناخته میشوند.
در ایران بخصوص در سالهای اخیر به حجاب اجباری اعتراض شده استیکی از معیارهای سنجش "غیرت" مرد در جامعه پدر-مردسالار حساسیت به حجاب و تعین نوع پوشش برای زنان است. در واقع، حساسیت نشان دادن به معنای نظارت بر حجاب زن و تصحیح رفتار اوست که در حقیقت دیدی مالکانه و شیانگارانه به زن است. این یعنی زن صاحب اختیار نبوده و صاحبی دارد و در سلسله مراتب جنیستی توزیع قدرت در ساختار خانواده، مقامی فروتر در مقایسه با قدرتِ پدر و پسربزرگ خانواده دارد. در چنین وضعیتی، حق و اختیار زن سلب شده، اراده و اختیار خود را بعنوان انسانِآزاد از دست میدهد. برعکس، مرد صاحب اختیار و حتی تصمیم گیرنده نوع پوشش زن میشود.
زنان مستقل و صاحب اختیاری هم هستند که حجاب را برای پوشش برمیگزینند. حجاب بخشی از هویت آنهاست بعنوان نوعی اعتراض و بازتعریفی است از حضور در فضایعمومی. این زنان در دفاع از انتخاب خود -چه به عنوان عقیدهای مذهبی چه فمینیستی- منتقد شیوارگی بدن زنان در جهان غرب هستند. این زنان، حق انتخاب پوشش خود را اساسی پنداشته و در صدد معرفی "خود و هویت خود" به جهان هستند. این درحالی است که، تصویب "قانون ممنوعیت حجاب" در فرانسه و منع رعایت حجاب در دانشگاهها و ادارات دولتی در ترکیه، حق زنان را در انتخاب پوشش به چالش کشانیده است.
علی شریعتی در کتاب "زن"، با دیدی متفاوت به حجاب پرداخته و بین حجاب سنتی و حجابی که زنان با اختیار و آگاهانه انتخاب میکنند فرق قایل شده است. او مینویسد: "اولی، حجاب سنتیِست که بر اساس باورهای سنتی و فشارِ اجتماع انتخاب شده است. این نوع حجاب هیچ نوع ارزشی ندارد. زنی که حجاب را از اثر فشارِ اجتماعی، خانوادگی یا با باورهای دینی سنتی برمیگزیند، انتخابش آگاهانه نیست. آنها حجابی را که مادرانشان پوشیدهاند، میپوشند. بیگمان، هر زمان که در مورد سبکهای جدید مُد و فشن آگاهی حاصل نمایند، پوشیدن حجاب را متوقف ساخته و حجاب را نوعی از عقبماندگی به معرفی خواهند گرفت."
"نوع دوم حجاب را زنانی برمیگزینند که به حدی از آگاهی رسیده، حجاب را آگاهانه اختیار کرده و هویتشان را دوباره تعریف میکنند. با این نوع انتخاب، این زنان میخواهند به فرهنگ استعماری غربی و بهرهکشی نظام سرمایهداری از زنان "نه" بگویند: "برای قرنها کوشش کردید که من را روشنفکرنما و قُلابی بسازید اما من با انتخاب آگاهانه نوع لباسِ خود به تو نه میگویم؛ من میگویم: 'شما من را تغییر داده نمیتوانید'. این حجاب دارای ارزش است، زنی که حجاب را اینگونه انتخاب کرده است، با حجاب خود؛ خود را مستقلتر، آزاده و فوقالعادهتر حس میکند."
زنی که به این سطح آگاهی رسیده باشد، سبک زندگیش را خودش انتخاب کرده و باور و تفکر خودش را دارد. همانطور است که "خودش" میخواهد، خود و هویتش را یافته است. او را تلویزیون و مجلههای مُد و فشن نمیسازند. این زن حتا مایل به انتخاب رنگ لباس خود طبق "رنگسال" نیست. او خود آگاهانه پوششاش را برمیگزیند.
آنچه که گفته شد، تناقصی را آشکار میسازد در ادعای فمینیستی اسلامگرایان سنتی زیر نام حفاظت و آزادی زن. فمینیستهایی که حجاب را نوعی ستم تلقی میکنند، با اسلامگرایان سنتی و مردسالاری که به حجاب اجباری نام حفاظت از زنان میدهند، در یک کفه ترازو قرار میگیرند. هر دو رویکرد، اجبار جامعه مردسالار است که اختیار زن را سلب میکند. در این بین، فمینیستهای مسلمان با پیشگیری راهمیانه بین فمینیستها و دینمداران، بر حق انتخاب زنان تاکید و تلاش میکنند با انتقاد از تفاسیر سنتی و نظریات متناقض برخی فمینیستها، حجاب و حضور زنان را در جامعه از نو تعریف کنند.
در نتیجه، آنچه مسیر حذف حجابِ اجباری را بعنوان ابزار شیوارگی زنان هموارتر خواهد کرد، محکوم کردن هر گونه نابرابری و ستم به زنان -چه در عرصه عمومی چه خصوصی- است و حمایت از هویت مستقل آنها در راستای رفع هر نوع اجبار. در نهایت، احترام به حق انتخاب زن و ترویج فرهنگ و باور به اصل برابری جنسیتی، آمادگی جامعه برای پذیرش ارزشهای اخلاقی و هنجارهای رفتاری و اصول جهانشمولِ حقوقبشر برای زنان را بالا خواهد برد. در عین حال باید در نظر داشت که این مسئله را برای فقها با گفتگو باید روشن کرد که مخالفت با حجاباجباری و دادخواهی برای حجاب اختیاری نباید به معنای مخالفت با احکام اسلامی تلقی شود. خواست حجاباختیاری حاصل تحولات جامعه و نسلهاست و با درنظر داشتن نیاز کنونی جوامع، باید به آن حق احترام گذاشت.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان