صادق قطب زاده: اتهامات و محاکمات «فرزند انقلاب»

"اگر حکومت خودش موارد قانون اساسی را نقض کند، عده دیگری می‌گویند این دفعه تو بودی که قانون را نقض کردی. بنابراین من جلوی تو را می‌گیرم و متاسفانه نقض اصلی توسط کارگزاران انجام شده است و آن‌ها هستند که باید جواب بدهند که وضع چرا این‌طور شده؟"(نقل به مضمون)
 
صادق قطب زاده، وزیر امورخارجه پیشین دولت موقت و رئیس سابق رادیو و تلویزیون، قریب چهار سال پس از پیروزی انقلاب، در محاکمه‌اش چنین گفت. از اتهاماتش قصد براندازی نظام و طراحی قتل روح‌الله خمینی بود، که قطب‌زاده در خارج از کشور تلاش بسیار کرده بود او را به مثابه‌ آلترناتیو رژیم پهلوی به غربیان بشناساند و موفق نیز شده بود. و چنین شد که در پرواز انقلاب به سوی ایران، صندلی کنار رهبر به او رسید. و هیچ نمی‌دانست که چند سال بعدتر گروهی را بر ضد او می‌شورانند که شعار دهند: جماران گل‌باران، قطب‌زاده تیرباران.
 
به جای چهره همیشه ازته‌‌تراشیده‌اش، قطب‌زاده با ریش انبوهش، در ۴۷ سالگی عبوس و خسته به نظر می‌رسید. ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ دستگیر شده بود و حالا در ۲۳ مرداد ماه همان سال پس از پشت سرگذاشتن مراحل سخت ‌"تحقیقات"، نخستین جلسه دادگاهش بود. و این‌ها را در پاسخ محمد‌ محمدی‌ ری‌شهری، حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب ارتش بر زبان آورده بود. پرسش این بود که اگر او قانون اساسی را قبول دارد چرا آن را زیر پا گذاشته است؟ قطب‌زاده اصرار داشت که نخست حکومت چنین کرد و همچنان می‌کند. نمونه‌ قانون‌شکنی در همان محاکمه نیز عیان بود، او و دیگر متهمان وکلای مدافع نداشتند و در غیاب هیئت منصفه‌، حاکم شرع و نیز دادستان، سرهنگ لطف‌لله اتابکی، هر دو هم‌داستان از اوامر ولی‌ فقیه تبعیت می‌کردند.
سرقت انقلاب
اگر زمان به عقب، به چند سال پیش بازمی‌گشت، قطب‌زاده مردی خوش‌پوش و جذاب با کت و شلوار و کراوات و صورتی اصلاح شده بود که در وزارت امور خارجه و در روزگاری که گروگان‌گیری کارکنان سفارت امریکا خبر روز و داغ دنیا بود ستاره‌ای رسانه‌ای- سیاسی به شمار می‌آمد و می‌کوشید گروگان‌ها را آزاد کند و به بحران خاتمه دهد. او که می‌پنداشت مراتب ترقی سیاسی را به درستی می‌پیماید در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۵۸ نامزد شد و با آرایی اندک در میان هفت نامزد به جایگاهی بهتر از هفتمی دست نیافت و رقابت را به ابوالحسن بنی‌صدر رقیب دیرینه‌اش واگذار کرد. از این پس دوران افول سیاسی قطب‌زاده آغاز شد و شتاب گرفت. او را به حاشیه راندند و با قدرت یافتن روزافزون روحانی‌‌ها تلخ‌ و تند و منزوی‌ شد. انقلابِ او را به سرقت برده بودند.
 
ایران می‌تپید و می‌غلتید. آتش جنگ در جبهه‌ها و استان‌های مرزی شعله می‌کشید. در شهرها مجاهدین و دیگر گروه‌های مخالف زندگی مخفی و مبارزه مسلحانه و ترور بی‌رحمانه را در برابر سرکوب شدید و خشن حاکمیت در پیش گرفته بودند. چندی پیش‌تر آیت‌الله سید محمد کاظم شریعتمداری، مرجع بزرگ و پرنفوذ شیعه که در محبوبیت و پایه دینی رقیب آیت‌الله خمینی به شمار می‌آمد، به اتهام توطئه علیه انقلاب و رهبرش از مرجعیت خلع شده بود. انقلاب، سخت گرم بلعیدن فرزندان و دریدن دیگران بود.
شبکه نجات ایران
پس از پخش اعترافات قطب‌زاده، نخستین بار اتابکی در مصاحبه‌ای اختصاصی با روزنامه اطلاعات ( ۱۵ تیرماه ۱۳۶۱) درباره اتهامات او و همکارانش- از جمله رهبری شبکه‌ای برانداز به نام نجات انقلاب ایران- گفت و وعده داد که محاکمه او به زودی آغاز خواهد شد. دادستان شرح داد که براساس "تحقیقات" از قطب‌زاده، او کمک‌های مادی زیادی از خارج دریافت می‌کرده و حتی با قشقایی‌ها نیز برای کمک‌گیری از راه گسیل پیک در تماس بوده است. او به این‌ها هم بسنده نکرد و کوشید که عضو پیشین شورای انقلاب را به جنبش جنگل که پیش‌تر در آمل دست به اقدام مسلحانه زده بودند پیوند دهد.
دادستان ارتش، متهمان را سیزده نفر برشمرد که در میان آن‌ها جز صادق قطب‌زاده، اتهامات سید مهدی مهدوی و عبدالرضا حجازی که هر دو روحانی بودند سنگین‌تر بود. افزون بر چند سرهنگ در این فهرست به نام‌های احمد عباسی (داماد آیت‌الله شریعتمداری) و جواد مناقبی (داماد علامه طباطبایی) نیز برمی‌خوریم که هر دو کسوت روحانیت داشتند.
دو اعتراف، یک تیر با دو نشان
قطب‌زاده را نخستین بار در آبان ۱۳۵۹ پس از انتقادات تندش از عملکرد صدا‌ و سیما و نیز شرایط کشور- در میزگردی که از تلویزیون پخش شد- بازداشت کردند، اما با اعتراض مردم و برخی روحانیان و شماری از اعضای پیشین دولت موقت بعد از چند روز آزاد شد. در دستگیری فروردین ۱۳۶۱ اما اتهام کودتا بود و کارش به اعترافات تلویزیونی کشید و در اقاریرش آیت‌الله شریعتمداری را هم به این پرونده کشاند. بعدتر فیلمی از سخنان مرجع پیر به‌مثابه اعترافات پخش شد که در آن از اقدام علیه انقلاب توبه کرد. با یک تیر دو نشان بزرگ زده بودند، قطب‌زاده ناراضی و ناآرام و بانفوذ در خارج از کشور را به کودتا متهم کردند و مرجع قدرتمند رقیب را هم به این ماجرا بستند و کنار زدند.
 
درباره اعترافات صادق قطب‌زاده محسن سازگارا به رادیو فردا ( ۱۵ بهمن ۹۷) گفته است: " به شدت در زندان شکنجه‌اش کردند، به قدری که بعداً خود من را دستگیر کرده بودند، بازجو برای این که مرا بترساند می گفت من بازجوی قطب‌زاده هم بودم و آن‌قدر این جا او را زدیم که در سلول چهار دست و پا راه می‌رفت."
جلسه نخست دادگاه: عذر اخلاقی کیهان
 "حاکم شرع: اصل قانون اساسی جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه است، یعنی محور قانون اساسی ولایت فقیه است.
 
صادق قطب‌زاده: من این‌طور از قانون اساسی نمی‌فهمم. قانون اساسی یک سلسله موادی دارد و ولایت فقیه هم یکی از مواردش است." (نقل‌ به مضمون از جلسه نخست محاکمه)
 
نخستین جلسه دادگاه قطب‌زاده در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی ارتش در ۲۳ مرداد در زندان اوین برگزار شد و گزارشی از آن دو روز بعد در روزنامه کیهان به چاپ رسید.
 
فضای دادگاه به‌ جلسه قضاوت شبیه نبود، بلکه مانند همه جلسات آتی، به مجلس و معرکه اعتراف و توبه‌گیری شباهت می‌برد.
 
در آغاز ری‌شهری، حاکم شرع، کیفر‌خواستی خواند که به بیانیه‌ای سیاسی-ایدئولوژیک علیه گروه‌های رقیب می‌مانست و اعتبار کل تاریخ آزادی‌خواهی ایرانی را به حساب علما و حوزویان شیعه واریز کرد.
 
قطب‌زاده نخست ادعانامه صادره را از واقعیت‌ها به دور و در مواردی کذب خواند. سپس شرح داد که می‌خواسته جمهوری اسلامی با تمام توان برقرار باشد و رهبرش هم در قید حیات، و گفت که من می‌خواستم حکومت را عوض کنم نه نظام جمهوری اسلامی را.
 
حاکم شرع پرسید آیا قانون اساسی به شما اجازه کودتا می‌دهد؟ متهم پاسخ‌ داد نه اما به کارگزاران دولت هم اجازه نمی‌دهد که موارد قانون اساسی را نقض کنند و آزادی‌های عمومی را به خطر اندازند.
 
پس از آن‌ قطب‌زاده در پاسخ درباره صلاحیت اصلاح‌گران حکومت گفت ما ۱۴ معصوم بیش‌تر نداریم و در سخنش کنایه‌ای آشکارا به ولی فقیه احساس شد. این‌جا ناگهان روزنامه کیهان گزارش را قطع می‌کند و می‌نویسد از این پس بین مسئولان دادگاه و متهم درباره موضوع‌هایی بحث شد که این نشریه ذکرش را در شأن اخلاقی روزنامه نمی‌داند.
جلسه دوم دادگاه: اگر بگویم واویلا است
در جلسه دوم دادگاه در ۲۵ مرداد ۱۳۶۱، قطب‌زاده به شرح جزییات وقایعی پرداخت که ظاهرا قرار بود ماجرای کودتای او و هم‌دستانش را باز گوید. البته روایتش مجموعه‌ای از حوادث مبهم و نه‌چندان‌مرتبط است. انگار که داستانی ساخته و بافته دیگران را بازمی‌گوید.
 
در گزارش روزنامه کیهان به تاریخ ۲۷ مرداد ۱۳۶۱ از زبان متهم می‌خوانیم که کامبیزی نامی حدود یک‌سال‌ونیم پیش از دستگیری‌ قطب‌زاده، به منزل او رفت‌وآمد می‌کرده و با هم گفت‌وگوهایی انتقادی درباره وضعیت مملکت داشته‌اند. پس از چندی این فرد حبیب‌زاده را هم ‌به همراه می‌آورد. بعدتر بحث‌ها جدی‌تر می‌شود و دوستان شخص اخیر و نظامیان هم به میدان می‌آیند. همه می‌پذیرند که جمهوری اسلامی تنها نظامی است که ارزش کوشش را دارد. طرح‌شان این بوده که مراکز حساس مثل سپاه و کمیته را بگیرند و از خانه‌ای در جماران بیت ولی فقیه را بکوبند.
 
متهم ادامه داد که با آسیب‌زدن به امام مخالف بوده اما علنی‌کردن مخالفتش را به بعد موکول می‌کند. او افزود که بزرگترین اشتباهم این بود که اصلا درباره این افراد و چگونگی عمل‌کردشان تحقیق نکردم و این یکی از حماقت های بی‌حسابم بود.
 
او استفاده از کمک‌های مالی خارجی و وابستگی به بیگانه را به جد رد کرد و گفت با کشورهای خارج از ایران هم در منطقه و هم در غرب ارتباط برقرار کرده تا از تحلیل‌ها درباره ایران باخبر شود و اطلاعات به دست آورد. گفت که سال‌ها خارج از کشور زندگی کرده و ارتباطات گسترده‌ای دارد، و اگر شرح زندگی‌اش را بگوید واویلا است.
جلسه سوم دادگاه: دفاع، اتلاف وقت است
روزنامه کیهان یکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۶۱ با تیتر دادگاه قطب‌زاده وارد شور شد، گزارش آخرین روز دادگاهش را که روز قبل ۳۰ مرداد برگزار شده بود، منتشر کرد.
 
در آغاز جلسه سوم ری‌شهری در سخنانی دفاعیات قطب‌زاده را با تکیه بر اعترافات صریحش رد کرد. صادق قطب‌زاده در پاسخ به اتهامات، رهبری عده‌ای برای براندازی با هدف برقراری جمهوری اسلامی واقعی و همکاری با متخصصان نظامی را پذیرفت. تغذیه مالی گروه‌های نظامی همکار را نیز قبول کرد. اعزام نمایندگان به خارج از کشور(عربستان و آلمان) را تنها برای گردآوری اطلاعات پذیرفت و ارتباط با سید محمد کاظم شریعتمداری را تایید کرد.
 
در آخر از قطب زاده می‌پرسند که آخرین دفاعش چیست؟
 
او پاسخ می‌دهد: فکر نمی‌کنم لزومی داشته باشد[...] فکر می‌کنم که آخرین دفاع، گرفتن وقت است و ثمری ندارد…
 
و در پایان می‌گوید: با صراحت خودم را مجرم می‌دانم.
خاتمه: حکم احمد خمینی و حکایت کودتا
در ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ صادق قطب‌زاده اعدام شد. او را مصداق باغی و مفسد دانستند. از دیگر متهمان این پرونده، آن‌ اندازه که خبر داریم سید‌ مهدی مهدوی و یک سال بعد نیز عبدالرضا حجازی اعدام شدند و برای دیگران کمابیش حبس بریدند. و افزون بر این نظامیان را اخراج هم کردند و روحانیان خلع لباس نیز شدند.
 
حکم قطب‌زاده البته پیش‌تر معلوم شده بود. در ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۶۱، پیش از برپایی دادگاه، احمد خمینی در جایگاه پسر شخص اول مملکت، در مصاحبه‌ای سراسر در مدح پدرش که در روزنامه اطلاعات منتشر شد، قطب‌زاده را به کودتا متهم کرده و تلویحا بر مجرمیتش صحه گذاشته بود.
 
در خاطرات آیت‌الله منتظری آمده است که بعدها آشکار شد طرح کودتا و حمله به بیت رهبر امت و کشتنش همه داستان‌پردازی‌هایی با مشارکت احمد خمینی بوده تا آیت‌الله شریعتمداری را به زیر کشند و قطب‌زاده را از میان بردارند.
+8
رأی دهید
-1

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۹
    Nagonsar - مونیخ ، آلمان
    این مردک پست فطرط هرچی به سرش امد کم بود،این کثافت پایه گذار این حکومت بود و بس
    3
    2
    جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۲۹
    آذرمیانه - آذربادگان، ایران
    [::Nagonsar - مونیخ ، آلمان::]. حالیت نیست چقدر باید شجاع باشی که بری پای اعدام ولی اظهار ندامت نکنی ...اگه خودت بودی هزارتا واسطه میفرستادی بخشیده بشی
    0
    0
    یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۷:۴۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.