۱۵ سال زندان به خاطر یک نگاه چپ

پسر جوان که به‌جرم قتل به قصاص محکوم شده بود پس از 15 سال با سپردن وثیقه آزاد شد.

به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 83 و همزمان با قتل پسری جوان در یکی از خیابان‌های پایتخت در دستور کار پلیس قرار گرفت. با شکایت پدر و مادر مقتول مشخص شد که وی روز حادثه با پسری به‌ نام سعید که از اشرار معروف محل بود درگیری فیزیکی داشته است. بنابراین سعید دستگیر شد اما وی گفت: من و دوستم مجید سوار بر موتور در خیابان می‌رفتیم که این پسر را دیدیم او به من چپ چپ نگاه کرد من هم عصبانی شدم و از دوستم خواستم موتور را نگه دارد بعد هم با او درگیر شدم اما مجید که شاهد این ماجرا بود به طرفداری از من وارد درگیری شد و با چاقو این پسر را زد بعد هم فرار کردیم.

با اعترافات سعید ردیابی‌ها برای دستگیری متهم آغاز شد تا اینکه مأموران پدر مجید را بازداشت کردند. پسر جوان نیز با اطلاع از دستگیری پدرش به ناچار خود را تسلیم کرد.

وی در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و بدین ترتیب پس از محاکمه به قصاص محکوم شد.

با اینکه 15 سال از ماجرای قتل و صدور حکم اعدام مجید می‌گذرد اما خانواده مقتول برای اجرای حکم حاضر نمی‌شوند. به‌همین خاطر مجید با درخواست اعمال ماده 429 قانون مجازات اسلامی از قضات خواست تا وی را با سند آزاد کنند.

صبح دیروز وی از زندان به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد و در حالی که از وضعیت بلاتکلیف و مبهم خود ابراز نارضایتی می‌کرد، گفت: در سال 83 که قتل رخ داد من فقط 18 سال داشتم. من فرزند طلاق هستم و وقتی نوجوان بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. در این میان من و خواهر کوچکترم سرگردان و آواره خانه‌های فامیل و غریبه بودیم نه محبتی دیدیم نه احساس آرامش و امنیت می‌کردیم. من و خواهرم مونس و همدم تنهایی همدیگر بودیم. وقتی 18 ساله شدم تنها تفریح و سرگرمی‌ام گشت و‌گذار با دوستانم در خیابان و موتور سواری بود. آن روز هم وقتی سعید با آن پسر درگیر شد من اصلاً نمی‌دانستم چرا با هم درگیر شده‌اند فقط وقتی دیدم سعید دارد کتک می‌خورد به طرفداری از او وارد معرکه شدم و آن پسر را زدم بعد هم فرار کردم. بعد از مدت‌ها متوجه شدم که دوستم به‌خاطر یک موضوع پیش پا افتاده و بی‌اهمیت و به خاطر بد نگاه کردن چنین ماجرایی را رقم زد و من هم نادانسته خودم را گرفتار کردم و بهترین سال‌های زندگی‌ام پشت میله‌های زندان تباه شد.

پسر جوان در حالی که از 15 سال بلاتکلیفی خود در زندان خسته شده بود، گفت: من کسی را ندارم که پیگیر پرونده‌ام باشد حالا که خواهرم بزرگ شده به سختی توانسته برایم سند فراهم کند تا اگر دادگاه موافقت نماید آزاد شوم و بتوانم خودم رضایت خانواده مقتول را جلب کنم.

 البته مادر مقتول در جلسه صلح و سازشی که در دادسرای جنایی تهران برگزار شد به من گفت رضایت نمی‌دهم و اعدامت هم نمی‌کنم تا در زندان بپوسی. اما حالا که 15 سال گذشته درخواست اعمال ماده 429 قانون را دارم تا از این وضعیت رها شوم.

بدین ترتیب قضات دادگاه نیز پس از شنیدن حرف‌های پسر جوان و بررسی وضعیت او با سپردن وثیقه و آزادی او موافقت کردند.
+5
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.