ایسنا«عارف عارفکیا»، خواننده پیشکسوت ایرانی ـ مشهور به «عارف» ـ در پیامی که برای انتشار در اختیار ایسنا قرار گرفته، با تصحیح اظهاراتش درباره حضرت علی (ع) در یکی از کنسرتهایش و با اظهار مراتب ارادت خود به این امام همام، از همه کسانی که از اظهارات او رنجیدهاند دلجویی و عذرخواهی کرد.
افشین داورپناه ـ روزنامهنگار و فعال فرهنگی ـ نوشته است:
چندی پیش «عارف عارفکیا» خواننده پیشکسوت و مشهور ایرانی در یکی از کنسرتهای خارج از کشور، بر اساس برخی از روایتها به طرح موضوعی درباره حضرت علی (ع) پرداخت. طرح این موضوع، انتقادها و واکنشهایی منفی به همراه داشت.
اینک پس از مدتی از شکلگیری انتقادها و بازخوردهای منفی در مقابل چنین اظهارتی، عارف با انتشار پیامی، ضمن تلاش برای روشن کردن موضوع و آنچه اتفاق افتاده، با اظهار مجدد ارادت خود به حضرت علی (ع)، از کسانی که احتمالا این سخنان نادرست باعث رنجش آنها شد دلجویی کرده است.
حضرت علی در فرهنگ ایرانی نمادی از عدالت، بخشش و فتوت است
به گزارش ایسنا، پیام «عارف» به این شرح است:
«درود بیکران به همه شما عزیزانم.
من از سن ۶ سالگی در مکتب یکی از دراویش به نام آقای «حسین خالا اوغلو»، دروس تقوا را آویزه گوش خود کردم. ایشان گرچه نابینا بودند اما علیپنداری را بالاتر از دو چشم بینای ناآگاه میدانستند. چنان مرید علی شدم که حس مسئولیت در جان و روح من نقش بست؛ تا جایی که در یک صفحه کامل موسیقی، آهنگهایی در وصف و ستایش امیرالمومنین خواندم و فقط خدا شاهد بود که در زمان خواندنم روی زمین نبودم.
اخیراً هنگام مطالعه تاریخ، پایههای خلوص نیتم با خواندن چندین مطلب، به ناحق، متزلزل شد و در یکی از اجراهای زنده بهاشتباه مطالبی را بیان کردم که تا به امروز در ضمیر ناخودآگاهم طبلی محکم میکوبد که ای عارف نکند یادت رفته باشد مرید عرفان که بودهای!
فهمیدم که باور و ایمان من کامل نیست. به تحقیق و جست و جو، با چندی از استادان دانشگاه گفتوگو کردم و آگاه شدم که این مطالب تاریخی حدود ۱۵۰ سال بعد از شهادت امیرالمومنین نوشته شده و خدا را شکر که نادرستی و سستی این مطالب نیز بر من آشکار شد.
نیک میدانم که حضرت علی (ع) در فرهنگ ایرانی نمادی از عدالت، بخشش و فتوت است و همگان، حتی غیرمسلمانان، او را چنین شناختهاند. امیدوارم رهرو و قدردان چنین سرمایهای باشیم.
من در سن ۷۸ سالگی هم امتحان پس دادم اما ای کاش بعضی از عاشقان درگاه علی با هتاکی پاسخگوی من نمیشدند و شاید من دلیلی بودم برای بیداری و امتحان آنها تا یادشان نرود انصاف و عدالت واقعی را از که آموختهایم.
اگر خدایی ناکرده دلی را رنجاندهام اول از همه شرمنده خودم هستم و شما را قسم میدهم به ۶۰ سال تلاش هنری عاشقانه من، که برای غصههایتان گریستهام و برای شادیهایتان خواندهام که ثوابی بالاتر از این نمیدانم.
گاهی ناخواسته زبان و دل، فرسنگها از هم فاصله میگیرد. بدانیم هیچ انسانی کامل نیست اما کاملترین دیانت، انسانیت است؛ باشد که از خودشناسی به خداشناسی برسیم.
قضاوت همه اعمال ما نزد پروردگار است و بس.»