مراجعه ۲ مادر برای یک مقتول در پرونده قتل

قضات دادگاه کیفری تهران هنگام رسیدگی به پرونده قتل کارگر یک کارخانه فلافل‌سازی دریافتند دو زن با مراجعه به دادسرا مدعی شده‌اند که مادر مقتول هستند و هر دو نیز خواهان قصاص قاتل شده‌اند.
 
به‌گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت 14:10 پنجم بهمن سال 93 و به‌دنبال اعلام خبر یک درگیری در کارخانه فلافل‌سازی در منطقه فشافویه در دستور کار پلیس قرار گرفت. با حضور مأموران کلانتری در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد دو نفر از کارگران کارخانه به‌نام‌های «عباس» و «فرشاد»، با حمله ور شدن به‌ سمت سایر کارگران اقدام به مجروح کردن تعدادی از آنها از جمله فردی به‌ نام «اسلام» کرده و گریخته‌اند. در حالی که ردیابی‌ها برای دستگیری متهمان ادامه داشت چند روز بعد «اسلام» در بیمارستان جان باخت. بدین ترتیب پرونده در اختیار کارآگاهان اداره قتل پلیس آگاهی قرار گرفت.
 
با آغاز رسیدگی به پرونده، یکی از کارگران کارخانه که از سوی متهمان مجروح شده و انگشتان دستش قطع شده بود به پلیس گفت: من در اتاق کارگران در حال استراحت بودم که شنیدم عباس و فرشاد در حال صحبت هستند. عباس به فرشاد گفت قرص خواب آور بخر تا کارگران را بی‌هوش کنیم و از کارخانه سرقت کنیم اما فرشاد گفت مرگ موش بخریم و همه را بکشیم اما عباس مخالفت کرد. در همین موقع آنها متوجه من شدند و با چاقو به من حمله کردند که انگشتان دستم قطع شد در همین هنگام اسلام از راه رسید و به‌طرفداری از من با آنها درگیر شد که فرشاد او را با چاقو زد و بعد هم فرار کردند.

بدین ترتیب چند ماه بعد عباس به اتهام سرقت از یک مغازه دستگیر شد و کارآگاهان دریافتند وی همان متهم فراری پرونده قتل در کارخانه است. وی در بازجویی‌ها گفت: به‌همراه فرشاد تصمیم به سرقت ابزارآلات داخل کارخانه گرفتیم. قصد داشتیم اموال مسروقه را با یک دستگاه خودرو وانت متعلق به کارخانه از آنجا خارج کنیم اما روز سرقت تعدادی از کارگران از جمله مقتول متوجه قصد و نیت ما شدند؛ برای فرار با قمه به‌سمت آنها حمله ور شده و پس از مجروح کردن آنها، از کارخانه متواری شده و به میدان راه‌آهن آمدیم. در آنجا از یکدیگر جدا شدیم و پس‌ از آن دیگر هیچ اطلاعی از فرشاد ندارم.

ردیابی‌ها برای دستگیری متهم ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که فرشاد با هویت برادرش خود را معرفی کرده بوده و اعتیاد شدیدی نیز به شیشه دارد. در ادامه مشخص شد وی از چندی پیش در یک مغازه باتری‌سازی و این بار نیز با هویت جعلی عرفان مشغول به‌کار شده است. بنابراین دستگیر و به اداره آگاهی منتقل شد.

 متهم در اعترافاتش به‌کارآگاهان گفت: از 15 سالگی به مصرف موادمخدر شیشه اعتیاد پیدا کردم و به‌همین علت از خانه فرار کردم. تا اینکه در یک کارخانه فلافل‌سازی به‌عنوان کارگر ساده مشغول به‌کار شدم. پس از گذشت 20 روز تصمیم به سرقت لوازم و ابزارآلات کارخانه و فروش آنها گرفتیم اما این حادثه رخ داد.

بدین ترتیب پرونده متهمان با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری فرستاده شد اما صبح دیروز قضات شعبه دهم دادگاه کیفری هنگام بررسی پرونده دریافتند زن میانسالی با مراجعه به دادگاه مدعی شده است که مادر واقعی مقتول است. این زن گفت: وقتی پسرم خیلی کوچک بود به‌خاطر مشکلات زیادی که در زندگی داشتم نتوانستم از عهده نگهداری او بربیایم بنابراین او را سرراه گذاشتم. اما مراقب بودم که ببینم چه سرنوشتی پیدا می‌کند. وقتی فهمیدم یک خانواده او را به فرزندی پذیرفتند خیالم راحت شد. گهگاهی نیز از او خبر می‌گرفتم و دورا دور پسرم را می‌دیدم تا اینکه متوجه شدم پسرم در یک حادثه به قتل رسیده است. حالا هم به دادگاه آمدم تا برای قاتلش درخواست مجازات قصاص کنم.

بدین ترتیب قضات دادگاه برای اثبات ادعای این زن دستور انجام آزمایش اثبات نسب دادند تا درستی صحبت‌های وی بررسی شود.
+7
رأی دهید
-2

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.