«افعی» بیدندان: سپاه قدس بعد از شکار قاسم سلیمانی
+42
رأی دهید
-7

برخی از او به عنوان یکی از پرقدرتترین چهرههای نظام جمهوری اسلامی در دوران رهبری علی خامنهای نام میبرند و معتقدند که «دست راست خامنهای بود». صحت این ادعا را میشود از نشستن قاسم سلیمانی کنار صندلی رهبر جمهوری اسلامی در مراسم نوحهخوانی و عزاداری تا اعطای نشان «ذوالفقار» به عنوان عالیترین نشان نظامی در جمهوری اسلامی به او دریافت.

-Advertisemnet-
قاسم سلیمانی جعبه سیاه سپاه قدس و «جبهه مقاومت» بود. در اسفند سال ۹۶ محمود احمدینژاد در نامهای به قاسم سلیمانی از سکوت او در مورد پرونده حمید بقایی انتقاد میکند و میگوید، کاملاً آماده است «مراودات کاری» بین خود و سلیمانی را منتشر نماید. احمدینژاد در این نامه یک آدرس میدهد و مینویسد: «برای مقابله با ظلم در سوریه و دیگر مناطق، فداکاریها کردهاید، جای این سوال باقی است که چرا با سکوت خود در برابر ظلم بزرگی که در کشور خودتان و به نام شما در جریان است، مشارکت میکنید؟… لازم است آمادگی کامل خود را برای تبیین مراودات کاری بین خود و شما که در نامه مورخ ۲۱ دی ۹۶ نیز از آن یاد کردهام، اعلام نمایم.»
سلیمانی در مقابل این تهدید سکوت کرد.

حمید بقایی معاون پیشین احمدینژاد در ماجرای اتهام اختلاس سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار در پولی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» و «رودساز گیت» (۱۰۰میلیارد دلار پول ناپدید شده از صندوق ذخیره ارزی) به پر و پای قاسم سلیمانی پیچید و به زندان افتاد و آب خنک خورد، در نهایت سر از بیمارستان اعصاب و روان در آورد. سلیمانی روی احمدینژاد را زمین زد و واسطهی آزادی بقایی نشد اما در مقابل وقتی اطلاعات سپاه پاسداران یقه مهدی جهانگیری برادر فاسد اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی را گرفت و به اتهام اختلاس او را به زندان انداخت سلیمانی واسطه شد.
در سال ۹۶ قوه قضائیه برای آزادی موقت مهدی جهانگیری وثیقه ۶ هزار میلیارد تومانی صادر کرد که با لابی سنگین سلیمانی به هزار میلیارد تومان کاهش یافت و او آزاد شد. سلیمانی اهل کرمان بود و با دو برادر جهانگیریها که در جنگ ایران و عراق کشته شدند همرزم بود و همین مسئله رشتهی وصل «حلقه کرمان» و سپاه قدس شد.
اسحاق جهانگیری بعد از کشته شدن سلیمانی در وصف او در دلنوشتهای مینویسد «برایم هم برادر بود و هم تکیهگاه»!
با این همه به جرأت میتوان گفت در میان تمام کارگزاران جمهوری اسلامی و حامیان نظام هیچکس به اندازه سلیمانی محبوب وابستگان و دلبستگان نظام نبود چنانکه حتی اصلاحطلبان منتقد خامنهای و شماری از قشرهای مردم که گویا مخالف رهبر جمهوری اسلامی و خود نظام هستند نیز وی را متفاوت از دیگر مقامات نظام میدیدند.
او فراتر از مرزهای ایران هم وابستگان زیادی داشت. از بشار اسد رئیس جمهور دیکتاتور سوریه و حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان و اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس گرفته تا ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی که همراهش کشته شد و شبهنظامیان عراقی و یمنی و آفریقایی. احتمالا در بین مقامهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی کمتر کسی به اندازه او با ولادیمیر پوتین ملاقات کرده است. سلیمانی از دید جمهوری اسلامی و حامیانش فرمانده «جبهه مقاومت» و «سردار اسلام و ایران اسلامی» و از دید مخالفانش «تروریست درجه یک جهان»، «جنایتکار» و «هیولا» بود.
در مورد مذاکره مستقیم و غیرمستقیم سلیمانی با آمریکاییها نیز گزارش و نقل قول کم نیست. حسین امیرعبداللهیان دستیار ویژه علی لاریجانی در امور بینالملل ۲۹ دیماه، در دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه نشست بررسی «ابعاد سیاسی و راهبردی پیامدهای ترور سلیمانی» میگوید قاسم سلیمانی از طرف علی خامنهای مسئول مذاکره با آمریکاییها در عراق بود!

غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی رئیس «فراکسیون مستقلین مجلس» با استناد به اظهارات یک مقام آگاه در اطلاعات سپاه پاسداران درباره حضور عوامل نفوذی در مجموعه تیم حفاظت سلیمانی خبر داد و گفت این مسئله در حال بررسی و شناسایی است.
در روزنامه کیهان تهران نیز روز ۲۹ دی، محمد ایمانی از نویسندگان این روزنامهی وابسته به «بیت رهبری» در سرمقالهای با عنوان «مهندسی قدرت در مکتب سلیمانی» به تعریف و تمجید از سلیمانی و سپاه پرداخته و به کسانی اشاره کرده است که در جریان کشته شدن سلیمانی در داخل کشور «از پشت خنجر زدند». ولی او نیز نوشته است که مقدمات شناسایی و شلیک چگونه فراهم شد، هنوز معلوم نیست.
آمریکا بارها فرصت ترور سلیمانی را داشته اما شرایط به چه نحوی پیش میرفته که حذف سلیمانی از تحولات مربوط به ایران و خاورمیانه در این تاریخ ضروری شد؟ این اقدام تا چه اندازه به رویدادهای داخلی ایران مربوط است و آیا حذف او معادلهها و تصمیمات رژیم را تغییر خواهد داد؟
سلیمانی و مریدانش اصلیترین مانع در برابر موافقان داخلی مذاکره با دولت ترامپ بودند. به ویژه آنکه ترامپ اصرار دارد در «توافق جدید» علاوه بر ممنوعیت دائمی فعالیتهای اتمی از سوی جمهوری اسلامی مسائل موشکی و منطقهای بر اساس «۱۲ شرط» گنجانده شود و این یعنی عقب زدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از معادلات منطقه. اکنون با حذف او این احتمال که شرایط مذاکره فراهم شود کم نیست.
احمد نقیبزاده استاد دانشگاه تهران و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی پیشنهاد «تنشزدایی با آمریکا» را مطرح کرده است. آمریکا نیز پس از حذف سلیمانی برای مذاکره پیام فرستاد و در جریان اطلاعرسانی سپاه پاسداران به آمریکا برای پرتاب موشک به پایگاه «عینالاسد» از طریق سفارت سوئیس و دولت عراق و دیگر کشورها بین تهران و واشنگتن پیام رد و بدل شد.

انگیزههای شخصی نیز در معادلات سیاسی نقش، و گاه مهم، بازی میکنند. این احتمال که حذف سلیمانی برای جمهوری اسلامی یا دستکم جریانی در نظام منفعت داشته است دور از ذهن نیست. موقعیتی که خود جمهوری اسلامی برای سلیمانی فراهم کرده بود، میتوانست برای خامنهای و اطرافیان او خطرناک باشد. فرمانده سپاه قدس چه بسا تنها کسی بود که میتوانست نقطه اتصال هر دو جریان سیاسی درون حکومت و هواداران هر دو جناح باشد. شاید بخشی از «مخالفان» را نیز میشد با پتانسیل او جذب کرد.
سلیمانی آنقدر قد کشیده بود که حتی دیده میشد در تصمیمگیریهای کلان مملکتی از جمله در سیاست خارجی دخالت دارد. چنانکه ظریف هفتم اسفند سال ۱۳۹۷ به دلیل همین دخالتها در صفحه اینستاگرام خود استعفا داد و در نهایت با دلجویی قاسم سلیمانی استعفایش را پس گرفت و برگشت. یک هفته بعد یعنی ۱۴ اسفند ۹۷ خامنهای به سلیمانی «نشان ذوالفقار» اعطا کرد و در همان مراسم در جمع نظامیان بلندپایه ارتش و سپاه پاسداران به خواست سلیمانی برای او دعا کرد که به «شهادت» برسد!
خامنهای وقتی بر تابوت سلیمانی و ابومهدی المهندس «نماز میت» میخواند برای خودش نیز طلب «شهادت» کرد: «الحقنا بهم وارزقنا شهاده فی سبیلک یا مولای؛ و ما را به آنها ملحق کن و شهادت در راه خودت را روزی ما بفرما ای مولای من…»
از مسئولان نظام نیز برخی میگویند هدف آمریکا از کشتن سلیمانی کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره است و تعدادی دیگر این ترور را مرتبط با مسائل داخلی در آمریکا میدانند و میگویند ترامپ برای تغییر فضای عمومی آمریکا برای تبلیغات انتخاباتی خود، سلیمانی را حذف کرد.
۱۴ دیماه روزنامه کیهان تهران تهدید کرد «از امروز به بعد هر مقام و مسئولی که بخواهد از آمادگی برای مذاکره با آمریکا تحت هر عنوانی سخن بگوید، از نظر ملت ایران نه تنها حماقت بلکه خیانت آشکار به خون شهید سلیمانی و منافع ملی کشور و ملتهای منطقه تلقی میشود و مستوجب محاکمه و مجازات خواهد بود.»
این احتمال که درون حکومت عدهای به دنبال آن بوده باشند که با حذف سلیمانی به عنوان فرمانده نظامی «محور مقاومت» خامنهای را برای عقبنشینی تحت فشار قرار دهند کم نیست. چه بسا افراد و یا جریانی درون نظام بستر حذف او را فراهم کرده و حتی در طراحی عملیات کشتن سلیمانی همکاری داشتهاند.
در این میان، شرایط نشان میدهد اگر گروهی با انگیزه هموار شدن مذاکره با آمریکا، سلیمانی را زیر تیغ فرستادند تا کنون چندان موفق نبودهاند زیرا از یکسو بیشتر از گذشته زیر فشار نظامیها و حزباللهیها قرار گرفتهاند و از سوی دیگر آمریکا با قرار دادن چندین سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست تحریمها، هیچ علامتی در این زمینه نشان نداده است.

در شهریور ۱۳۹۸ (سپتامبر ۲۰۱۹)، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد برای کسانی که کمک کنند عملیات مالی سپاه پاسداران و نیروی قدس متوقف شود و در باره تروریستها اطلاعات بدهند ۱۵ میلیون دلار پاداش در نظر گرفته است.
برایان هوک در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود، «این پیشنهاد به برنامه حقوقی وزارت خارجه سپرده شد که افراد را تشویق میکند تا در همکاری با آمریکا، تروریستها را پای میز عدالت بکشانند و از گسترش اعمال تروریستی در سطح جهان جلوگیری کنند.»
این مقام وزارت خارجه آمریکا توضیح داد، «پاداش برای عدالت مبلغ بیش از ۱۵ میلیون دلار برای بیش از ۱۰۰ نفر تعیین شده و به کسانی پرداخت میشود که اطلاعات آنها از اعمال تروریستی جلوگیری کند یا افرادی را به پای میز عدالت بیاورد.» شعار این برنامه نیز «تروریستها را متوقف کنید و جان انسانها را نجات دهید» اعلام شد. «پاداش برای عدالت» برنامهای است که دولت آمریکا از سه دههی پیش در چارچوب «مبارزه علیه تروریسم» راهاندازی کرده است.
این پول میتواند عامل وسوسه خوبی برای لو دادن سلیمانی و دیگران باشد ضمن اینکه او در شرایطی کشته شد که به گفته دونالد ترامپ شواهدی در دست است که وی برای عملیات خرابکارانه علیه سفارتخانههای آمریکا در منطقه نقشه کشیده بود و احتمالا با عوامل مختلفی برای پیاده کردن نقشههای خود در ارتباط بوده است. چنانکه او را عامل اصلی حمله حشدالشعبی به سفارت آمریکا در «منطقه سبز» بغداد میدانند.
سلیمانی کمتر از دو ماه پس از کشته شدن ابوبکر البغدادی رهبر داعش کشته شد. بنابراین اینکه حذف او مرتبط با کارزار خاورمیانهای آمریکا برای مقابله با تروریسم بوده منطقی است. مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در یکی از آخرین سخنانش گفته «رژیم ایران عامل اصلی تروریسم و خرابکاری در منطقه است و مثل سرطان تمام دنیا را گرفته است.»
برایان هوک سرپرست گروه ویژه ایران در وزارت امور خارجه آمریکا به اسماعیل قاآنی جانشین قاسم سلیمانی هشدار داده است چنانچه همان سیاست قاسم سلیمانی را در پیش گیرد به سرنوشتی مشابه او دچار خواهد شد.
روزنامه عکاظ چاپ عربستان مهرماه ۱۳۹۴ از قاسم سلیمانی به عنوان «سر افعی» یاد کرده بود. آیا اسماعیل قاآنی میتواند به اندازه سلیمانی در پیشبرد ماموریتهای سپاه قدس برای رژیم ایران موفق باشد؟ ولی آیا عملکرد سلیمانی به ویژه در یکی دو سال اخیر اصلا موفق بوده است؟! دهها حمله نیروی هوایی ارتش اسرائیل به مقر سپاه قدس در سوریه و عراق و حملات پهپادی آمریکاییها به مراکز وابسته به نیروی های سپاه قدس در عراق عملا بخش عمده فعالیتهای برونمرزی سپاه در این دو کشور با تلفات جانی و خسارات مالی به شکست کشانده بود.

یسرائیل کاتز وزیر خارجه اسرائیل شهریور ۱۳۹۸ گفته بود کشورش قبل از هر چیز، «زدن قاسم سلیمانی» را در دستور کار قرار داده زیرا به گفته او، رژیم «ایران سر افعی است و قاسم سلیمانی فرمانده شاخه قدس سپاه، دندانهای این افعی است».
با نگاهی به مجموعهی این شرایط، گذشته از آنکه اسماعیل قاآنی برای رهبری جمهوری اسلامی و «جریان مقاومت» چه از نظر معتمد بودن و چه از نظر تجربیات نظامی و تروریستی در قد و قامت قاسم سلیمانی نیست، به نظر میرسد انجام ماموریتهایی که سلیمانی به ویژه در چند ماه اخیر نتوانست با سربلندی به انجام برساند و در پایان نیز جان خود را، در پروندهای مبهم، بر سر آنها از دست داد، برای کسی در قد و قواره قاآنی اساسا غیرممکن است.
۵۳

ordak - بن، آلمان
اینی کا ما دیدیم کرم خاکی بود نه افعی
1
12
دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۷