مقایسه اظهارات خامنه‌ای درافسانه خواندن کشتار یهودیان معروف به هولوکاست و ماله کشی جواد ظریف در تکذیب

بردار لر را .نهگبان بارگاه اهلاهی کردند. هم روز اول خمینی. خامنهی. رسول . ۱۲ امام را به جهنم فرستاد. به جرم خیانت. دروغ. ظلم و ستم. خدا پیام داد. این‌ها معصوم هستند. نکن این کار را. برادر پیام داد. تو خودت هم پات گیر است. با این قضیه مریم. مواظب باش.اینقدر حرف نزن. و معصوم معصوم نکن.

آدم که پست فطرت باشه مثل این ناظریف، دروغ که براش حناق نیست. احمق اونها فارسی نمیفهمند ، ما که میفهمیم. کی رو میخوای خر کنی ؟ الاغ دستمال کش. ما همه با هم هستیم.پیروزی ما نزدیک است.

آن دروغ پسندیده تر آمد مرا، زین راست که تو گفتی ظریف ماله کش، که روی آن در مصلحتی بود، و بنای این بر خبثی (گلستان سعدی - باب اول در عبرت پادشاهان)

این ظریف نیس .زری است زر زیاد میزنه.هیچکس جز زری نمیتونه خوب ترجمه کنه!

دوست خوب، مشکل اینجاست که بعضی از ما ها که فارسی را هم خوب میفهمیم مثل این که در بالا کامنت گذاشته خود را به خریت میزنیم.

آخه مالش هم حد داره زیادیش به سوزش میکشه ....کم کم باید اسمتو از ماله کش اعظم عوض کنی به سلطان بانو تغییر بدی ...خخخخ

۱. و پادشاه گفت: آن «دروغ» پسندیده تر آمد مرا زین «راست» که تو گفتی، که روی آن در «مصلحتی» بود، و بنای این بر «خبثی» (گلستان سعدی - باب اول در عبرت پادشاهان) یکروز ظریف می گوید منظور رهبر از «افسانه» این نبود! در جایی دیگر خود رهبر میگوید منظور من از «آتش به اختیار» آن نیست شما «فکر» می کنید! منظور من کار فرهنگی خودجوش و «تمیز» است ! فردایش می گویند منظور احمدی نژاد از « اسرائیل باید از نقشه جهان محو شود » این نیست که « اسرائیل باید از نقشه جهان محو شود »! ظریف می گویند اینها همه lost in translation است و ظرافت های زبان شیرین و بی بدیل فارسی است !!

۲. اما همین جماعت هنوز پایشان به دیار فرنگ رسیده نرسیده در میان هوا و زمین پشت پا میزنند باین بزبان اصیل و باستانی و از هر دو کلمه ای میپرانند سه تایش را فرنگی میگویند !‌ جان سختی نظام و استمرار استبداد هم دقیقا در همین نکته نهفته است(خراب شده ای که هشتاد سال است در میان هوا و زمین با نیمچه زبان شتر گاو پلنگ و سنتتیک و الکن و بغایت ناقص فارسی اداره می شود».

۳. وآنچه که جمهوری اسلامی را تا امروز سرپا نگه داشته است همین زبان ناقص و بازی با کلمات مبهم فارسی است. کلماتی که ناقص و ناقض هم اند. این زبان ناقص فارسی چشمه ای است که پنجاه سال است رژیم اسلامی را از چاههای نفت و گاز سیراب میکند. ما چه خوشمان بیاید چه نیاید بایستی بیذیریم که فارسی «زبان شعر و شاعری» است نه زبان «اداره امور و دولتمداری». بهمین خاطر هر کلمه ای را انگولک کنید صد تا معنی و مفهوم متفاوت و متشابه و متضاد و متناقض از آن متبادر می شود.

۴. زبان فارسی «مرغ چمنی» بوده است که هزار سال دل در گرو «گل نوخاسته» داشته است و مستانه سر با معشوقش نرد عشق می باخته. حال این بلبل شیدا را( از ما بجز حدیث عشق و وفا مپرس!) و معشوقش جدا کرده اند و پر داده اند به قله های آسمان سیاست! اینکار خود جفا به زبان دنیای مجازی فارسی است. زبان فارسی «زبان شعر» است نه «زبان سیاست» و کشورداری. با زبان فارسی نمی شود یک مملکت را اداره کرد. بعبارتی می شود ولی در بهترین و خوشبینانه ترین حالت عاقبت این مملکت ختم می شود به همین خراب شده و کابوس رژیم آریایی-شیعه که خون مردم را در شیشه کرده است! همین!.

۵. نتیجه اداره مملکت با زبانی که یک استخوان راست در بدنش وجود ندارد همین می شود که هست! زبانی که برای هفتاد و پنج در صد(یا دو سوم جمعیت کشور) مردمان این سرزمین زبان بیگانه و زبان تحمیلی است و زبانی است که بضرب چوب و چماق و با بریدن و مثله کردن زبان مادری کودکان این سرزمین بر آنان تحمیل شده است.

۶. بعبارتی مشکل بنیادین باز می گردد به بی تجربگی و ناتوانی زبان ناقص و الکن فارسی در عرصه سیاست و دولتمداری . نتیجه تحمیل زبان فارسی بعنوان «زبان رسمی» برای یک مملکت چند ملتی و اداره مملکت با زبانی که بمدت هزار سال جام شراب بدست اندر خم کوچه پس کوچه های شعر خماری می کرده است و نرد عشق می باخته است و تبدیل آن به زبان قانون(آتش باختیار)! همین می شود که می بینیم. حتی با وجدانترین و خوش نیت ترین سیاستمداران نیز حتی اگر بخواهند قادر نخواهند بود با زبان الکن فارسی قوانینی مدون کنند که صریح و مفهوم باشد مگر آنکه هر کلمه ای را نشست و از نو باز تعریف کرد و برای آن معنی نو و مفهوم تازه ای نوشت.

۷. چاره چیست؟ «بیرون کردن زبان فارسی از کودکستانها» و «بیرون راندن زبان فارسی از مدارس» و «جایگزینی زبان مادری کودکان و بجای زبان بیگانه فارسی». این اولین و مبرم ترین پیش شرط و اساسی ترین گام واقعی و دمکراتیک در جهت خلع ید از حاکمیت نامشروع نژادپرستانه شیعه- آریایی رژیم ایران است که در ظاهر و زیر ردای شریعت و در واقع با استمرار سیاست محو فرهنگی که از رژیم کذشته بارث برده است با بریدن زبان مادری خون مردم را در شیشه کرده است. سکوت قابل تامل روشنفکران فارس نشانه مهر رضایت و همدلی آنان بر تداوم واستمرار قتل عام فرهنگی فجیعی است که در ظاهر و زیر لوای شریعت شیعی و در حقیقت کشتار تمام زبانها و فرهنگها در جریان است گناهی است نابخشودنی.

۸. بایستی به سیطره و استیلای زبان فارسی یعنی زبانی که خود نیز در اسارت این حاکمیت است پایان داده شود. زبان فارسی(رسمی ، ملی، دولتی، یا هر نام مضحکی که بر آن می گذارید) باید از مدارس برچیده شود. تکرار می کنم تحصیل کودکان بزبان مادری و تدریس زبان مادری(بلوچی، لری، کردی، عربی، تورکی) اساسی ترین پیش شرط و لازمه پایان دادن به استبداد حاکم بر این سرزمین است. هرگاه زبان مادری بر روان کودکان این سرزمین من جاری شود بدانید آنروز روز آغاز مرگ استبداد نیز خواهد بود. و آنروز است که دیگر حاکمیت نخواهد توانست برای استمرار خود دشمنان خیالی ببافد. بامید آنروز

۹. شایسته است اینرا نیز بدانیم که روزگاری زبان فارسی بلبل شیدایی بود. آفرینندگان این زبان مجاز ( زبان خیال) از هندوستان گرفته تا آآذربایجان نیز خود تورک بودند. آفرینندگاه هفت پیکر(نظامی گنجوی) و هشت بهشت(امیر خسرو دهلوی) را می گویم! در برهه ای از زمان بر اساس نیازهای جغرافیایی هندوستان در آنروزگار این ادبیات زیر چتر حمایت دولتهای تورک و توسط ادیبان تورک آفریده شد و پای بر عرصه حیات فرهنگی نهاد! اما اکنون بعد از گدشت یکهزار سال از آندوران حال این زبان افسونگر خود گرفتار افسون خودکامگان شده است. مبدل به کلاغی گشته است که بر شانه افریته پتیاره «رژیم شیعه- آریایی» ایران نشسته است و بجز قارقار و کندن چشم بصیرت مردمان کار دیگری بلد نیست. این (زبان بغایت ناقص فارسی) آن زنجیری است که جمهوری اسلامی بر زبان مردمان سرزمین من نهاده است! این زبان باید از تمامی مؤسسات و شرکتها، تابلوی کوچه و مغازه ها، نهادهای دولتی و مراکز آموزشی بیرون رانده شود و زبان مادری جایگزین آن گردد. یگانه پیش شرط برقراری آرامش در ایران اینست: «نه» بزبان فارسی !.

خدا تو را هم شفا بده. مشکل کم داریم حالا بیاییم به زبان فارسی گیر بدیم و زبانهای محلی را جایگزینش کنیم و بعد انگشت به دهان بمانیم که چرا هیچکس نمیفهمد که دیگری چه میگوید! اگر با زبان فارسی مشکل دارید فردوسی را نبش قبر کنید و سیلی بیخ گوشش بخوابانید. همه این فارسی حرف زدن های ما گناه اوست. یا باید به تورکی شاهنامه مینوشت و یا امروز همه عربی تکلم میکردیم. الله سَنَه دا بیر عغیل ورسین.

این داداش اسی توی زمان رضاشاه گیر کرده . آخه در اون زمان بوده که تاکید زیاد روی فارسی میشده و اقوام کوچ داده میشدند