بی بی سی :سوده راد (پژوهشگر و کنشگر برابری جنسیتی) برای درک مفهوم کلمه "تراجنسیتی" نیاز داریم درباره بخش دوم این واژه ترکیبی کمی بیشتر بدانیم و تفاوت دقیقی بین"جنس" و "جنسیت" قائل شویم.
هر فردی دارای ویژگیهای بیولوژی جنسی است که "جنس" او را تعیین میکند. پس جنس، مربوط به اندامهای جنسی و سایر ویژگیها مثل کروموزومهایی است که هر انسانی با آنها به دنیا میآید. اندام جنسی را معمولاً به دو دسته "زنانه" و "مردانه" تقسیم میکنیم، اما واقعیت این است که تنوع اندام جنسی بیش از این دوگانه است. درست این است واژههای "اندام جنسی منتسب به زنانه" و "اندام جنسی منتسب به مردانه" را استفاده کنیم و نه مطلقاً "زنانه" و "مردانه". همه انسانها با ویژگیهای "نر" یا "ماده" به دنیا نمیآیند و جنس یک طیف است. ممکن است درباره افراد "میانجنسی" شنیده باشید. افرادی که در دو سر طیف جنس نیستند و بر تعریف پزشکی زن و مرد منطبق نیستند.
در جوامع کنونی، جنسیت افراد بر اساس ظاهر اندام جنسی آنها در بدو تولد آنها تعیین میشود. به همین دلیل هم به اشتباه به نتیجه دیدزنی برای دیدن آلت جنسی جنین در رحم، سونوگرافی "تشخیص جنسیت" گفته میشود. در حالیکه آنچه در این تصاویر میبینیم، ظاهر اندام جنسی را نشان میدهد و نه حتی اندام داخلی یا کروموزومها یا نشانههای بیولوژیکی دیگری که فرد در سالهای بلوغ آنها را بروز میدهد.
پس اگر "جنس" را یک پیوستار تصور کنیم، و نه دو قالب مجزا، "زن/ماده" در یک سو و "مرد/نر" در سوی دیگر آن قرار میگیرد. پیوستار "جنسیت" هم همینطور است و یک سر آن "جنسیت زن" و یک سر دیگر آن "جنسیت مرد" است. هرچند بهتر است که همه این طیفها را با بیش از یک بعد، یعنی در فضایی دو بعدی و حتی سهبعدی تعریف کنیم، اینجا به همین یک بعد اکتفا میکنیم تا بتوانیم درک راحتتری از تراجنسیتی داشته باشیم.
نتیجه تشخیص ناکامل "جنس "در آن "سونوگرافی" منتج به تشخیص "جنسیت" انسانی میشود که هنوز به دنیا نیامده و هنوز ابزار و توان ابراز خود را ندارد. معمولاً "جنسیت" افراد بر نام آنها موثر است و بسته به جامعهای که در آن زندگی و رشد میکنند، در کل مسیر زندگیشان موثر است. هرچه شکاف جنسیتی، نابرابریهای جنسیتی و مرزهای باید و نباید برای جنسیتها مشخصتر و دیوارها بلندتر باشد، جنسیت به معیار پراهمیتتری برای رشد فردی و اجتماعی و حتی اقتصادی تبدیل میشود.
اما جنسیت یا هویت جنسیتی، درکی است که فرد از هویت خود دارد. تعداد افرادی که در تمام زندگیشان با همان جنسیتی که به آنها در بدو تولد یا حتی پیش از آن به آنها اطلاق شده، راحت هستند، آن را میپذیرند و خود را همانطور معرفی میکنند، به مراتب بیشتر از آنهایی است که آن جنسیت را پس میزنند. افراد دسته اول را "همانجنسیتی" یا Cis-gender میخوانیم. فرد "ترنس" یا "تراجنسیتی" فردی است که آن جنسیتی که بر اساس ظاهر اندام جنسیاش به او اطلاق کردهاند را با درک خود از هویتش یکسان نمیداند. این یک واژه چتری یا دربرگیرنده است و ترنس بودگی هم، همچون جنسیت یک طیف است و بسیاری از هویتهای جنسیتی افرادی را در برههای از زندگی، از کودکی گرفته تا سالمندی، جنسیت خود را متفاوت با آنچه به آنها اطلاق شده بوده، در میابند، آشکارسازی میکنند یعنی دربارهاش با دیگران صحبت میکنند یا تصمیم میگیرند این هویت را پنهان کنند.
اکثر جوامع "همانجنسیتی" بودن را هنجار میدانند، اما کشورهایی هم "ترنس" بودن یا هر جنسیتی غیر از این داشتن را بیماری و اختلال میخوانند و قوانینی برای آن تصویب میکنند. این جوامع و کشورها معمولاً "دگرجنسگراهنجار" هم هستند، یعنی هیچ گرایش جنسی جز دگرجنسگرایی را هنجار نمیدانند و خلاصه تمام این طیفها را قالبهایی دوگانه و مکمل دو به دو میدانند.
طیفهای متتوع به ما یادآوری میکند افراد یا تراجنسیتی یا همانجنسیتی نیستند، یا زن یا مرد نیستند، یا دگرجنسگرا یا همجنسگرا نیستند و سکشوالیته و جنسیت انسانی پیچیدهتر از معادلات یک به یک است.
"تراجنسیتی" یا "ترنس" به عنوان یک واژه چتری و برای طیف بزرگی از افراد با سلیقهها و نیازها و درکهای متفاوتی از جنسیت و رابطه با بدنی که با آن به دنیا آمده اند استفاده میشود. یکی از واژههای زیر این چتر که برای فارسیزبانها آشناست، "تراجنسی" است. تراجنسی یا ترنسکشوال، فردی است که مایل است در بدن خود، به ویژه اندام جنسیاش تغییراتی ایجاد کند تا ویژگیهای بیولوژیکی بدنش، مثل یک انسان همانجنسیتی، با جنسیت مشابه او باشد.
بنابراین یک تراجنسی فردی تراجنسیتی است، اما فرد تراجنسیتی ممکن است تراجنسی باشد. هر فردی آزاد است بخواهد با هر میزانی تغییراتی در بدن خود ایجاد کند، از تزریقهای هورمونی گرفته تا عملهای زیبایی یا جراحیهای تغییر اندام جنسی، اما در ایران، همچنان تراجنسیتی بودن یک مورد پزشکی تلقی میشود و برای تطبیق جنسیت، فرد تراجنسیتی مجبور به طی دوران "درمان" و انجام تمام عملهای عقیمسازی و تغییر بدن و اندام جنسی خود است. به طور خلاصه همه تراجنسیتیها در ایران مجبورند تراجنسی باشند.
جنسیت افراد را نمیتوانیم بر اساس بیان جنسیتیشان تعیین کنیم. بیان یا بروز جنسیتی مربوط به نحوه نشان دادن جنسیت از طریق لباس پوشیدن، حرکت کردن، حرف زدن و غیره است. برای مثال، شلوار تا مدتها یک لباس منتسب به جنسیت "مرد" و پوششی "مردانه" تلقی میشده، اما این روزها دیگر در کمتر جایی این مرزبندی به صورت پیشین خود وجود دارد.
همچنین از ظاهر و جنسیت افراد یا جنس آنها نمیتوانیم گرایش جنسی، یعنی جنس یا جنسیتی که افراد از نظرعاطفی و یا جنسی به آنها گرایش دارند را حدس بزنیم. گرایش جنسی هم یک طیف است.
یک فرد ترنس، ممکن است دگرجنسگرا باشد، یعنی به جنس و یا جنسیت متفاوت با خود علاقه جنسی و یا عاطفی داشته باشد، همجنسگرا باشد و به افرادی با جنس و یا جنسیت مشابه خود علاقه جنسی و یا عاطفی داشته باشد، دوجنسگرا باشد، یعنی به بیش از یک جنس و یا جنسیت علاقه جنسی و یا عاطفی داشته باشد یا هیچجنسگرا باشد و به هیچ جنس و جنسیتی علاقه جنسی و یا عاطفی نداشته باشد.
همه این مفاهیم و تعاریف روی یک طیف هستند و انسانها هم روی این طیفها حرکت میکنند و به اصطلاح سیالند. درک سیالیت هویت جنسیتی، بیان جنسیتی و گرایش جنسی از درک سیال بودن جنس افراد سادهتر است.
فشار اجتماعی و تعاریف کلیشهای از زیبایی، زنانگی و مردانگی از طرفی و موج مصرفگرایی از سویی دیگر، موجب میشود ما تصویری عموماً غلوآمیز از زنان و مردان ترنس داشته باشیم و هرچه زنی ترنس به زن همانجنسیتی که در قالب ذهن ما نقش بسته نزدیکتر باشد، بیشتر جنسیت او را به رسمیت میشناسیم. رسانهها هم معمولاً چنین تصاویری به ما نشان میدهند. فشاری که در مورد نوع پوشش و میزان آرایش بر زنان همانجنسیتی است، بر زنان ترنس چند برابر میشود. ترنس بودن، بخشی از هویت چندلایه و متقاطع یک فرد است و بر اساس این لایهها یک فرد ترنس میتواند دچار تبعیضهای چندگانه شود.